5. شهريور 1399 - 22:25   |   کد مطلب: 36658
شعر/
زبان حال حضرت رقیه سلام الله علیها باسقای دشت کربلا
شاعر ملحمدره ای شعری را از زبان حضرت رقیه (س) با سقای دشت کربلا سرود.

به گزارش آوای سیدجمال،

 

یواش یواش،میاد صداش،
صدای تق، تقای پاش

رفته برام ، آب بیاره
اونکه میاد، صدای پاش

وقتی سوار اسبشه
دستی به بند مشکشه

میگه میرم آب بیارم
آخه رقیه تشنشه

من عمومو،دوسش دارم
دست نوازش میارم

به صورت و روش میکشم
سر به رو زانوش میذارم

آخه عمو، سقّامونه
آب تو خونش،فراوونه

مشک پراز آب عموم
اندازه ، آسمونه

دارم میرم، ببینمش
توی بغل بگیرمش

یه جرعه آب بهم بده
بهش بگم ،عزیز مش

میخوام برم ،نزد بابام
بگم عمو رفته برام

آب از تو نخلا بیاره
ولی تاول زده پاهام

التماس دعا

صمد مرادی مهر

برچسب‌ها: 
شعر
حضرت رقیه س
سقای کربلا