به گزارش آوای سیدجمال، امیرالمؤمنین(ع) فریاد میزدند:”این عمار” ؛ جای سوال دارد که چرا از آن همه صحابی و مهاجر که از دوران رسول الله(ص) باقیمانده بود، فقط تأسف کمبود عمار را متذکر میشدند؟
به نظرم چون فتنهها باعث گمراهی میشود، هرکسی نمیتواند راه و مسیر درست را از نادرست تشخیص بدهد، عمار کسی بود که گرفتار فتنه نشد، تداخل حق و باطل برای او پیش نیامد و حق را به درستی تشخیص داد.
در ارتباط با برجام و نحوه سؤگیری شخص آقای قالیباف نیز باید گفت: در آن زمان فضا را به قدری سنگین کرده بودند که عدهای تصور میکردند مخالفت با برجام نعوذبالله در طراز مخالفت با مسلمات دین است!؛ در نتیجه هر کسی یارای هزینه دادن در برابر تهاجماتی که به مخالفین برجام میشد را نداشت.
فضا آنقدر سنگین و مه آلود بود که رئیس وقت ستاد کل نیروهای مسلح و فرمانده وقت سپاه پاسداران، بدون آنکه مسئولیت مستقیمی در این رابطه داشته باشند، بیتوجه به شأن و موقعیت سازمان خود پیشدستانه ابراز خوشحالی کردند و به رهبری تبریک گفتند و آن را پیروزی ملت قلمداد کردند!
از طرفی در درون جریان اصولگرایی هم کسانی که رگههایی از رویه و منطق لیبرالی را یدک میکشیدند نیز، همین نگرش را در اصل توافق داشتند و آن را بیان میکردند!
اما مسئله اینجاست بایستی مشخص شود که اگر بر فرض نوع توافق آنها نیز به بدی توافق برجام فعلی برجام بود، آیا بعد از بدعهدیهای او با خروج ترامپ از برجام و نامردیهای اروپا، باز هم عکس العمل این طیف افراد به وادادگی دولت به اصطلاح تدبیر و امید بود یا آنها رویه دیگری را پیگیری میکردند؟
بنده در مورد شخص آقای قالیباف انتقاداتی را داشته ام، از جمله به همین مطلب که توافق برجام را بصورت غیرکارشناسانه(اگر نگوییم ناجوانمردانه) در آن زمان، متوجه نظام و طبیعتا” رهبری نظام کردند.
اما معتقدم با وجودی که او نیز تا حدی از افکار لیبرالی یا بقول خودش تکنوکراتی متاثر شده بود و حتی شاید تا حدی برابر نصیحت ماکیاول به پرنس مدیچی، برای قالیباف نیز در آن زمان هدف(دستیابی به ریاست جمهوری) وسیله(حرکت کردن در جهت طبیعی رودخانه) را توجیه میکرد و ان نوع موضع گیریها متناسب آن روز و صرفا” خوراکی بود برای همسویی با جو عمومی جامعه، اما باورم این است که لازم است، رفتار سیاسی قالیباف را بایستی در مقاطع مختلف به خوبی رصد کرد و بدرستی تحلیل نمود.
از جمله اینکه در انتخابات ۹۶ با وجودی که نظرسنجیها مقبولیت اجتماعی قالیباف را بیشتر از رئیسی ترسیم کرده بودند، با این وجود چون عقلا یا شیوخ جبهه انقلاب، تصمیم بر ماندن آقای رئیسی داشت، آقای قالیباف مردانگی کرد و به نفع آقای رئیسی کنار کشید.
و رأیی برای آقای رئیسی جمع شد که هرچند در ظاهر امر شکست را نشان می داد اما برابر تحلیل ها جریان انقلاب، مقبولیت بیشتری را نشان داده بود، تا جایی که تئوریسین های اصلاحات، مانند عباس عبدی، حجاریان و صادق زیبا کلام به این موضوع اعتراف کردند؛ و همین امر در کنار مباحث دیگر دلگرمی خوبی بود برای کسب صندلی های قوه مقننه در انتخابات اسفند ۹۸؛
مسئله دیگر این موضوع است که قالیباف میتوانست تا الان در حاشیه بماند و در آستانه انتخابات۱۴۰۰ وارد عرصه رقابت انتخاباتی، ریاست جمهوری بشود و داشتههای خود را تا آن زمان هزینه نکند، ولیکن بنظر بنده آقای قالیباف اولویتهای انقلاب را ارجح بر اولویتهای شخصی خود تشخیص داد و این امر که امروز مجلسی را شاهد هستیم تا خیلی ها به آن امید بسته باشند (جدای بسیاری از عوامل دیگر که موثر بوده اند)، میتوان ادعا کرد بخشی از این پیروزی را مدیون از خودگذشتگی آقای قالیباف و موقعیت شناسی و اولویت سنجی او هستیم.
مطلب دیگر آن است که رویه ای که او تا کنون در مدیریت مجلس بکار گرفته با رویه لاریجانی کاملا متفاوت است؛
به قول بسیاری از نمایندگان سه دوره گذشته که معتقد بودند لاریجانی مجلس را با چند نفر قبضه کرده است و لابیگری در مجلس دوران لاریجانی به اوج رسیده بود، اکنون جهت گیری کلی مجلس به سمت فعالیت کارشناسانه و استفاده از همه توانمندیهاست، و نه خفه کردن صدای نمایندگان توسط گروهی اندک به نفع یک جریان خاص؛
همچنین بایستی بر این مسئله تأکید کرد قانونی که مجلس در دوازدهم آذرماه سال جاری تصویب کرد، برایند نظریه کارشناسانه اکثریت نمایندگان بود که از چند ماه پیش در دستور کمیسیونهای مربوطه و مرکز مطالعات استراتژیک مجلس بود و نه رأی و نظر انفرادی شخص آقای قالیباف؛
و تنها شهادت شهید فخری زاده شاید تا اندازه ای در اولویتبندی آن مؤثر بوده باشد وگرنه این قانون همانگونه که موافقان و دست اندرکاران آن توضیح دادند از مدتها پیش در دستور کار، گروههای کارشناسی در مجلس قرارداشته است.
و در آخر اینکه هر چند عدم تشخیص مسیر درست برای مسئولان سطوح بالا، نقص محسوب میشود و در جای خود مخرب است، ولیکن آنچه که ضرر را بیشتر میکند اصرار بر تکرار اشتباه و استمرار مسیر غلط همراه با لجاجت کودکانه است که با مصداقهایی که بیان شد، مشخص میشود برخلاف رویکرد اشتباه شخص قالیباف در همراهی یا حمایت اولیه از برجام، اکنون و حتی از مدتها قبل ایشان منتقد برجام بی نتیجه بوده و هست و رإی و نظر او در حال حاضر در ردیف و عداد دیدگاه کلی جبهه انقلاب شناخته میشود.
موضوع نهایی اینکه بنده معتقدم استمرار حضور شخص قالیباف در کسوت نمایندگی مجلس و ترجیحا” ریاست بر این قوه سزاوارتر است از اینکه احیانا” بخواهد وارد عرصه کارزار ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بشود؛ در نتیجه ارزو میکنم حاشیه نشینان و مشاوران(باورم این است که در نقاط حساسی ایشان مشاوره های غلط گرفته است) آقای قالیباف او را به این مسیر غلط وارد نکنند.
هوشنگ نادری
انتهای پیام/ن