به گزارش آوای سیدجمال، نویسنده ارزشی حوزه دفاع مقدس در استان همدان بر ضرورت حمایت از نویسندگان ارزشی و دفاع مقدس تأکید کرد و گفت: نویسنده در هر زمینهای به حمایت نیاز دارد. وقتی کتاب نویسنده آنهم در زمینه دفاع مقدس از طرف نهاد یا سازمانی خریداری شود، عشقی به دل او میافتد که بهتر و بیشتر بنویسد، خوب است از کتابها در این حوزه حمایت شد.
فاطمه بگزاده، نویسنده جوان و آیندهدار اسدآبادی از دوران نوجوانی شروع به داستاننویسی میکند، از شهدا مینویسد و در مدت 25 سال نویسندگی لحظهای خسته نمیشود.
وی نویسنده کتابهایی همچون عطر مریم: خاطرات داستانی مریم عمادی، سنجاقک محقق 1 و 2، مشتهای عاشقی، دو قدم مانده به او، خوابهایی از بهشت، بهترین معلم من، تمام، به من بگو مادر، آن سوی دیوار، بهنام جبهه، اسطوره، خاکریز مثلثی: خاطرات فرمانده گروهان جانباز عزیزعلی چهاردولی، علی کو: خاطرات داستانی پاسدار شهید علیشاه قربانی و کتابهای دیگری در حوزه دفاع مقدس است.
گفتوگویی با فاطمه بگزاده ترتیب داده شد که در ادامه صحبتهای این نویسنده توانمند اسدآبادی و ارزشی حوزه دفاع مقدس در استان همدان را میخوانید:
خانم بگزاده، چطور وارد عرصه نویسندگی شدید؟
از کودکی به نوشتن علاقهمند بودم. اما نمیدانستم که باید از چه کسی و چطوری بنویسم تا اینکه مادرم یکی از خاطرات شهید محمدرضا اسفندیاری را تعریف کرد؛ جبهه و جنگ را ندیده، شیفته این مردان راه حق شدم و دانستم که باید از چه کسی بنویسم.
برای نخستینبار در سن 11 سالگی توانستم دست به قلم شده و بدون اینکه هول شوم یا ندانم که باید چطور و چگونه بنویسم، از شهدا، این مردان راه حق و جبهه جنگ و نبرد نوشتم.
لطفاً برای ما و مخاطبان روزنامه از محتوای کتابهایتان و حستان پس از نوشتن این کتب بگویید.
کتابی را دوست دارم که هنوز ننوشتم! همیشه وقتی کارم تمام میشود، حس میکنم یک جایی از کار را کوتاهی کردم و کم گذاشتم و باخودم میگویم که در کتاب بعدی جبران میکنم. اما بازهم در کتاب بعدی به نظرم یک کوتاهیهایی صورت میگیرد و کار خوب موکول میشود به کتاب بعدی. البته این نظر به خود نویسنده برمیگردد. من اسمش را گذاشتم وسواس در نوشتن!
بههرحال دلم میخواهد و آرزو دارم کتابهای خوبی از من تولید شود. کار اخیرم کتاب شهید محمدرسول رضایی است؛ این شهید 13 ساله وصیتنامهاش زبانزد است و در وصیتش نوشته: «در تشییع جنازه من پرچم آمریکا را به آتش بکشید تا همه بدانند من پیرو ولایت فقیه و ضدآمریکایی هستم.»
این نوشته زیبا و وصیت دلنشین نشان میدهد که شهدای ما خوب راهشان را انتخاب کردهاند و در این راه به تکامل انسانیت رسیده بودند. کامل بودند و به سقف کمالات رسیده بودند، وگرنه یک نوجوان 13 ساله امروزی شاید حتی نداند وصیت چیست و ضد آمریکایی به چه معنا است. به نظرم شهدا نظرکرده بودند که خداوند آنها را انتخاب کرد تا به شهادت لبیک بگویند و نامشان ماندگار شوند.
کتاب محمدرسول آن مرد کوچک توسط انتشاراتی حماسه ماندگار زیر نظر بنیاد حفظ نشر و ارزشهای دفاع مقدس استان همدان به مرحله چاپ رسیده است و جا دارد همینجا یادی کنم از برادر خوبم آقای برخوردار که با شور و اشتیاق کتابها را پیگیری و چاپ و درصورت نیاز آنها را به کتب صوتی نیز تبدیل میکنند.
تا به حال 30 جلد کتاب از بنده تألیف شده که 27 عنوان از آن به چاپ رسیده است. 200 داستان کوتاه در مجلات معتبر کشوری از بنده به چاپ رسیده که بیشتر آنها در مورد شهدا هستند.
آیا به نظرتان در حوزه دفاع مقدس و ادبیات آن خلأهایی وجود دارد؟
بله، به نظرم در تألیف کتاب شهدا خلأهایی وجود دارد، چراکه جبهه و جنگ آنقدر پُر از تفسیر و فرازوفرود بود که نمیتوان آن را با یک قلم روی کاغذ خلاصه کرد.
شهدایی مثل حاجقاسم، حاجحسین همدانی، چیتسازیان، جهانآرا، همت، کاظمی و باقری آنقدر ارزش و عزتشان بالا است که با هیچ قلمی به تصویر کشیده نشده و آنطور که باید، معرفی نمیشوند. اما بازهم باید گفت دستمریزاد به نویسندگانی که دل و جرأت به خرج دادند و از این عزیزان برگی به ثبت رساندند تا رسم معرفت و مردانگی این شهدا چراغ روشنی برای جوانان امروز بشود که بدانند برای نگه داشتن این آب و خاک چه عزیزانی از جانشان گذشتند.
برای جلب نسل جوان و نوجوان و حتی کودکان به سمت این حوزهها باید چه کرد؟ به نظر شما، قدمها در این مسیر مناسب بوده است؟
به نظر چاپ داستان برای نسل کودک و نوجوان و جوان کار مناسب و پسندیدهای است. باید این کتابها را به خورد هر سه نسل داد تا با دیروزها آشنا شوند و بتوانند قدر امروزها را بدانند. اما به اجبار نمیشود؛ نوجوان و جوان و کودک باید قبلش جنگ را معنی کند، جنگ را بفهمد و بداند که ما چرا هشت سال در دفاع مقدس ماندیم و یک وجب از این خاک را به دشمن ندادیم. یادمان نرود که سنگر هر فرد خانواده اوست، جوان و نوجوان و کودک ابتدا باید جنگ را از زبان خانواده بشنوند.
پدر و مادرها بایستی برای فرزندانشان بگویند که ما این آرامش را از کجا داریم و با هدیه دادن کتابی در این عرصه به فرزند خود، به او نشان بدهند که مردان جنگ جبهه نبرد همیشه جاوید و ماندگار هستند.
حمایتها از نویسندگان ارزشی و دفاع مقدس را چطور ارزیابی میکنید؟
نویسنده در هر زمینهای به حمایت نیاز دارد. وقتی کتاب نویسنده آنهم در زمینه دفاع مقدس از طرف نهاد یا سازمانی خریداری شود، عشقی به دل او میافتد که بهتر و بیشتر بنویسد؛ خوب است از کتابها در این حوزه حمایت شود و کتاب به دست نسل امروز برسد. برای کتابهایی که به نظر بارز هستند و بار معنایی معنوی و کاملی دارند، مسابقات برگزار شود، حتی مسابقاتی در حد و سطح شهرستان.
به نظر شما، نقش نهادهای آموزشی مثل مدرسه و دانشگاه در مسیر جلب کودکان و نوجوانان به کتب ارزشی و حوزه دفاع مقدس چیست؟
مدرسه بهعنوان سنگر تعلیم و تربیتی که هم آموزش را بهعهده دارد و هم پرورش را، میتواند زمانی را به معرفی شهدا (حتی شده در قالب یک سر صف ایستادن) اختصاص دهد و یا در قالب یک برنامه دفاع مقدسی، در مسیر معرفی جایگاه شهدا به دانشآموزان قدم بردارد.
آموزشوپرورش کتاب تهیه کرده و دانشآموز را با هدیه دادن آن، خوشحال کند و به سوی خواندن بکشاند و از او بخواهد که در برنامهای دانشآموز خلاصهای از کتاب را بیان کند.
از سویی دانشگاه بستر همه اهداف و ارزشها است. میتوان مسابقات کتابخوانی کتب دفاع مقدس را برای دانشجو فراهم آورد؛ وصیت شهدا که همه آنها یک وصیت مشترک داشتند که خواهرم حجاب تو کوبندهتر از خون من است را در معرض دید دانشجو بگذارند، طوری که دانشجو بتواند به آن عمل کند.
و اما سخن آخر...
جنگ هنوز تمام نشده است. ما در جنگ نرم بوده و در این جنگ بهشدت درحال تلفات دادن هستیم. پیروی نسل امروز از سبک غربی خودش بدترین تلفات است که نباید از آن غافل شد!
استفاده نادرست نسل امروز از تلفن همراه خودش یک گلوله به ذهن و اندیشه و هدف نسل امروز است. باید به این قضیه خوب و درست پرداخته شود؛ جنگ نرم جنگ با باور نسل امروز است، جوان امروز پشتوانه فردا بوده، باید به جوان راه را نشان داد. جوان امروز همان رزمنده مدافع حرم است که جنگ هشتساله را ندیده، درک کرده و فهمیده بود که جنگ هنوز ادامه دارد. خانوادهها سنگر اعتقاد و ایمانشان را محکم کنند، نسل امروز تشنه فهمیدن و کنجکاوی است و خانواده میتواند کنجکاوی او را به سمت زمان جنگ بکشاند تا ذهنش آماده خواندن مطالب زمان جنگ باشد. در آخر از شما نیز تشکر میکنم؛ در پناه حضرت حق باشید.