8. دى 1394 - 13:53   |   کد مطلب: 29738
فتنه بنی صدر در سال 60، فتنه تیر 78 و فتنه تقلب 88 از جمله گردنه های خطرناکی بوده اند که انقلاب اسلامی توانسته است به سلامت از آن عبور کند.

به گزارش آوای سیدجمال به نقل از صبح الوند، الله کرم مشتاقی کارشناس ارشد مسائل سیاسی، انقلاب اسلامی بحران های متعدد سیاسی، نظامی و اقتصادی را پشت سر گذاشته است، بحران هائی که گاهاً رنگ و بوی فتنه به خود داشتند، از آن جهت می توان واژه فتنه را به آن اطلاق کرد که شناخت حق و باطل در اثنای فتنه برای برخی، بسیار سخت و ناممکن می شود.

فتنه بنی صدر در سال 60، فتنه تیر 78 و فتنه تقلب 88 از جمله گردنه های خطرناکی بوده اند که انقلاب اسلامی توانسته است به سلامت از آن عبور کند. در این مقاله به تشریح مختصر فتنه ها، چگونگی آغاز فتنه، رفتار فتنه گران، رهنمودهای امام امت و نهایتا بیان وجوه اشتراک آنها خواهیم پرداخت.

1- دهه‌ی شصت؛ فتنه بنی صدر،تلاش برای شکاف میان امت و امام

» آغاز ماجرا؛

در حالی که کمتر از دو سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته بود، گروهک هایی که با اهداف و آرزوهائی خاص توانسته بودند چند صباحی ماسک انقلابی گری به چهره خود بزنند کم کم با بروز رفتارهای ضد مردمی، ضد انقلابی و ضد دینی مسیر خود را از انقلاب اسلامی و امت خمینی جدا کردند. در ماجرای بزرگداشت روز 17 شهریور در میدان شهدا٬ بنی صدر در سخنانی، از اقلیتی سخن گفت که قصد تسخیر امور سیاسی و نظامی کشور را دارند و اولین هدف آنها رویارویی با رئیس‌جمهور و ازمیان‌بردن قدرت اوست. او گفت که آنان مترسک می‌تراشند، القای شبهه می‌کنند و دائم این گروه و آن گروه را پیش می‌کشند تا مردم بترسند.

بنی‌صدر سخنان تنش‌زای خود را در عاشورای 1359 و 22 بهمن نیز ادامه داد اما نقطه عطف بحران سازی ها در غائله 14 اسفندماه 1359 در دانشگاه تهران با اتحاد رئیس جمهور وقت، گروهک منافقین و کمی بعد، ضد انقلاب خارج نشین و آمریکا به وقوع پیوست، در این حادثه بنی صدر با سخنرانی جنجالی خود سعی داشت مردم و امام را در مقابل یکدیگر قرار دهد و شکاف امت و امام را کلید بزند.

» رفتارهای فتنه گرانه:

رفتار رئیس جمهور وقت موجب تحریک و تشجیع گروهک منافقین و اعلام جنگ مسلحانه انها علیه انقلاب اسلامی از خرداد 1360 شد، علاوه بر این موجبات حمایت گسترده سلطنت‌طلبان فراری از کشور را فراهم آورد.

با اوج‌گیری تنش در فضای سیاسی کشور، بنی‌صدر در مقابله با مجلس شورای اسلامی و دولت رجایی و در شرایط حساس ناشی از جنگ عراق علیه ایران با حمایت تبلیغاتی سازمان مجاهدین خلق مدعی رسیدن به «بن‌بست» شد و برگزاری رفراندوم را پیشنهاد کرد!

بنی‌صدر در این برهه زمانی مدام بر لزوم مقاومت، ایستادگی و تسلیم نشدن، تشویق به ادامه درگیری و حضور خیابانی، متهم نمودن انقلابیون و رفتارهای هنجار شکنانه پرداخت. بنی صدر در تصمیم گیری های خود به شدت تحت تاثیر برخی از نزدیکان و مشاورانش قرار داشت. حتی او روابط نزدیکی با رهبران غائله کردستان برقرار کرد. جالب آن‌که رد پای جاسوس‌هایی همچون محمدرضا سعادتی، عضو ارشد سازمان منافقین در حال انتقال اطلاعات به سرویس اطلاعاتی شوروی و عباس امیرانتظام، دوست قدیمی بنی‌صدر در حال جاسوسی برای آمریکا با اسناد غیر قابل انکار شناسایی، دستگیر و محاکمه و به اطلاع رئیس جمهور رسیده بود.

رفتار جنجال آفرینانه بنی صدر تا آنجا پیش رفت که نهایتا مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت سیاسی او برای ادامه ریاست جمهوری در 30 تیر 1360 رای داد.

» واکنش امام خمینی؛

تا پایان سال 59 حضرت امام متناسب با مسائلی که در جامعه ایجاد می‌شد و چالش بین جناح‌ها را به وجود می‌آورد، همواره سعی کردند با توجه به شرایط خاص جامعه به‌عنوان یک وزنه‌ تعادل ایجاد کنند و بی‌طرف باشند. اما درست پس از هر تدبیر امام که منجر به آرام شدن نسبی فضای جامعه می‌گشت، منافقین مانع از ثبات آرامش می‌گشتند.

امام همواره سعی داشت رئیس جمهور را به خط انقلاب باز گرداند، ایشان خطر منافقین و گروهک های ضد انقلاب را مکررا به ملت گوشزد می کردند. پس از غائله‌ی 14 اسفند،  بسیاری انتظار داشتند که امام تندتر از سابق با بنی‌صدر برخورد کند ولی ایشان برای اتمام حجت و نجات بنی‌صدر از چنگال منافقین، در تاریخ 25 اسفند طی یک بیانیه‌ی 10 ماده‌ای٬ مجدداً بر فرماندهی کل قوای بنی‌صدر تأکید نمودند تا شاید بنی‌صدر به خود آید. ایشان از سران مملکت خواستند تا سعی کنند تا پایان جنگ موضع‌گیری و سخنرانی‌ای نکنند که باعث اختلاف و درگیری شود.

همچنین امام سایر نهادها نظیر مجلس و قوه قضائیه را هم مشروع و قانونی خواندند و تعرض به آنها را غیرقانونی اعلام کردند. از سوی دیگر هیئتی مرکب از نمایندگان طرفین و نماینده‌ی خود تشکیل دادند که ترمزی برای کارهای خلاف قانون باشد.

امام بعد از عزل بنی صدر در یک سخنرانی فرمودند؛ «کراراً من[به بنی‌صدر] گفتم که بیا برو از این گروهک‌های فاسد از این منافقین ئوری کن ـ حیثیت خودت را از دست نده بیا برو در ملاءعام و اینها را از خود بران، اینها تو را به تباهی می‌کشند.  همه‌ی آنها گرگ‌هایی هستند که می‌خواهند تو را به تباهی بکشند. اینها را از خود بران و برای اینکه نتوانست بفهمد اسلام یعنی چه! کشور اسلامی یعنی چه! ملت اسلام یعنی چه! ارتش اسلام یعنی چه! و سایر قوای مسلح اسلام یعنی چه، این خودش را به تباهی کشاند، و برخلاف این سیل‌ِ خروشان اسلام و ملت اسلامی شنا نکنید»

» حضور مردم؛

حضور خودجوش و گسترده مردم ایران در تظاهرات در 30 و 31 خرداد 1360، در تجدید پیمان با رهبری انقلاب و اعلام حمایت از مجلس شورای اسلامی و مخالفت با بنی‌صدر و عملیات ارعابی و شورشگرانه، منافقین را با ناکامی مواجعه ساخت.

مسعود بنی‌صدر، پسرعموی رئیس‌جمهور معزول و عضو وقت سازمان منافقین، در کتاب خاطرات خود با عنوان "خاطرات یک شورشی" در مورد نقش مردم در خنثی سازی فتنه بنی صدر می‌نویسد: «وجود انبوه افراد وفادار به آیت‌الله خمینی در آن دوره بیانگر این نکته است که او در وضعیت غیر قابل تصوری قرار داشت و علاوه‌بر این، می‌توانست با یک سخنرانی، اطلاعیه یا دعوت عمومی افراد بسیاری را به پای تظاهرات و نمازهای جمعه بکشاند که به‌خصوص نمونه‌های بسیاری از آن در همان حوالی خرداد 1360 اتفاق افتاد و به آن‌ها اشاره گردید. حتی بسیاری از خانواده‌های اعضای فعال سازمان نیز ... مخالفت با او را نوعی فروختن دین به دنیا می‌دانستند و حاضر به مبارزه با او نمی‌شدند.»

مسعود رجوی بعدها در یک سخنرانی، مردم را به واسطه حضورشان علیه بنی صدر و سازمان منافقین، مستحق مرگ دانسته بود، یکی از اعضای جداشده از منافقین عنوان داشته بود، رجوی از اوایل 1360 کینه عجیبی علیه مردم عادی به دل داشت، علت اصلی این کینه و تنفر نسبت به مردم کوچه و بازار حضور خستگی ناپذیر آنها پای انقلاب و امام خمینی بود.

2- دهه‌ی هفتاد؛ تلاش برای تبدیل ولی فقیه به پاپ

» آغاز ماجرا؛

در اواخر دهه 60 پس از پایان دفاع مقدس و ناامیدی از جدائی طلبان و گروهک های مسلح، ضد انقلاب داخلی و خارجی به این نتیجه رسیدند که باید سیاست خود علیه انقلاب را تغییر دهند، نقطه اوج اعلام این سیاست کنفرانس هامبورگ در سال 1368بود، جمع‌بندی مسائل مطرح‌شده در کنفرانس هامبورگ به این صورت بود که پایگاه مردمی و اجتماعی جمهوری اسلامی غیر قابل خدشه است و باید با برنامه‌های فرهنگی، زمینه‌ را برای استحاله مسئولین نظام و سپس مردم فراهم کرد.

در همین راستار بهزاد کریمی از رهبران فدائیان خلق و فعالان ضد انقلاب خارج نشین،"صراحتا بیان می کند تفکر فقاهتی باید از بین برود و بسیاری از تئوریسین‌های غربی و شرقی، راه نفوذ را تغییر در فرهنگ عاشورایی مردم در حمایت از رهبر خود اعلام می‌نمایند". فرانسیس فوکویاما نیز شیعه را به کبوتری تشبیه کرده بود که یک بال آن عاشورا و بال دیگر آن مساله مهدویت است، او گفته بود بدن این کبوتر با زره ای فولادین به نام ولایت فقیه پوشیده شده، برای از پای در اوردن این کبوتر باید ولایت فقیه را مورد هدف قرار داد.

رهبر انقلاب در هفتم آذرماه 1368نخستین هشدار را نسبت به رویکرد جدید دشمن به عرصه فرهنگی اعلام داشتند: «یک جبهه‌بندی عظیم فرهنگی که با سیاست، صنعت، پول و انواع و اقسام پشتوانه همراه است، الآن مثل یک سیلی راه افتاده که با ما بجنگد. جنگ هم، جنگ نظامی نیست.» ایشان بعدها با تعبیر «شبیخون فرهنگی»، ابعاد و عمق توطئه را تشریح نمودند و با هشدارهای خود کوشیدند تا اذهان مردم و مسئولان را به عملیات پیچیده دشمن متوجه نمایند.

»رفتار فتنه گرانه؛

هشدارهای رهبر معظم انقلاب اما از سوی متولیان فرهنگی چندان مورد توجه قرار نگرفت. فضای گفتمان رسانه‌ای به مرور به سویی رفت که سال‌های پایانی دهه هفتاد، توهین به مقدسات و زیر سوال بردن ارکان فکری انقلاب اسلامی به مساله ای روزمره برای رسانه ها و برخی از روشنفکران و حتی مسئولین تبدیل شده بود، اوج آن نیز تشنج در کوی دانشگاه در تیر ماه 1378 به بهانه تعطیلی روزنامه سلام بود، «محدودیت مطبوعات، خشم مردم را شعله ور خواهد کرد»، «زمان، حامل حوادث خشونت بار است»، «نظام باید هزینه های سنگینی بپردازد»، «دانشجویان ساکت نخواهند نشست»، «ورود به قلعه چپ گرایان یک ریسک خطرناک برای محافظه کاران است»، «مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سیاسی» و «پایان سیاست ورزی» و... اینها تیتر روزنامه های زنجیره ای بود که روزهفده تیرماه سال 78 منتشرشد و ساعاتی نگذشته بود که در پی این جنجال رسانه ای روزنامه های زنجیره ای اصلاح طلب، دانشجویان عضو دفتر تحکیم در کوی دانشگاه تهران شروع به اعتراض کردند و فتنه ی هیجده تیر 78 سر باز کرد. با تشنج در خیابان‌های اطراف کوی دانشگاه در نیمه شب هجده تیرماه و شکستن شیشه‌های مهدکودکی در مقابل کوی، آتش زدن لاستیک و حمله به خودروها و بستن معابر و هجوم به ناجا، گروگان گرفتن سه سرباز نیروی انتظامی آغاز گردید.

همراهی کسانی که انتظار مقابله با فتنه از آن‌ها می‌رفت و قرار گرفتن آن‌ها در صف اغتشاش‌گران سبب دلگرمی سربازان میدانی این توطئه گردید و چهار روز تهران دست به گریبان اغتشاشات خیابانی گشت. این فتنه و آشوب دشمن را در راه رسیدن به اهداف خود امیدوار کرد.

» رفتار رهبر انقلاب؛

با آغاز فتنه در 18 تیرماه 1378 و اوج‌گیری آن در روزهای بعد، رهبر معظم انقلاب در رویارویی با این فتنه، به تبیین موضوع و روشنگری اهداف فتنه‌گران پرداختند و با تأکید بر اینکه؛ «دشمنان بدانند که خواب برگشتن آمریکا به این مملکت، یک خواب پریشان و غیرقابل تعبیر است» فرمودند: «دشمن را خوب بشناسید، مبادا از شناسایی دشمن غفلت کنید، غریبه‌هایی که خود را در لباس خودی در همه جا داخل می‌کنند، این‌ها را بشناسید، دست‌های پنهان را ببینید. هیچ کس به‌خاطر غفلت ستایش نمی‌شود. هیچ کس به‌خاطر چشم‌ بر هم گذاشتن، مدح نمی‌شود.» «این عناصر داخلی حقیر، این عناصر سیاسی مطرود و منفور که ملت این‌ها را مثل دندان فاسدی بیرون آورد و به یک طرف پرتاب کرد، هجده، نوزده سال است که کمین گرفته‌اند تا از ملت و از امام و از نام امام و از راه امام انتقام بکشند، این‌ها هم بدانند که اشتباه کردند،خودشان را لو دادند و چهره خودشان را مشخص کردند.»

مدیریت رهبری نظام موجب جلوگیری از ادامه درگیری های خیابانی و سیاسی شد، از یک سو خطوط قرمز را مشخص نمودند و از سوی دیگر از خودسری ها و برخی از رفتارهای غیرقانونی از جمله ورود نیروی انتظامی به کوی دانشگاه به شدت انتقاد کرده و مانع از تکرار آن گردیدند.

رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در سال 79 برای مأیوس کردن دشمنان و بازیگران داخلی فتنه، اتمام حجت کردند و فرمودند: «امروز به برکت ملت هوشیاری مثل ملت ایران، به برکت افکار برانگیخته‌ای مثل افکار ملت ایران، به برکت انقلاب بزرگی مثل انقلاب اسلامی ایران، نه آمریکا و نه بزرگ‌تر از آمریکا… قادر نیستند حادثه‏ای مثل حادثه صلح امام حسن را بر دنیای اسلام تحمیل کنند، این جا اگر دشمن خیلی فشار بیاورد، حادثه کربلا اتفاق خواهد افتاد.»

 

» رفتار مردم

21 تیرماه 1378 جمعی از مردم که از توهین به مقدسات خود توسط اغتشاشگران ناراحت هستند، به دیدار رهبر انقلاب می‌روند. سخنان رهبر انقلاب موجی از بیداری و عزم مقابله با فتنه‌گران را ایجاد کرد و از همان زمان مردم منسجم‌تر از قبل در برابر اغتشاش‌گران ایستادند. موج‌های مردمی به مرور به هم پیوند خورده و در راهپیمایی سراسری 23 تیرماه 1378، بار دیگر مردم برای فرو نشاندن فتنه به صحنه آمدند و غائله‌ای دیگر را پایان بخشیدند. حضوری که یادآور منطق بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران در اتکای به مردم بود.

 

3- دهه‌ی هشتاد؛ کودتای نرم

» آغاز ماجرا

استراتژی انقلاب رنگی که گاهاً انقلاب نارنجی، انقلاب گل سرخ، انقلاب گل لاله، انقلاب صدر( و واژه های دیگر با توجه به کشور مورد هدف) خوانده می شود توسط تئورسین های غربی برای تغییر کشورهای غیر همسو طراحی و در چند کشور از جمله لبنان، قرقیزستان، یوگسلاوی، اوکراین و گرجستان با موفقیت انجام گرفت، این موفقیت ها موجب شد جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یکی از اهداف انقلاب رنگی مورد هدف قرار گیرد.

انتخابات دور دهم ریاست جمهوری  سال 1388 به زعم گردانندگان و طراحان انقلاب رنگی بستر مناسبی برای اجرای آن بود، استفاده از مهره هائی که سال ها برای انقلاب و در خدمت مردم و  انقلاب اسلامی بودند و به عنوان مسئول در جمهوری اسلامی حضور داشتند روی دیگری از این توطئه بود.

ضد انقلاب با همسوئی برخی از فریب خوردگان داخلی سعی کردند با القای تقلب در انتخابات، موجبات رویاروئی امت و امام را فراهم اورند و ضمن بی اعتبار ساختن ولایت فقیه، مشروعیت ولی فقیه را زیر سوال ببرند.

» رفتارهای فتنه گرانه

بیش از یکسال به انتخابات 1388 مانده بود که عملیات روانی گسترده ای مبنی بر تیره و تار بودن وضعیت کشور از سوی برخی از کاندیداها و رسانه های حامی آنها شکل گرفت، برخی چهار ساله 84 تا 88 را با دوره مغول مقایسه کردند و یکی از کاندیداها حرکت کشور را به سوی پرتگاه خواند، رفتارهای بعدی این افراد روشن ساخت که حرفه های آنها صرفا تبلیغاتی و برای کسب رای نبوده است. با بسترسازی انجام شده در مرحله پیش از انتخابات، سناریوی «طرح تقلب» به عنوان «اسم رمز آشوب‌های خیابانی» به اجرا گذاشته شد و فتنه وارد فاز عملیاتی گردید و مدت هشت ماه – از 23 خرداد تا 22 بهمن88- پایتخت ایران و برخی استان‌های کشور صحنه جنگ نرم بود.

» رفتار رهبر انقلاب

رهبر انقلاب ماه ها پیش از انتخابات و آغاز فتنه سعی داشت سیاسیون را متنبه کند، ایشان در مورد تبلیغات مسموم جریان ها علیه یکدیگر فرمودند؛ "مواظب و مراقب خودمان باشیم؛ مراقب حرف‏زدن‌مان، مراقب اقدام‏کردن‌مان، مراقب تبلیغات‌مان، چیزهایی را که انسان می‌شنود، باور نمی‌کند که از زبان نامزدها و آن کسانی که دنبال این مسئولیت‌ها هستند، از روی صدق و صفا خارج شده باشد".

رهبر معظم انقلاب اسلامی روز اول فروردین ماه سال 88 در مشهد خطاب به نامزدهای انتخابات دهم در این باره فرمودند: «مبادا نامزدها در اثنای فعالیت‌های انتخاباتی خودشان جوری رفتار کنند و حرفی بزنند که دشمن را به طمع بیندازند…. انتخابات به فضل الهی و به حول و قوه الهی انتخابات سالمی است. من می‏بینم بعضی‏ها در انتخاباتی که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کرده‏اند به خدشه کردن. این چه منطقی است؟ این چه فکری است؟ این چه انصافی است؟ از دشمن انتظاری جز دشمنی نیست؛ چه انتظاری هست؟ بی‏توقعی از دوستان است. بی‏توقعی از کسانی است که جزو این ملتند؛ واقعیات را دارند می‏بینند؛ می‏بینند که این انتخابات چگونه سالم و متقن انجام می‌گیرد، در عین حال، همان حرفی را که دشمن می‌زند، این‌ها هم می‌زنند!"

پس از تحولات و آشوب های روزهای پس از انتخابات رهبر انقلاب به طرق گوناگون سعی نمودند رهبران معترضان را به دایره انقلاب باز گرداند بر همین اساس طیفی از واکنش ها از نصیحت و مدارا تا هشدار و برخورد قاطع را انجام دادند.

رهبر انقلاب ابتدا ملت و مسئولان را دعوت به هوشیاری و پرهیز ار گفتار و رفتار تحریک‌آمیز دعوت فرمودند، با ادامه تحریکات بازندگان انتخابات، رهبر انقلاب آنها را به حضور پذیرفتند و چندین نوبت با آنان و نمایندگانشان به صحبت پرداختند.

ایشان عصر روز یک‌شنبه 24 خرداد، میرحسین موسوی را به حضور پذیرفتند. در این دیدار معظم‌له تأکید کردند: «مسائل باید از طریق قانونی دنبال شود.»حوادث روز 25 خرداد نشان داد که توصیه‌ها و تدابیر رهبر فرزانه انقلاب تأثیری در رفتار موسوی و حامیان وی نداشت. رهبر انقلاب همچنین فرصت دیگری را برای گفت‌وگو با معترضان فراهم آوردند و نمایندگان ستادهای چهار نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، عصر سه‌شنبه 26 خرداد 88 در نشستی دوستانه، به بیان  دیدگاه‌های خود پرداختند. رهبر معظم انقلاب اسلامی، با تأکید بر ضرورت وحدت و عزت ملی، فرمودند: «باید سعی کنیم، دقت کنیم که انتخابات مایه انشقاق نشود؛ این حرف اصلی من است. اینکه ما تصور کنیم که یک گروه مثلاً بیست‌و‌چهار میلیونی یک طرفند، یک گروه چهارده میلیونی یک طرفند، این به نظر من یک خطای بسیار بزرگی است؛ قضیه این‌جور نیست. همه در یک طرف قرار دارند. آن کسانی که به رئیس‌جمهور منتخب این دوره از انتخابات رأی دادند، همانقدر وابسته به انقلاب و کشور و نظامند، که آن کسانی که رأی ندادند. مجموعه‏های مردمی، فرزندان این کشورند؛ فرزندان این ملتند. …همه وظیفه دارند که با ایجاد نقار و دشمنی و کدورت مقابله کنند.» معظم‌له با تأکید بر رسیدگی به اعتراضات نامزدها از راه‏های قانونی، افزودند: «پیداست کسانی در وسط نمی‌خواهند این اتحاد و اتفاق در کشور شکل بگیرد. این حالا آسان‏ترینش است، بدترش هم همین کارهای خرابکاری‏ای است که شما می‏بینید انجام می‌دهند، که البته همه باید در مقابل این خرابکاری‏ها بایستند، اعلام موضع کنند.»

رهبر انقلاب در نماز جمعه 28 خرداد 1388 سعی در بصیرت افزائی و هشدار و خطر نفوذ بیگانگان و آشکار نمودن دست های پنهان آنها نمودند تا بلکه سران فتنه را به دایره انقلاب باز گرداند.

تا شهریور 1388 رهبر معظم انقلاب تلاش نمودند با نصیحت و خیرخواهی سران فتنه را از ادامه مسیر خود بازدارد، اما آنها این رفتار کریمانه را نشانه ی ضعف رهبری قلمداد کرده و روز به روز دامنه اقدامات هنجارشکنانه خود را گسترش دادند تا مرحله ای که به هتک حرمت عاشورا و حضرت سید الشهدا و امام خمینی انجامید، نهایتا رهبر انقلاب برای جلوگیری از بروز فاجعه و گسترده تر شدن دامنه فتنه و روشن نمودن این مساله که فتنه 88 دارای ریشه داخلی نیست با قاطعیت تمام با فتنه گران برخورد نمود، البته این نکته را باید یاداور شد که اگر وجود مقام معظم رهبری نبود  قطعا باید منتظر سرنوشت بسیار بدتری برای سران فتنه می بودیم.

» رفتار مردم

حضور مردم در نهم دی ماه 1388 مثل همیشه پسمانده های فتنه را شست و ثابت کرد پیوند امت و امام در جمهوری اسلامی ناگسستنی است، اگر چه تا پیش از نهم دی ماه نیز فتنه آخرین نفس های خود را می کشید اما این حضور از نگاه نگارنده عقبه خارجی آن را مورد هدف قرار داد. بعد از فتنه 88 دشمن سعی کرده است با طرق گوناگون از جمله نفوذ فرهنگی و سیاسی در این پیوند خدشه وارد کند.

نتیجه:

در تمامی فتنه هائی که علیه انقلاب اسلامی صورت گرفته است، دشمن و ضد انقلاب سعی نموده بین مردم و ولی فقیه و به تعبیر دیگر بین امت و امام شکاف ایجاد نمایند، در همه فتنه ها خنثی سازی توطئه ها دو رکن داشته است، ولی فقیه و مردم. به همین جهت است که دشمن پس از آخرین فتنه خود یعنی فتنه 88 استراتژی نفود را برگزیده تا  سبک زندگی ایرانی اسلامی که پیوند بین ولی فقیه و مردم است را خدشه دار نماید. اما بنا به گفته استاد بزرگوار ما جناب آقای دکتر منوچهر محمدی، حضرت امام خمینی اساس جمهوری اسلامی را به گونه‌ای طراحی کرده که جلو سوء استفاده خواص از حرکت های انقلابی مردم را به نفع خود گرفته. به همین دلیل است کار ما در تاریخ انقلاب عده‌ای از خواص از صحنه خارج شدند، بدون اینکه صدمه جدی به انقلاب وارد آید. مرجع تقلید حذف شد، قائم‌مقام رهبری عزل شد، رئیس‌جمهور حذف شد. اینها درخت انقلاب را نمی شکند، پیوند بین امام  و امت محکمتر از اینهاست.

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما

نقشه ماهواره ای اسدآباد
پیش بینی وضعیت هوای اسدآباد
بانک ملت
https://telegram.me/Avaseyedjamal