آخرین اخبار

23. ارديبهشت 1395 - 10:40   |   کد مطلب: 31114
گزارش آوای سیدجمال از شکل‌گیری انجمن حمایت از حیوانات در اسدآباد؛
استواری؛ نجاتم از مرگ به واسطه دو حیوان علاقه‌ام را به دنیای آنان و تشکیل انجمن حمایتی دوچندان کرد
مردی که این روزها دوران بازنشستگی خود را با تشکیل انجمنی در حمایت از مخلوقاتی از خداوند می‌گذراند که می‌توانند مهر، محبت و وفاداری داشته باشند.

به گزارش آوای سیدجمال؛ وفاداری، دوست داشتن، محبت، احساس چرا همه این‌ها را به یک چیز ربط می‌دهیم، آن هم انسانیت؛ یعنی یک انسان تنها می‌تواند وفادار باشد، مهر داشته باشد وعاطفه خرج کند؟ یعنی فقط انسان معنای خوبی رامی‌فهمد؟

 

اما نه ... گاهی در بین مخلوقات خداوند چیزهای می‌بینیم که انسانیت در برابرش کم می‌آورد؛

 

در این گزارش به محبت و وفاداری حیوانات نسبت به انسان می‌پردازیم و شما مخاطبان را با بازنشسته‌ای آشنا می‌کنیم که حرف‌هایش شیرین و دلنشین است و چقدر با دنیای برخی از ما انسان‌ها متفاوت؛

 

منصورعلی استواری؛ مردی که روزهای بازنشستگی را می‌گذراند و امسال وارد 58 مین سال زندگیش شده و با وجود روحیه شاد و پرنشاط خود، گویی کمتر از 40 سال سن دارد.

صحبتش را از آنجا آغاز می‌کند که بر اثر تصادف به کما رفته و مرگ را در حالت بیهوشی احساس کرده و طوری که هر بار در آن حالت ضعیف‌تر می‌شده و لحظه لحظه به مرگ نزدیک؛ اما هر بار نیشی به  تنش می‌خورد و به حالت اول برمی‌گشته است.  

 

این اتفاق چند بار برایش تکرار ‌شده، طوری که به هوش که آمده جای نیش‌ها را روی تنش دیده و از دکتر سؤال می‌کند که این‌ها جای نیش چیست!؟ با جواب دکتر مو به تن هر انسانی سیخ می‌شود و باورش سخت نیست که یک مورچه نجات دهنده یک انسان باشد؛ چرا که معجزه خدا هر لحظه امکان دارد.

 

 از آن پس وارد دنیای حیوانات می‌شود و دوست داشتن آنان را یاد می‌گیرد و به دنیای مورچه‌ها می‌نگرد و طوری که او را به تفکر وا می‌دارد؛ موجود کوچکی که به واسطه اش از مرگ نجات پیدا می‌کند.

 

نجاتش از مرگ تنها به کمک یک مورچه ختم نمی‌شود و در حادثه دیگری پرنده ای جانش را از نیش ماری نجات می‌دهد و باعث می‌شود که دنیای حیوانات را بیشتر دوست بدارد؛

 

آقای استواری در این زمینه می‌گوید: عقابی بال شکسته را سال‌ها پیش تیمار کردم و یک سال و نیم مراقبش بودم  و او هم مرا سالها بعد از نیش ماری در باغی نجات داد  و اینجا بود که معنای خوب بودن، مهربانی و محبت کردن را فهمیدم؛ اینکه کار ثوابی بی اجر نخواهد ماند.

او می‌گوید: 12 سال است که با نجاتم به واسطه عقاب و مورچه، حس و علاقه ام به حیوانات دوچندان شده است و ساعت‌هایی از روز را با پرندگان و مورچه‌ها می‌گذارنم.

 

 از برق چشمانش می‌توان حس کرد که چه اشتیاقی دارد برای پاشیدن گندم‌ برای مورچه‌ها و پرندگان، می‌گوید: سه چهار سالی است که کیسه گندم و ارزن در منزل نگهداری می‌کنم و به پرندگان و مورچه‌ها غذا می‌دهم، به خصوص فصل زمستان که آن‌ها نیاز بیشتری به غذا دارند و پیدا کردن آن برایش سخت است.

 

مسئول انجمن حمایت از حیوانات در اسدآباد ادامه می‌دهد: حیاط خانه‌مان پرمی‌شود از یاکریم به دلیل پاشیدن گندم‌ها و لذت می‌برم از نحوه خوردنشان و اینکه چطور یک دانه را تا روی دیوار برده و یاکریم بعدی برای بردن دانه می‌آید.

 

به این جای گفت‌وگوی‌مان با این مرد خوشرو و مهربان که می‌رسیم، به نقطه‌ای نامعلوم خیره می‌شود؛ بغضی در گلویش ادامه می‌دهد: خانواده ام از آمدن کبوتران به حیاط خانه ناراضیند ، چرا که فضولات آن‌ها در حیاط می‌ریزد و موجب ناراحتی آن‌ها می‌شود.

 

او می‌گوید روزی در حیاط خانه با سرودن قطعه‌ای شعر با این مضمون که «ای عابد دشت کربلا ادرکنی، ای وارث شاه شهدا ادرکنی» هم خسته ی تب هم تشنه آب، هم بسته به زنجیر جفا ادرکنی» آن‌ پرندگان را قسم به دشت کربلا دادم و گفتم: پسرم می‌خواهد با سنگ زدن به شما براندتان و به شما سنگ بخورد من هم می‌میرم، پس فضولات‌تان را اینجا نریزید و حال دو سالی است که فضولات‌شان در حیاط خانه کم شده؛

حال این بازنشسته وقتی از زندگی خود را به حمایت از حیواناتی می‌گذارد که معنای خوب  بودن و مهربانی را خوب میفهمند.

 

استواری با تشکیل انجمنی با نام «باران مهربانی» برای حمایت از حیوانات حدود 100 نفر را عضو کرده و به دنبال مجوزی برای این انجمن است.

 

اگرچه خداوند روزی هر موجودی را مقرر کرده و حیوانات برای رفع گرسنگی خود راهی را می‌یایند؛ اما هستند حیواناتی که در پیدا کردن غذا دچار مشکل می‌شوند و اینجاست که افرادی مانند آقای استواری به کمک محیط زیست آمده تا در منقرض نشدن حیوانات دخیل باشد و با تهیه غذا آنان را کمک کند.

 

وی می‌گوید: با فرهنگ‌سازی در برخی مواقع موجب منصرف کردن یک شکارچی از شکار یک پرنده یا حیوانی شده‌ام و لذتی بالاتر از دیدن پرواز یک پرنده و حرکت با نظم موچه‌ها نیست.

 

این مسئول با تأکید بر اینکه باید بیشتر در مورد فرهنگسازی حمایت از حیوانات برنامه‌ریزی شود تا شاهد منقرض شدن آن باشیم، گفت: مطالب زیادی در مورد حیوانات مطالعه کرده ام و در نحوه زندگیشان می‌نگرم و فکر می‌کنم.

وی در ادامه این صحبت‌ها کمی هم از زندگی خانواده خود و به داشتن اخلاق خوب و حسنه اشاره کرد و گفت: من همسرم را وزیر صلح می‌دانم و در پی رفاقتم با او در زمانی که منزل نیستم، کبوترانی که برای غذا سرک به حیاط خانه می‌کشند، برایشان دانه می‌ریزد.

 

 استواری گفت: اگر دستی را بگیری خدا دستت را می‌گیرد و فرقی نمی‌کند آن دست حیوان باشد یا انسان.

 

وی افزود: بسیاری از بازاریان که پرندگان بر شیروانی‌ مغازه‌های آن‌ها می‌نشیند را توجیه کردیم که حیوانات هم مثل ما باید زندگی کنند؛ حتی با توصیه به آنان برای ریختن دانه موجب رونق گرفتن رزق و روزی آن شده‌ام.

 

مسئول انجمن حمایت از حیوانات در اسدآباد خواندن دعای هفته را به اموات اختصاص داده و به جای خرید شیرینی و شکلات اقدام به خرید دانه و ارزن برای حیوانات می‌کند و ارزش این کار را بالا می‌داند.

 

 وی یادآور می‌شود: نگاه کردن به نحوه زندگی و پرواز کردن و نظم در زندگی آنان حس عجیبی در من ایجاد می‌کند.

 

البته ناگفته نماند آقای استواری پایگاه داوطلبی را به همت جمعیت هلال احمر برای بازنشستگان ایجاد کرده و آن را از افتخارات خود می‌داند و می‌گوید: همانقدر که علاقه ای خاص به حیوانات دارم در کمک به افراد نیازمند ام دریغ نمی‌کنم.

 

امیدواریم با فرهنگ‌سازی در حمایت از حیوانات این انجمن پا بگیرد و  همه مردم برای حفظ این سرمایه‌های غیر قابل تکرار گامی بردارند.

.....................................

گزارش از لیلا نظری فرهودی

یادداشتی از فاطمه بگزاده

......................................

انتهای پیام/ن

دیدگاه‌ها

چرت ترین چیزیکه در تموم عمرم خوندم

دیدگاه شما

نقشه ماهواره ای اسدآباد
پیش بینی وضعیت هوای اسدآباد
بانک ملت
https://telegram.me/Avaseyedjamal