آخرین اخبار

22. اسفند 1403 - 10:35   |   کد مطلب: 49296
خلاف نظام سرمایه داری غربی، در الگوهای اقتصادی اسلامی حصار و بن بست معنا ندارد. عدالت محور است. پول سالاران و سفته بازان حاکم نیستند بلکه پول به بدنه فعالیتها تزریق و تبدیل به سرمایه می شود و زایش بازدهی حقیقی دارد. اما برخی آن را انکار می کنند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «آوای سیدجمال»، دکتر عبدالمجید شیخی؛ عضو هیئت علمی، استاد دانشگاه و مدرس اقتصاد اسلامی در یادداشتی در واکنش به یک مدرس دانشگاه که علیه علم اقتصاد اسلامی سخن گفته است به بررسی ادعای عدم وجود علم اقتصاد اسلامی و ارائه شواهدی بر وجود و کارایی آن در نظام بانکی و اقتصاد جهانی پرداخت و نوشت: حضرت امام خمینی سلام الله علیه دانشگاه را زیربنای جامعه می‌دانند: «می فرمایند: «دانشگاه مبداء همه تحولات است» (صحیفه امام، جلد۸/صفحه۶۴).

دارالفنون نخستین مؤسسه آموزش عالی جدید در ایران است که در تاریخ ششم دی ۱۲۳۰ شمسی (۱۸۵۱ میلادی) به ابتکار میرزا تقی‌خان امیرکبیر در دوران ناصرالدین‌شاه تاسیس شده است. روش شهید امیرکبیر دعوت از اساتید از خارج برای تدریس و انتقال علم و فناوری به جای فرستادن دانشجو به خارج از کشور بود تا همراه انتقال فناوری، فرهنگ منحط غربی وارد کشور نشود.

دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ هجری شمسی تاسیس شده است. یعنی حدود کمتر از دو قرن از تاسیس دانشگاه در کشور ما می گذرد. اما ما متاسفانه هنوز با نسلی از قافله عقب مانده علم به روز شده ای مواجه هستیم که حاصل تربیت مکتب لیبرالیسم غربی است و در بیانات خود که همراه با کف و سوت برخی تشویق می شود، می گوید: «که چیزی به اسم علوم انسانی اسلامی و از جمله اقتصاد اسلامی نداریم و به دانشگاه دراین زمینه جفا شده است ...».

نتیجه علوم انسانی وارداتی از این بهتر نمی شود که به قول شهید دکتر علی شریعتی؛ دانشجوی فرنگ رفته ما را چنان الینه (الیناسیون) کنند که با رجعت به وطن چنان باطنش کور می شود که فکر کند یافته ها و بافته های علوم انسانی غربی وحی مُنزَل هستند.

با توجه به محوریت نقد از منظر اقتصاد در این مجال؛

اولاً این بنده خدا اصلاً رشته تحصیلی اش اقتصاد نیست که به خود جرات تعرّض به قلمرو رشته دیگری می دهد. اما از آن بدتر فیلسوف است و چنین اراجیفی تحویل دانشجویان می دهد، که قرار است فردا کرسی استادی برای نسل بعدی را به عهده بگیرند. هر فیلسوف کم سوادی می فهمد که قریب بیش از ۹۹ درصد نظریات علوم انسانی بافته شده درغرب فقط "نظریه" هستند و نه "قانون علمی". چرا؟ جواب این است که طبق قانونِ «فرایند تولید علم از مرحله پیش فرض تا تدوین گزاره تعمیم یافته قانون علمی» تنها نظریاتی موفق به رسیدن به مرحله بلوغ قانونیّت می رسند که «قابلیت تعمیم در همه زمانها و همه مکانها» داشته باشند. بطور مثال ایشان مثلاً در جامعه شناسی لااقل یک محقق و نظریه پرداز را نام ببرند که نظریه خود را در کلیه اماکن و ازمنه آزمون کرده باشد. قطعاً نمی تواند.

پس بنیان تفکری با این تفکر جزمی و عصرِحجری متزلزل است. خانه از پای بست ویران است. یک فیلسوف کم سواد باز خوب می فهمد که "علم انسانی" نتیجه تجربه تکرار پذیری از رفتار انسان است که توسط پژوهشگر تبدیل به گزاره علمی می شود. مثلا گزاره های علمی علم اقتصاد نتیجه تجربه تکرار پذیری از رفتار معیشتی انسان است که تبدیل به گزاره علمی شده است. اما آیا امثال اقتصاد دانانی چون بیکر یا فریدمن و ساموئلسون فرایند تعمیم فرا زمانی و فرا مکانی را طی کرده اند؟ هرگز.!

به علاوه طبق اسناد بی شماری که منتقدین غربی از ادبیات علم اقتصاد خودشان منتشر کرده اند، (مانند کتاب انداختن نردبان ها جون چانگ) غربی ها هرگز خودشان به بافته های عنکبوتی خودشان عمل نکرده اند. در مقابل این فرنگ رفتگان ما هستند که کاسه داغتر از آش و عبیدِ ذلیل غربی ها هستند.

ثانیاً این آقای فیلسوف اول باید اثبات کند که در کشور ما در این ۴۶ سال گذشته به کدام الگوی اقتصادی: "سرمایه داری" یا " اسلامی" و " یا "سوسیالیستی" و یا "چیز دیگری" مانند "ملقمه و آش شله قلمکار"عمل شده است؟ همینطور مانند عوام سخن پراکنی کردن در شان یک استاد ۸۱ ساله!! نیست. "آش نخورده و دهن سوخته"!.

ما ۴۶ سال است از نفوذ عناصر غرب زده در حاکمیت و مدیریت اقتصادی کشورمی نالیم. درحوزه اقتصاد اگر به دستورات مکتب اقتصاد اسلامی عمل می شد که وضعیت بازار پولی و مالی و کالا و خدمات ما اینچنین نبود. «بُز را غم جان دارد قصّاب غم پی! » ما نقد می کنیم که مثلاً چرا طبق دستور اقتصاد اسلامی پول پایه طلا با ارزش ثابت به عنوان میزان وخط کش را جایگزین پول مورد توصیه اقتصاد نئولیبرالیستی یعنی "پول اعتباری با مدیریت ارزش شناور شده" نمی کنید. این آقا به علم اقتصاد اسلامی متعرّض می شود؟ تو اول ثابت کن که علم اقتصاد اسلامی پیاده شده بعد انتقاد کن.! کدام عاقل چنین قضاوت می کند.؟

در بحران سال ۲۰۰۸ میلادی غرب روزانه صدها بانک ربوی ورشکسته می شدند ولی به اعتراف بانک جهانی(WB) هیچکدام از بانکهایی که با عقود اسلامی و بر اساس مبانی اسلامی عمل می کردند نه تنها ورشکسته نشدند بلکه به روند سودآوری خود به دلیل اتکا به بازدهی حقیقی سرمایه به حیات خود ادامه دادند.

مشکل شبکه بانکی ما در کشور نیز نفوذ افراد غرب زده در بدنه اجرایی بانکهاست. در واقع مشکل ما امثال این آقا ها هستند. یا باور ندارند و عمل نمی کنند و یا باور ندارند و منافقانه روش خلاف مبانی عقود اسلامی را عمل می کنند. از آن بدتر مدیریت نظام بانکی توسط روسای بانک مرکزی است که اصلاً بویی از بانکداری اسلامی نبرده اند. پس مشکل در بانکداری اسلامی نیست بلکه مشکل در تخلف و عدم اجرای بانکداری اسلامی بر اساس مبانی و منویات اقتصاد اسلامی است. و از آن بدتر حالی کردن این حقیقت به این درس خوانده های غرب زده است تا به جرم تخلف مجریان اجرای نظام بانکی و اقتصادی اسلامی بانکداری و اقتصاد اسلامی را متهم نکنند. پس جفای اصلی درک غلط این افراد است که متاسفانه کرسی استادی را نیز اشغال کرده اند. در انگلیس بیش از ۳۰۰ موسسه و مالی اسلامی سرمایه گذاری موفق وجود دارد که حتی مورد استقبال سپرده گذاران غیر مسلمان نیز هستند.

ثالثاً عیب است که یک استاد فرق بین علم و مکتب و نظام و احکام را نفهمد. عرض شد که علم انسانی نتیجه رفتار انسان است. انسان مسیحی با انسان یهودی هر دو طبق دستورات، قیود و احکام مکتب خود رفتارهای خاصی دارند. به همین دلیل الان چند سالی است که محققین کشورهای غربی رشته اقتصاد، باتقلید از محققین اقتصاداسلامی دنبال تحقیق و نوشتن کتاب «اقتصادمسیحی»، «اقتصاد یهودی»، «اقتصاد اخلاقی» «اقتصاد خیریه- Alturism-» وغیره هستند. زیربنای مکتب اقتصاد اسلامی و حیانی است زیرا باید و نبایدها در قرآن و عترت و مطابق عقل و اجماع شکل گرفته است.

نظام اقتصاد اسلامی براساس مکتب چیدمان می شود و احکام (حقوق) هم مبنای و حیانی دارد. جامعه مسلمان نیز وجود دارد و جامعه با حاکمیت اسلامی-که مجال بهتری برای بروز رفتار معیشتی اسلامی است- نیز درصدر اسلام شکل گرفت و در عصر حاضر تشکیل شد و لااقل نشان دادیم که ممکن الوقوع است.

پس تولیدعلم اقتصاد اسلامی امر ممکن و بلکه قطعی است. کما اینکه در جامعه سکولار غربی هم علم اقتصاد سرمایه سالار سکولار محقق شد. مکتب اش نیز دست پرورده کودتاچیان علیه تفتیش عقاید کلیسایی قرون وسطی تدوین شد. حقوق و احکامش را نیز خودشان به نفع سرمایه سالاران یهود جعل کردند و به امثال این افراد نیز خوراندند. اما چرا امثال این اساتید نمی بینند. دلیلش همان غوطه ور بودن امثال این آقا در ورطه تفکرات غربی است.

کافی است انسان عاقل در تاریخ دویست ساله اخیر سفری به دستاوردهای فرنگ رفتگان داشته باشد. ماهی وقتی قدر و اندازه آب را می فهمد که ازحصارآب بیرون بیفتد. تو خود حجاب خودی ای حافظ از میان برخیز!.!.مشکل امثال این آقا درک پایین یا عناد است. عادت این کوته بینان درشت کردن کاستی ها و چشم بستن برداشته ها، نقاط قوت و توانایی هاست. متاسفانه دانش آموختگان غرب زده در علوم اقتصاد، سیاست و جامعه شناسی و مدیریت و ... امثال این آقا در دانشگاه کم نیستند وهنوز سم پاشی می کنند. دقیقاً مشکل ما در مدیریت کشور نفوذِ این تربیت یافتگان نفوذی کج فهم و غرب زده کور بوده است. فرق بین علم و عمل را نمی بینند و نمی دانند و یا خود را به جهالت می زنند.

رابعاً علم اقتصاد اسلامی تولید شده است و الان در چندین دانشگاه، به صورت "دروس اختیاری"، "گرایش اقتصاد اسلامی" و رشته "اقتصاد اسلامی" و"بانکداری اسلامی" با دو سبک آموزش محور و پژوهش محور تدریس و تحقیق می شود. حقیقتی است که نیاز به وجود مجریان مصمّم برای پیاده سازی در بدنه و هرم حاکمیتی کشور دارد. پس بهتر است این استاد "بی اطلاع" سفری به دانشگاه ها و دیدار با مدرسین و محققین داشته باشد و مقایسه ای نیز بین علم و عمل به این علم در واقعیت جامعه داشته باشد تا به قضاوت درستی برسد. و بعد درسخنگاه بنشیند و اینچنین مستمعین را با الفاظ دروغ و بی استدلال گمراه نکند. لابد این بازنشسته، عقل کل است که این همه عدّه و عُدّه و بضاعت علمی را نمی بیند و با عینک نزدیک بین و چشم کم سو فاصله یک وجبی را هم نمی بیند درحالی که چراغ فکر و دلش خاموش شده فکر می کند که دوربرش چیزی وجود ندارد.! و ایضاً بدون مطالعه وضعیت جامعه اینچنین حق پوشانی می کند. و لا تقف ما لیس لک به علم. به چیزی که علم نداری ادعا و قضاوت نکن.!

خامساً مشکل ذاتی اینان دین گریزی و غفلت از واجب الوجود و جایگاه انسان در نظام خلقت است. کاش سواد تاریخی و دینی می داشت تا بفهمد که انسان با قوه اراده در جامعه حضور دارد و تحقق پدیده های خاص رفتاری، امری ارادی است و نه جبری. ما هم مکتب را داریم و هم علم را اما داشتن تا عمل کردن به آنها فرق می کند. رسالت انبیا پیاده کردن دستورات هدایت الهی بوده و هست. اگر موفق نشده اند تقصیر مکتب یا آرمانهای مطلوب الهی که در علم اقتصاد توحیدی به عنوان" مطلوب و بهینه" معرفی می شوند، نیست.

اینکه ما نتوانسته ایم عمل کنیم و یا کم عمل کرده ایم مشکل ماست نه علم و مکتب. بر خلاف نظام سرمایه داری غربی، در اقتصاد اسلامی بن بست نیست. در الگوهای اقتصادی اسلامی حصار و بن بست معنا ندارد. عدالت محور است. کنز نفی می شود، پول و پول سالاران و سفته بازان سوداگر مرگ حاکم نیستند بلکه پول به بدنه فعالیت ها تزریق و تبدیل به سرمایه می شود و زایش بازدهی حقیقی دارد.

فاصله طبقاتی از بین می رود و از حصار دوگانه بازار بانکی ربوی و بازار قمار بورس (سرمایه) بیرون می آید. با الگوهای مشارکتی مردمی بن بست ها شکسته می شود. و لذا مانند اقتصاد سرمایه داری به قول ژوزف استیگلیتز در این ۳ قرن مواجه با ۱۴۰ بحران اقتصادی(تاکنون) نمی شود. امام خامنه ای (حفظه الله تعالی) نیز فرموده اند که در اقتصاد ما موفقیت کمی داشته ایم و هر جا ما براساس دستورات الهی عمل کرده ایم موفق بوده ایم. تاریخ اسلام و دستاوردها و نقاط قوت و ضعف ۴۶ سال گذشته جمهوری اسلامی ایران گواه این ادعاست...

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما

نقشه ماهواره ای اسدآباد
پیش بینی وضعیت هوای اسدآباد
بانک ملت
https://telegram.me/Avaseyedjamal