به گزارش آوای سیدجمال، شاید جمله «تا همیشه مدیون خون شهدا هستیم» را بارها از کسانی که بر صندلی ریاست تکیه زدند، شنیدهایم و برایمان عادت شده که هرروز سادهتر از گذشته از کنار آنان میگذریم؛
اما کمی تأمل درباره شهدا و از جان مایه گذاشتنشان چیزی از وجودمان کم نمیکند، آنجا که پی ببریم چند خانواده از وجود جسم مبارک آنان بینصیب هستند تا امروز من خبرنگار پشت میز برای مطالبات مردم به یاد شهدا قلم بزنم و پشت میز دیگری مسئولی با گرفتن مقامی تنها کارش این باشد که ساعت کاری را بدون تلاش و بی حاشیه و بیدغدغه بگذراند.
درست همان مسئولی که گویی بیربطترین فرد پشت میز است و از یاد برده که انجام بعضی امور جزو وظایف اوست.
لحظاتی قبل تصویری از یک تابلو معرف روستا به این پایگاه خبری رسید که دلمان را آزردهخاطر کرد و تنها جملهای که به ذهنمان خطور کرد همان جمله مسئولان که در ابتدای عرایضشان در محافل و مجالس و سخنرانیها فقط در حد حرف به کار میبرند، افتادیم: "بسم رب الشهدا"
تابلوی روستای ترخین آباد که روی آن تمثال و نام مبارک 6 شهید این روستا حک شده، بهطور ناباورانهای مخدوش و اثری از آنها نیست.
امروز ما تنها یاد و خاطر شهدا راداریم چراکه چیزی از جسم پاکشان دیگر باقی نمانده، جز چند تابلو و اسم بر سر خیابانها و کوچههایمان که یاد آنها را در خاطرهها زنده کند؛ آنهم متأسفانه با بیرحمی عدهای از خدا بیخبر نام و نشانشان را آسیب میزنند.
دکتر انوشه، روانشناس معروف میگوید که باوجود 3 هزار صندلی مدیریت، ۲۱۹ هزار شهید دادهایم و این یعنی بهازای هر صندلی ۷۳ شهید و این یعنی یک کربلا؛ اینجاست که باید از مسئولان اسدآباد که بر هر صندلی که با خون سرخ 73 شهید رنگین شده، چطور اینگونه ساکت نشستهاند!
امروز اگر مینویسیم و میخوانیم، سقفی بر سر و امنیتی در کشور داریم، انتقاد میکنیم و میخندیم، حتی نفس میکشیم، همه را مدیون همه آنانی هستیم که 8 سال دور از خانه و کاشانه و در سختی، گرما و سرما جنگدیدند و شهید شدند.
روستای ترخین آباد 6 شهید به نام شهید حمزه عافیتی، شهید محمد طاهر میرزایی، شهید غلامحسین هوشمندی، شهید حسین بهرامی، شهید محمد ورمزیار و شهید منوچهر نظری تقدیم انقلاب کرده که در میان آنان پاسدار و آموزگار و جاویدالاثر هم است.
روحشان شاد و یادشان گرامی باد
انتهای پیام/ن
دیدگاه شما