به گزارش آوای سیدجمال، باز دهه کرامت و در آستانه میلاد مبارک حضرت رضا(ع) که نگاه پرمهرش به دلمان بود، خبر آمد که کاروان «زیر سایه خورشید» قصد عزیمت به دیار سیدجمالالدین اسدآبادی دارند؛
جوانان رضوی با کمترین کمک مسئولان پای کار استقبال کمنظیر از خدام رضا(ع)
این شد که جوانان رضوی جلسه به جلسه با مسئولان نشستند تا یکبار دیگر استقبالی بینظیر با همکاری آنان داشته باشند اما اگر چه هنوز مسئولان این دیار آنچنان که باید مسئولانه پای کار بیایند، نیامده و کمککار نشدند، اما با حمایت خوب هیأتیها و مردم برنامه حضور کاروان و استقبال از آنان طوری چیده شد که در نوع بینظیر بود.
اسدآبادیها از مزار شهیدان گمنام زیرسایه خورشید رفتند
برای استقبال از کاروان زیر سایه خورشید جمعیت خوبی در جوار یادمان شهدای گمنام و شهید حمیدرضا ترابی در پارک شهید مدنی چشم انتظار نشسته بودند و دل در دل نداشتند که با دیدن خدام و پرچم متبرک حرم رضوی دل به بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) بسپارند و امام رضایی شوند.
ماشین این کاروان هم که حامل پرچم متبرک حرم و 5 خادم از مشهد و تعدادی خادمالرضا(ع) هم از استان همدان بود، با دقایقی تأخیر بالاخره ایستاد و انتظار را بر منتظران رضایی کم کرد و چشم آنان بر جمال پرچم مقدس حرم روشن شد و آن را بوسه باران کردند.
مسئولان هم آمده بودند اما نه همه/انتظار بیشتر بود
خدام امام رضا(ع) بعداز استقبال خوب و گرم جمعی از مردم، جوانان، روحانیت، مسئولانی چون امام جمعه، فرمانده و تعدادی از کارکنان سپاه، فرماندار و دو معاونش، شهردار و اعضای شورا، رؤسای اداره برق، بنیاد شهید، آموزش و پرورش ، دانشآموزان و تعدادی از جامعه فرهنگیان، با عطر گلاب مزار دو شهید گمنام و شهید حمیدرضا ترابی را شستشو داده و بر آنان فاتحهای قرائت کردند.
سپس از میدان امام(ره) تا مدرسه مهدیه را پیاده رفتند و در مسیر هم میان موج مردم مورد استقبال قرار گرفتند. بسیاری خانوادهها با دانشآموزان خود در مدرسه در انتظار قدوم مبارک خادمان امام رضا(ع) و پرچم متبرکش بودند تا بر مولای خود سلام و عرض ارادتی کنند.
شور و حال عجیب دهه هشتادی و نودی برای امام رضایی شدن
در این میان دانشآموزان دهه هشتادی و نودی با حال و هوای دیگری سرود «یا رضا(ع) دوستت دارم» به صورت دسته جمعی ارادت خود را به امام هشتم به نمایش گذاشته و صدایشان در آسمان مدرسه میپیچید.
تقریبا" بیشتر جمعیت مشتاق و دلتنگ حرم امام رضا(ع) نه تنها با چشمهایشان به پرچم و خادمان خیره مانده و اشک میریختند بلکه دوربین موبایلهایشان هم روشن بود و لحظه به لحظه ورود خادمان را فیلم و عکس میگرفتند.
در ادامه خادمان امام رضا(ع) مسیر بیمارستان حضرت قائم(عج) را پیش گرفته تا با پرچم متبرک حرم رضوی شفای بیماران را از ضامن آهو طلب کنند. بیماران و همراهانشان هم با اشک شوق و با زبانهای محلی و گویشهای متفاوت با حضرت رضا(ع) سخن گفتند و از او یاری جستند.
اهدا دعای حزر امام رضا(ع) به بیماران برای دفع بلا
خادمان امام رضا(ع) دعای حزر امام رضا(ع) را برای دفع بلا به بیماران اهدا و شفای آنان را از امام رضا(ع) طلب میکردند.
و اما این بار کاروان زیر سایه خورشید مسیر 15 کیلومتری شمال غربی بخش مرکزی شهرستان اسدآباد به سمت روستای چنارعلیا، زادگاه شهید سعید قهاریسعید را طی کرد تا در میان مردم شهیدپرور حاضر شود که مشتاقانه ساعتی را دورتر از محل قرار که مسجد بود، در ورودی شهر ایستاده بودند تا زودتر چشمشان به جمال خادمان امام رضا(ع) و پرچم حرم یار روشن شود.
دیروز همه اهالی زادگاه شهید قهاری ریزهخوار سلطان عشق شدند
زنان روستایی با دود کردن اسپند، سبزه و گلهای محمدی به دست به استقبال آمده بودند و گلها را بر سر خادمان میریختند، برخی هم تیکهها پارچه و روسری در دست داشتند و به پرچم سبز رضا(ع) ریزهخوار سلطان عشق شدند.
مسیر بعدی خادمان امام رضا(ع) دیدار با دو خانواده شهید در یک منزل در روستای چنارعلیا بود و هدایای متبرکی را هم تقدیم مادران و پدر شهید کردند.
عزم کاروان زیر سایه خورشید این بار جزم شد تا بعد از آن روستا خود را به میان خیل جمعیت در پارک شهید رجایی شهر اسدآباد برساند، چرا که آنجا هم جمعیت عظیم در انتظار خادمان و رویت پرچم سبز رضا(ع) بودند.
تا چشم کار میکرد، جمعیت در پارک شهید رجایی موج میزد
به پارک شهید رجایی که نزدیک شدیم، جمعیت مرد و زن مشتاق و دلداده رضا(ع) موج میزد و اشک بر چشم همگان حلقه زده بود که با دیدن پرچم و خادمان سرازیر شد و روی گونهها میچکید. آنچنان جمعیت بود که برگزار کنندگان مراسم جشن زیرسیاه خورشید پشیمان شدند که چرا پارک بزرگ تری را برای دیدار با خدام رضا(ع) مهیا نکردند.
آنجا هم روحانی خادم الرضا(ع) با سخنانی و قرائت دعای خاصه امام رضا(ع) قرار شد سلام دلدادگان اسدآبادی را به امام هشتم(ع) برساند.
و اما مقصد آخر سفر این کاروان به شهر پالیز محله مزرعهبید بود، آنجا هم موج جمعیت در میان تاریکی شب گم شده بود و بیشتر با «خوش آمدید» گفتنهای آنان میشد میزان جمعیت را تشخیص داد.
میهماننوازی خوب پالیزیها و خادم الحسین(ع) پالیزی
در این محله روانه مسجد شدیم و بعداز اقامه نماز خادم پرچم سبز رضا(ع) به دست بین جمعیت مرد و زن چرخید و آنان با بوسیدن پرچم دلهایشان امام رضایی شد.
بعداز آن در منزل آقای حیدری، خادمالحسینی که در ایام و مناسبهای مختلف به خصوص در اربعین سفره پهن میکند و میهماننوازی میکند، میهمان شدیم و بار دیگر پای سفره مهر و محبت او شدیم، آنجا هم با بوییدن پرچم سبز رضا(ع) و عکسهای یادگاری با آن حال و هوای امام رضایی شد.
آنجا که رسیدیم خبرنگار ما از چند عکاس خانمی که از مرکز استن همدان کاروان را در شهرهای این استان همراهی میکردند، جویای میزان استقبال و حال و هوای دیگر شهرها شد و آنان هم به استقبال خوب دیگر شهرها اشاره کرده اما گفتند استقبال و میهماننوازی مردم شهر اسدآباد بینظیر و حتی کمنظیر بوده است.
در پایان این سفر هم خانواده شهیدی در میدان سیدجمالالدین با هماهنگی با مسئول کانون جوانان رضوی در انتظار بودند تا پرچم سبزرضا را رویت کنند و به یاد شهیدشان چشم بر آن بنهند و این اتاق شیرین و خوشایند هم افتاد و در آخر هم با خداحافظی با خادمان، سفر آنان به شهر دیگر همدان ادامه یافت و این حکایت و روایت سفر و زیر سایه خورشیدن بودن اسدآبادیها در سالجاری به پایان رسید.
انتهای پیام/ن
دیدگاه شما