به گزارش آوای سیدجمال، به نقل از نافع
فاطمه را قوم شهادتطلب - قاصدک آورده خبر از حلب
قاصدک از دشت شقایق به ناز - عطرِ خوشِ عاشقی آورده باز
قاصدک آورده خبر از دمشق– قصۀِ زینب و علمدارِ عشق
با خودش آورده خبر قاصدک - داغِ دلِ یاسِ کبودِ فدک
از حلب آورده خبر داغ و درد - غصۀِ جانبازیِ مردان مرد
خون به رگ شیعۀِ حیدر به جوش - از سر نِی بانگِ اذانی به گوش
از حلب آری خبری میرسد - غرقهبهخون بال و پری میرسد
زینبِ غمدیده دَوان میرسد - فاطمه قد گشته کمان میرسد
یاسِ کبودی نگران میرسد - خونِ دل از دیده روان میرسد
از طرفِ شهرِ شهیدان، دمشق - غافلهای میرسد از راهِ عشق
بسته به محمل سَحَر اِعجاز را –فاش گرِ کرب و بلا راز را
کُشتۀِ از عشق خدا میرسد - عطرِ عزیزِ شهدا میرسد
غرقهبهخون لاله تنی میرسد - کُشتۀِ دور از وطنی میرسد
زیج بلا کرده قمر را رَصَد - عاشق زینب شدهای میرسد
عاشق جانبازیِ بر فاطمه - داده شهادت به غمش خاتمه
قبلۀِ گمگشتۀ او در حجاز - سینۀِ او مجمر سوز و گداز
در پی عباس، جمال و سعید - باز علمدار حرم شد شهید
رخ ز قمر غرقهبهخون آمده - از سر زین ماه نگون آمده
گشته به جانبازی زینب پسند - قوم قمر غرقهبهخون میرسند
در گذر کوچۀِ تنگِ هراس - باز بهاری شده چشمانِ یاس
لاله بر او عرض ادب میکند - جان به فدایش به حلب میکند
عاشقی از عشق به زینب هلاک - لاله به خون غرقه در آغوش خاک
دشت حلب بوی بلا میدهد - بوی قریب شهدا میدهد
ماتم زهرا دل عاشق گرفت - دشت حلب رنگ شقایق گرفت
خونجگر فاطمۀِ مصطفی - گَشته مدافع به حرم از وفا
حلقهبهگوشان امیر نجف - گِردِ حرم حلقهزده صف بهصف
قوم قمر، شهره به عباسها - بهر دفاعِ حرمِ یاسها
تیغ دو دم کشته برون از غلاف - بر حرم آل علی در طواف
تا نبرد ره به حرم ناکَسی - تا نکند فاطمه دلواپسی
تا که مگردد دل زینب پریش - قوم قمر راه بلا را بهپیش
دیدۀ ِناموس علی در دمشق - مانده به ره بهرِ علمدارِ عشق
آه اگر زینبِ زهرا دَمی – خیره بر او دیدۀِ نامحرمی
جان به تن شیعه نباشد مگر – چشم حرامی و حرم را نظر
پای حرامی بنهد در حرم؟! - از کف عباس بیفتد علم؟!
خیمۀ زینب شود آتشکده؟! - شمس وقمر بر سرِ نی سرزده؟!
داعشیان فتح حرم را هوس؟! - زنده نباشد مگر از شیعه کَس
میبرد این آل سُعود شَرور - آرزویِ فتحِ حرم را به گور
زینب اگر لب ز لبش واکند - شیعه به پا محشرِ کبری کند
لشکرِ عباس، علمها به دوش - عاشق و شوریده و حیدر خروش
آخته تیغ دو دَمِ ذولفقار - یارِ سلیمانیِ حیدر وقار
فاتح بر شام و یمن تا حجاز - در سَحرِ مکه بخواند نماز
پیر خراسانی ما میر عشق - فتح حجاز آورد و هم دمشق
تا که به پایان رسد این راه دور - رهبریِ ما کند او تا ظهور
ای به حرم میر و علمدارها - فاطمه را قوم وفادارها
های شهیدان دیارِ حلب - ای همه عشاق شهادتطلب
قوم مدافع به حرم در دمشق - نام شما تا به ابد ثبت عشق
ای شده بر جلوۀِ حق شاهدان - تا به ابد یاد شما جاودان
مستِ میِ عشق، جمالِ رضی - کرده تنِ خونیِ تو مُعجزی
معجزهای تا به ابد مُنجلی - معجزۀِ عشقِ به آلِ علی
در سفر کرب و بلایِ دمشق - گشته سعیدِ اِی تو مسافر به عشق
فاطمه را کرده اداء عهد و دین - نوش تو را بادۀِ وصل حسین
وه چه سعید است و خوش این خاتمه - نوشِ شهادت ز خُمِ فاطمه
غرقهبهخونانِ سپاهِ ظهور - باد مبارک به شما این سُرور
به امید ظهور حضرت یار ...
16 فروردین 1395 –منصور نظری
انتهای پیام/ن
دیدگاه شما