آخرین اخبار

7. ارديبهشت 1395 - 12:47   |   کد مطلب: 30907
ناله‌های دختری از اعتیاد پدرش:
دود و دم پدرم مسبب مرگ آرزوهایم
دختری با چشمان اشک آلود از اعتیاد پدرش ناله کرد و گفت: دوست دارم باز هم پدرم به روزهای خوشمان باز گردد، بغلش کنم و بگوئیم «دوستت دارم پدر».

به گزارش آوای سیدجمال؛ امروزه  یکی از معضلات بزرگی که در جامعه ما وجود دارد و بسیاری از خانواده‌ها با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، اعتیاد افراد  به مواد مخدر است.

 

اعتیاد به مواد مخدر یک نوع بیماری است که شاید افراد جامعه  که گریبا‌ن‌گیر این بیماری هستند، در ابتدا احساس دردی نکنند اما بعد از اینکه سال‌ها از اعتیاد به آن مواد گذشت، نه تنها خود درد جسمی و روانی دارند بلکه خانواده را نیز به این بیمار دچار کرده‌ا‌ند.

 

این اعتیاد نه تنها یک بیماری جسمی برای افراد معتاد به شمار می‌رود، بلکه اطرافیان که در کنار آنان زندگی می‌کنند از لحاظ روحی و حتی جسمی بیمار می‌شوند.

 

امروزه افراد از به دام اعتیاد به مواد مخدر از نوع سنتی به سمت مواد صنعتی کشیده می‌شوند و از دود و دم‌های تفریحی به دودی همیشگی و ماندگار تبدیل شده است.

 

روز پدر در پیش بود و خیلی از کودکان و نوجوانان به فکر قدردانی از زحمات پدرنشان بودند و اما خیلی از همین کودکان و نوجوانان در جامعه ما زندگی می‌کنند  که دوست دارند همچون دیگران دستان پدرنشان را بوسه زنند و از رنج و مشقتی که در تمام سال‌های زندگی به دوش کشیده‌اند، قدردانی کنند.

 

اما این پدران در کنار دوم و دم خود در فضای دیگر سیر می‌کنند و گویا به یاد ندارند که فرزندی دارند و روز پدری هست.

 

این پدران که هنوز برای فرزندانشان حکم پدری را دارند، از آنان غافل شدند و با اعتیاد به مواد مخدر زندگی را به کام خود و خانواده تلخ کردند.

 

روز پدر بود و برای خرید هدیه‌ای به سطح بازار رفتم که دختری 16 ساله‌ای در کنار مغازه با حسرت وچشمان بغض آلود ویترین مغازه را می‌نگریست.

 

 پیراهن مردانه‌ای را به او  نشان دادم و پرسیدم: برای پدرم زیباست ؟

 

بعضش ترکید و گفت: آری زیباست و خوشا به حالت.

 

این بعغض غم‌انگیز او مرا کنجکاو کرد که بیشتر با او صحبت کنم و خود را معرفی کردم و پرسیدم: پدرت در قید حیات است؟

 

با مکث بلندی پاسخ داد: بله....

 

کنجکاور تر شدم که مشکل زندگیش را بشنوم و او مشتاق‌تر از من، انگار درد دلش زیاد و یک هم‌صحبت می‌خواهد راز دلش را این‌گونه بازگو کرد.

 

او گفت:  خیلی کوچک بودم اما خوب یادم است که پدرم چه طور به این درد مبتلا شد.

 

کار هر شبش بود و با  دیر آمدن‌های شبانه‌اش من و مادرم  را کنجکاوتر میکرد البته ما هم عادت کرده بودیم وهیچ اعتراضی نمی کردیم به خیال مان که کار میکند.

 

اما روزها سپری شدند و بساطش در خانه پهن شد  و ما فهمیدیم که چه بلایی بر سر زندگیمان آمده است.

 

شاید بگوئید درد اعتیاد چیست؟  باید بگویم که این اعتیاد مانند یک بیماری پدرم را از پا در آورده است و ای کاش می‌شد بفهمیم که چه کسی مقصر و مسبب اصلی است.

 

با اینکه کوچک بودم اما خوب ناتوان‌تر شدن پدرم  را درک می‌کردم و می‌دیدم که مادرم ذره ذره آب می‌شود و باید من و مادرم امروز در حسرت خیلی چیزها بمانیم و نمی‌دانم که تاوان چه چیزی را می‌دهیم.

 

من پدرم را میشناسم و خوب می‌فهمیدم که دلش نمی‌خواهد اینطور شخصیتی نداشته باشد اما متأسفانه در دام این بلای خانمان‌سوز  افتاده و می‌گوید نمی‌تواند ترکش کند.

 

حالا روز پدر است و من از این ناراحتم که نمیتوانم مانند بچگی‌هایم دستش را بگیرم و ببوسم چرا که فکر می‌کند به او احساس ترحم می‌شود.

 

بغضش بازهم ترکید و گفت:  از ترس اینکه مبادا  دوستانم بدانند پردم کیست و در چه حالی است، با کسی در موردش حرفی نمی‌زنم.

 

دود دم هر شب پدرم ما را هم بیمار  کرده است چرا که هر وقت در منزل نیست ما احساس درد داریم و این را من خو ب می‌دانم که ما هم معتاد این مواد شده‌ایم.

 

من کوچک بودم که پدرم  به این درد مبتلا شد و حالا که بزرگ شدم و بیشتر این درد زندگی را می‌فهمم کاش می‌شد به پدرم کمکی کنم..

 

پدرم میگفت میخواهد ترک کند اما تا به خماری می‌رسید همه قول و قرار که با هم می‌گذاشتیم فراموش می‌کرد و تنها چیزی را که حس می‌کرد درد و بود درد.

 

او مادر خود را همانند مدادی دانست که با اعتیاد شدید پدر تراشیده می‌شد و روز به روز کوچک و کوچک تر می‌شد.

 

همچنین پردش را خودکاری مثال زد که پررنگ می‌نوشت و حالا روز به روز با کشیدن روزی سه بسته سیگار و پوک زدن به قلیانی که توتونش را تریاک شکل می‌داد، کم رنگ‌تر می‌شود.

 

او از من خواست درد دلش را به گوش همه پدرانی که در این دام افتاده و گریبان‌گیر این بلا شدند، برسانم که شاید آنان نیز دخترانی همانند او داشته باشند که دوست دارند در روز پدر، دستان پدرانشان را بگیرند و بغلشان کنند و بگویند «دوستت دارم پدر».

 

انتهای پیام/ن

دیدگاه شما

نقشه ماهواره ای اسدآباد
پیش بینی وضعیت هوای اسدآباد
بانک ملت
https://telegram.me/Avaseyedjamal