به گزارش آوای سیدجمال به نقل از مرزداران،متن ارسالی یکی از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی ماکو به بولتن دانشگاه های آذربایجان غربی در رابطه با اینکه اگر رییس جمهور بودم چه میکردم؟
بسم الله الرحمن الرحیم
در اندیشه ام به این موضوع مهم فکر کردم که اگر من جای رئیس جمهور بودم چه میکردم ؟به رابطه ی ما و خدا نگریستم . دولت مداری دولتمردان پیشین را بررسی کردم . دلایل نزول قدرتمندان از قدرت، علت های اوج سرداران . صدها برگه از صدها سخن از بزرگان در رابطه با رفتار با مردم ، اقتصاد ، قدرت مداری ، خیانت و... پر کردم. از این و آن از زمین و آسمان پرسیدم که اگر جای رئیس جمهور بودند چه میکردند و اگر من می بودم چه باید میکردم ؟ هر کس از خود میگفت و وضع احوالش . وقتی که خواستم پاسخ نهایی خودم را بنویسم همه ی پاسخ ها به یک پاسخ ساده گشتند، خودم را جای تک تک مردمم می گذاشتم.
تازه داخل این دولت اصلا مردم برای دولت اهمیتی دارن؟؟؟؟
نگاهی به خانه ی آقای دکتر روحانی و ماشین ایشان بندازید.یک نگاهی به دارایی های وزرا بندازید.یک نگاهی به نقاطی از تهران که مسئولین دولت ساکن هستند بندازید... وقتی دغدغه نباشد کار اقتصادی انجام نمیشود.تو وضعیت الان کشور نیاز به جهاد اقتصادی هست و جهاد اقتصادی بدون دغدغه و داشتن درد ممکن نیست و متاسفانه مسئولین درد مردم را نمیفهمند به همین خاطر دغدغه کار جهادی ندارند... فقط دنبال جناح بازی و مچ گیری از رقیب هایشان هستند.
مقام معظم رهبری چه زیبا فرمودند که:
به نظر من کاری که علیالعجاله باید کرد این است که در اتّخاذ مواضع انقلابی، باید صراحت داشت؛ یعنی رودربایستی نکنیم. مواضع انقلابی را، مبانی امام بزرگوار را صریح بیان کنیم، خجالت نکشیم، رودربایستی نکنیم، ترس نداشته باشیم. راجع به هولوکاست کسی جرأت ندارد حرف بزند؛ خب هولوکاست که یک مسئلهی اعتقادی نیست. بله، وقتی نوبت به کاریکاتورهای اهانتآمیز به مقدّسات دینی اسلام میرسد، آنجا آقایان میشوند آزادیخواه و طرفدار آزادی بیان! امّا راجع به هولوکاست که پیش میآید؛ آزادی بیان وجود ندارد.
واما...
اگر من رئیس جمهور بودم، حتی برای اظهار نظر راننده ی تاکسی نیز احترام قائل می شدم و مَردُمَم را بی سواد و بی شناسنامه خطاب نمی کردم.
اگر من رئیس جمهور بودم، گناه و قصور خودم را به عهده گرفته و گذشتگان و شاید حتی درگذشتگان! را مورد عنایت! قرار نمی دادم.
اگر من رئیس جمهور بودم، دشمن قَسَم خورده ی سی و اندی ساله ام رو دوست و دوستان سی و اندی ساله ام را تُندرو نمی خواندم.
اگر من رئیس جمهور بودم، در میز مذاکره با دشمن، قطره قطره خون رزمندگان و دانشمندان شهیدم را همواره جلوی چشم داشتم و امتیازاتم را به رایگان مصرف نمی کردم.
اگر من رئیس جمهور بودم، در قبال زیر قول زدن دشمنم، به او لبخند نمی زدم و روی قول و قرارهای پوچ و تو خالی اش حساب باز نمی کردم.
اگر من رئیس جمهور بودم، وزرای خود را کنترل می کردم نه اینکه تحت کنترل برخی وزرا قرار بگیرم و باقی شان را به حال خود رها کنم تا هر کار دلشان خواست بکنند و هر حرفی دلشان خواست بزنند و مردم را خائن خطاب کنند و بنیادهای انقلابی را زیر سوال ببرند.
اگر من رئیس جمهور بودم...
یادم آمد
اگر من رئیس جمهور بودم، مردم را به زور در ظِلِّ آفتاب و سوز سرما، نگه نمی داشتم تا مردمی بودن خودم را اثبات کنم.
اگر من رئیس جمهور بودم، اگر استاندار و فرماندار هم کارمند و کارگر استان تحت نظرش را مجبور به استقبال می کرد، توبیخَش می کردم.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بعضی از مسئولین بدنبال الگوهای موفق در داخل و خارج از کشور می گشتند. برای ترمیم خرابیهای بجا مانده از گذشته ، می خواستند ببیند الگوی موفق کجاست و در کشورهای دیگر با این مشکلات چگونه کنار آمدند و چگونه آنها راحل کردند. که یکباره حضرت امام خمینی (ره) دست مشارکت و کمک خواهی بسوی مردم دراز کرد و فرمودند «ما در مشکلات باید متوسل بشویم به ملت ، ملتی که بحمدالله مهیابرای کمک کردن و فداکاری بوده و هستند .. با فداکاری ملت ، بحمدالله مراحلی را که بسیار اهمیت داشت ، پشت پنجره سرگذاشتیم و ما باید به همت ملت خرابیها را ترمیم کنیم و بحمد الله ملت ما راجع به این سازندگی مهیا بودن خودشان را اعلام کرده اند ..»
آری همانطور که رهبر کبیر انقلاب فرمودند دست نیاز به ملتم دراز میکردم نه به دستی که دستکش مخملی در دست دارد و دشمن قسم خورده ی انقلاب است.
پس من اگر رئیس جمهور بودم خودم را جای مردم میگذاشتم تا بدانم چه نیازی دارند.
جناب آقای رئیس جمهور به آذربایجان غربی سفر نکن چرا که درد مردم مرز نشین این دیار را نمیدانی و شاید فقط به این خاطر سفر میکنید که انتخابات نزدیکتر میشود.
ومن الله التوفیق
نیما امینی
(دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان ماکو)
انتهای پیام/ن
دیدگاه شما