به گزارش آوای سیدجمال، عبادت، اظهار عبودیّت در پیشگاه ربوبی است خواه با توجه قلبی، خواه با اظهار زبانی یا نشان دادن با اعضا و جوارح. بنابراین جوهره دعا، عبادت است. شخصی كه دستش را پیش خداوند منّان دراز می كند، چه در ظاهر دست خود را بلند كند و یا در دل به خدا توجه پیدا كند و درِ خانه خدا گدایی نماید، عبادت كرده است؛ چرا كه این اعمال، همانا اعتراف عملی به عبودیّت خود، و ربوبیّت الهی است. دعا گرچه در ظاهر درخواست رفع نیازهای مادّی و معنوی است، ولی در واقع، اعتراف به بندگی، فقر و عجز انسان است. به همین دلیل است که در روایتی از نبی مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله) آمده است: "الدّعاء مخّ العبادة".(١) دعای خالصانه از این جهت که نهایت اظهار تذلّل و شکستگی و فقر و ضعف و بیچارگی در برابر خداوند غنیّ و قوی و قادر مطلق است به منزله مغز تمام عبادات است.(2)
دعا، ابزاری برای بازسازی ویرانه های جامعه
وضعیت معنویت و توجه به آموزه ها و تعالیم اسلامی در دوران امامت امام حسین و امام سجاد (علیهماالسلام) چنان اسفناک و فضاحت بار بود و مردم به قدری در منجلاب فساد و دنیاطلبی فرو رفته بودند که همین مردم جامعه اسلامی، ولیّ و امام زمان و سبط پیامبر(علیهماالسلام) خود را با فجیع ترین وضع به شهادت می رسانند.(3) جابر در روایتی از امام سجاد (علیه السلام) نقل می کند که ایشان فرمودند: ما نمی دانیم با مردم چه کنیم! اگر آنچه از پیامبر (صلی الله علیه و آله)شنیده ایم نقل کنیم، می خندند (و مسخره می کنند)، اگر نقل نکنیم طاقت نمی آوریم! (4)
از طرفی فشار و اختناق و رعب و وحشتی که بر جامعه آن زمان حاکم بود، به امام سجاد (علیه السلام) اجازه نمی داد که بخواهد بی پرده و صریح با مردم سخن بگوید. بنابراین حضرت زین العابدین علیه السلام چاره ای ندارد جز اینکه برای بازسازی این ویرانه تباه شده و احیاء قلبهای مرده مردم و بازگرداندن روح معنویت به این جامعه نالایق، از طرق غیرمستقیم وارد شود. یکی از شیوه های حضرت برای انتقال آن معارف توحیدی فراموش شده، استفاده از ابزار دعاست.
صحیفه سجادیه که شامل بخش قابل توجهی از دعاهای امام زین العابدین علیه السلام است، عالی ترین نمونه فکری و اعتقادی در خداشناسی، انسان شناسی، جهان شناسی و اصول اخلاقی و اجتماعی است. در این مجال کوتاه برآنیم تا نگاهی داشته باشیم مختصر و اجمالی به دعای بیست و نهم صحیفه سجادیه.
وعده ى قاطعانه اى را كه با وحى به ما ابلاغ فرموده و سپس در کتابت بر آن وعده سوگند خورده ای، موجب اطمینان خاطر ما گردان تا در طلب روزى به اعتدال عمل كنیم و با اشتغال بیش از حد به كارى كه تو آن را كفایت فرموده اى، عمر خود را صرف ننماییم
نگاهی متفاوت به فقر و تنگدستی
حضرت زین العابدین علیه السلام هنگامی که مبتلا به تنگدستی می شدند، این دعا را با خود زمزمه می کردند. همچنانکه پیش تر نیز اشاره کردیم، یکی از شواهدی که ثابت می کند ادعیه امام سجاد علیه السلام یک حرکت فکری و فرهنگی در جهت مبارزه با انحطاط آن روز جامعه ی به ظاهر اسلامی بود، محتوای عمیق و ژرف این ادعیه است.
در این دعا، حضرت صرفا به دنبال اظهار عجز و فقر و تنگدستی خود در پیشگاه ذات ربوبی نیست بلکه قصد دارد تا از این طریق، یک دیدگاه ناب و توحیدی در تأمین روزی را به مخاطبین خود معرفی کند. حضرت در فرازهای ابتدایی این دعا چنین می فرمایند:
«اللَّهُمَ إِنَّكَ ابْتَلَیْتَنَا فِی أَرْزَاقِنَا بِسُوءِ الظَّنِّ، وَ فِی آجَالِنَا بِطُولِ الْأَمَلِ حَتَّى الْتَمَسْنَا أَرْزَاقَكَ مِنْ عِنْدِ الْمَرْزُوقِینَ، وَ طَمِعْنَا بِآمَالِنَا فِی أَعْمَارِ الْمُعَمَّرِینَ»؛خداواندا تو ما را به سوء ظن در روزی هایمان مبتلا کردی به گونه ای که برای به دست آوردن روزی تو به روزی خوارانت متوسل شدیم! تو ما را گرفتار آرزوهای دور و دراز در طول مدت عمرمان کردی آنچنانکه طمع عمر کسانی را نمودیم که عمرهای طولانی داشتند!
دو نکته ای که در مورد این فراز باید مورد توجه قرار بگیرد این است كه:
اولا، "حرام" روزی نیست یعنی شخصی كه به سراغ حرام رفته عمداً روزی حلال خود را پشت پا زده، آنچه كه رزق اوست نخورده و آنچه كه میخورد رزق او نیست، کسانی که از كسبهای محرّم چیزی به دست میآورند، رزقشان را نخوردهاند و آنچه كه میخورند رزق دیگری است چون رزق آن است كه رازقش خدا باشد و چون حرام را نمیشود به خدا اسناد داد پس این كسی كه حرام میخورد رزق نیست، روزی دیگری را دارد میخورد. (5)
[امام سجاد]
ثانیا: اسلام از ما می خواهد در عین حال که در طلب روزی تلاش می کنیم، ذهن و قلب و دلمان نباید حتی برای یک لحظه هم دغدغه کم و زیاد شدن روزی را داشته باشد. امام صادق علیه السلام فرمودند: امیرالمومنین علیه السلام بارها و بارها می فرمود: به یقین بدانید كه خداوند براى هیچ بنده اى - اگر چه سخت چاره جویى كند و به شدت در جست و جوى روزى باشد و براى آن نقشه هاى كارساز بكشد - افزون بر آن چه در كتاب استوار (قضا و قدر، یا لوح محفوظ) رقم زده، روزى مقرر نداشته است. و رزق و روزی هیچ بنده ای هم به خاطر ضعف و نقص او در چاره جویی، کمتر از آن چه برای او در لوح محفوظ مقدر شده است، نخواهد بود.(6)
در ادامه دعا، حضرت می فرمایند:
«فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَبْ لَنَا یَقِیناً صَادِقاً تَكْفِینَا بِهِ مِنْ مَئُونَةِ الطَّلَبِ، وَ أَلْهِمْنَا ثِقَةً خَالِصَةً تُعْفِینَا بِهَا مِنْ شِدَّةِ النَّصَبِ» ؛ خدایا، پس بر محمد و آل او درود فرست و آن چنان یقین درست و صادقی به ما عطا كن كه هرگز در طلب روزى به دشوارى و سختى مبتلا نگردیم و اطمینان خالصى عطا فرما كه به رنج و مشقت هاى بسیار دچار نگردیم.
پر واضح است که مقصود از دشواری و رنج و مشقت در طلب روزی در این دعا، سختی های جسمانی و فیزیکی نیست. به این دلیل که حضرت از خداوند می خواهد که سختیها و دشواریهای طلب روزی را به وسیله یقین درست و صادق، از ایشان دور کند. خستگی فیزیکی با استراحت مرتفع می شود نه با یقین و اطمینان قلبی. بنابراین مراد امام علیه السلام در این فراز، درخواست مرتفع شدن بیماری های قلبی سوء ظنّ به خدا و بلند پروازی های دنیوی در طلب روزی است. امام صادق علیه السّلام در روایتی می فرمایند:
"... روزى را نه شره و آز حریص می آورد و نه نخواستن ناخواه آن را رد می كند، و اگر شخصىاز شما چنان كه از مرگ می گریزد، از روزیش بگریزد روزیش به او برسد، همچنان كه مرگ به او می رسد. سپس فرمود: خدا به عدالت و داد خویش نشاط و آسایش را در یقین و رضا قرار داده و غم و اندوه را در شك و ناخرسندى." (7)
فشار و اختناق و رعب و وحشتی که بر جامعه آن زمان حاکم بود، به امام سجاد علیه السلام اجازه نمی داد که بخواهد بی پرده و صریح با مردم سخن بگوید. بنابراین حضرت زین العابدین علیه السلام چاره ای ندارد جز اینکه از طرق غیرمستقیم وارد شود. یکی از شیوه های حضرت برای انتقال آن معارف توحیدی فراموش شده، استفاده از ابزار دعاست
امام علیه السلام در ادامه دعا می فرمایند:
«وَ اجْعَلْ مَا صَرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِكَ فِی وَحْیِكَ، وَ أَتْبَعْتَهُ مِنْ قَسَمِكَ فِی كِتَابِكَ، قَاطِعاً لِاهْتِمَامِنَا بِالرِّزْقِ الَّذِی تَكَفَّلْتَ بِهِ، وَ حَسْماً لِلِاشْتِغَالِ بِمَا ضَمِنْتَ الْكِفَایَةَ لَهُ » ؛ وعده ى قاطعانه اى را كه با وحى به ما ابلاغ فرموده و سپس در کتابت بر آن وعده سوگند خورده ای، موجب اطمینان خاطر ما گردان تا در طلب روزى به اعتدال عمل كنیم و با اشتغال بیش از حد به كارى كه تو آن را كفایت فرموده اى، عمر خود را صرف ننماییم.
وعده ی قاطعانه ای که به تعبیر امام علیه السلام موجب اطمینان خاطر ما در طلب روزی می شود آیاتی است که ایشان در ادامه همین فراز، بیان می فرمایند:
«فَقُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ الْأَصْدَقُ، وَ أَقْسَمْتَ وَ قَسَمُكَ الْأَبَرُّ الْأَوْفَى: وَ فِی السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ. ثُمَّ قُلْتَ فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ » ؛ تو خود گفته اى و گفتار تو حق و صادقانه ترین سخن است که "روزى شما و وعده هایى كه داده ایم، در آسمان ثابت است" و سوگند یاد كرده اى و سوگند تو راست ترین سوگند است که "به پروردگار آسمان و زمین سوگند، روزى شما ثابت است، آن چنان كه سخن مى گویید."
در حدیث قدسی آمده است که شما برای بقاء و ماندن آفریده شده اید نه برای فناء و نابودی.(٨) تلاش برای کسب رزق و روزی تا جایی لازم و ممدوح است که باعث نشود ما به ورطه ی خطای محاسباتی در نگرش خود به حقیقت دنیا و آخرت گرفتار آییم. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: مرا با دنیا چه كار؟ حكایت من و دنیا حكایت سواریست كه در روز گرمى درختى برایش بپا شده و او در زیر آن درخت خواب قیلوله (كوتاهى) نموده، سپس كوچ كرده و درخت را واگذاشته است. (٩)
پی نوشت:
1) وسایل الشیعة، ج7، ص 27.
2) علامه طباطبایی ره در تفسیر المیزان میفرماید: آیه شریفه:" وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ، إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ" (و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا دعایتان راى مستجاب كنم، كه آن كسانى كه از عبادت من استكبار مىكنند به زودى خوار و ذلیل به دوزخ در مىآیند. سوره مومن آیه 60) هم دعوت به دعا مىكند، و هم وعده اجابت مىدهد، و هم علاوه بر این دعا را عبادت مىخواند، زیرا نمىفرماید كسانى كه از دعا به درگاه من استكبار مىكنند، خوار و ذلیل به دوزخ وارد میشوند، بلكه به جاى آن مىفرماید كسانى كه از عبادت من استكبار مىكنند، چنین و چنان میشوند و با این بیان خود تمامى عبادتها را دعا مىخواند، براى اینكه اگر منظور از عبادت، تنها دعا، كه یكى از اقسام عبادت است باشد ترك دعا، استحقاق آتش نمىآورد بلكه منظور ترك مطلق عبادت است كه استحقاق آتش مىآورد، پس معلوم مىشود مطلق عبادتها دعایند. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج2، ص33.
3) مَا تَوَهَّمْتُ یَا شَقِیقَ فُوَادِی/ كَانَ هَذَا مُقَدَّراً مَكْتُوبَا، بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج45، ص: 115.
4) الکافی (ط.الاسلامیة)،ج3،ص234.
5) المیزان، ج3، ص 137.
6) الکافی(ط.الاسلامیة)، ج5، ص 81.
7) همان، ج2، ص 57.
8) غرر الحکم و درر الکلم، ص 272.
9) الکافی(ط.الاسلامیة)، ج2، ص 134.
سید عبدالله سیدحسینی
کارشناس حوزه
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
دیدگاه شما