آخرین اخبار

20. مهر 1402 - 9:53   |   کد مطلب: 46292
یک همسر جانباز شهید که سال‌ها بدون منت، همسرش را رسیدگی می‌کرده، امروز از بیکاری فرزندش نگران و ناراحت است و از سوی دیگر وضعیت بدحجابی را بر نمی‌تابد و می‌گوید: ما خون دادیم، شهید دادیم، با پخت نان و ارسال به جبهه کمک کردیم، چرا مسئولان بی‌توجه به این مسائل هستند و نظارت می‌کنند.

به گزارش آوای سیدجمال، امسال برای دومین بار برگی از نگفته‌های شهدا برای نسلی که درکی از جبهه‌های جنگ و عرصه‌های دفاع مقدس نداشتند، دومین کنگره ملی هشت هزار شهید والامقام استان همدان در قالب برنامه‌های مختلف در مرکز این استان برگزار شد.

اعزام خانواده‌های معظم شهدا از هر شهرستانی به این کنگره، یکی از اقداماتی بود که بنیاد شهید آن را انجام می‌داد، در این راستا در یکی از شب‌های برگزاری این کنگره، خبرنگار ما نیز با چند تن از همسران شهدای شهرستان اسدآباد در مینی‌بوسی که همان اداره تدارک دیده بود، راهی کنگره شد تا در بین راه، گوشه‌ای از خاطرات و درددل‌های خانواده‌های معظم شهدا را به رشته تحریر درآورد.

در این میان خبرنگار ما با یکی از همسران شهدای این شهرستان که سال‌ها پرستاری همسر جانبازش را متحمل شده بود و بعداز شهادتش هم  با دوری‌اش روزگار می‌گذراند، به گفتگو نشست.

 

میهن نوری‌تابان، همسر شهید مراد بیات که همسرش را آقا صدا می‌زد، ‌به خبرنگار ما گفت: آقایم 33 سال پیش در جزیره مجنون در عملیاتی سرش ترکش خورد و مجروح شد، 20 سال قرص اعصاب می‌خورد و در بستر بیماری بود.

نوری‌تابان ادامه داد: در زمانی که آقایم به جنگ می‌رفت، در روستای سیرواند زندگی می‌کردیم و دو فرزند داشتم، یکی 2 ساله و یکی سه ساله، آن روزها آقایم هرزگاهی از جبهه‌های جنگ به خانه می‌آمد و من دست تنها فرزندانم را بزرگ می‌کردم.

وی با بیان اینکه آقای شهیدم هشت ماه در جنگ عراق علیه ایران جنگید، افزود: بعداز مجروحیت آقایم، چندین سال بدون منت به او رسیدگی کردم و مثل کوه پشتش بودم، هم‌اکنون 13 سال است که او شهید شد.

این همسر شهید با خاطره‌ای از دوران جنگ و رفتن همسرش به جبهه، گفت: یک روز که آقایم برای جنگ راهی بود، برف سنگینی می‌بارید، پشت سرش به سپاه آمدم و دستش را گرفتم و گفتم آقای بیات نرو، گفت باید بروم، اینجا بود که من ماندم و با دو بچه کوچک که تنها بزرگشان کردم.

 

وی افزود: البته بعداز مجروحیت همسرم 4 فرزند دیگر به ما اضافه شد و 6 فرزندم که 3 دختر و 3 پسر هستند را به سختی در روستا بزرگ کردم.

نوری‌تابان با بیان اینکه آقایم در جنگ مجروح و  جانباز شد و 40 درصد جانبازی داشت که شهید شد.

 

وی با بیان اینکه امروز دو پسرم کارگر و پسر دیگر با مدرک لیسانس هنوز بیکار است، گفت: او نیاز به کار دارد و به هرکجا می‌رود، جوابی نمی‌گیرد.

 

این همسر شهید در بخش دیگری از سخنانش به وضعیت بدحجابی در جامعه اشاره کرد و گفت: به بعضی اداره‌ها و بیمارستان که می‌روم، با بدحجابی مواجه می‌شوم، با آنان بحث دارم که چرا اینگونه پوشش دارید! ما شهید دادیم، خون دادیم که این وضع نباشد اما چه بر سر جامعه می‌آید، چرا کسی جلوی این وضعیت را نمی‌گیرد.

 

وی ادامه داد: واقعاً از این اوضاع بدحجابی در جامعه ناراحت و زجر می‌کشم، ما برای جنگ نان پخت می‌کردیم، و هرچی در توان داشتیم پشت جبهه کمک می‌کردیم، و نباید مسئولان نسبت به این اوضاع بی‌توجه باشند، چرا که مقام شهدا بالاست و باید پاسخگوی خون آنان باشند.

 

نوری‌تابان با بیان اینکه ما فرزند شهید داریم که بعداز به دنیا آمدنش و رفتن پدرش به جنگ، او را ندیده است، افزود: چرا باید مسئولان مملکت بی‌توجه از کنار این بی‌حجاب‌ها بگذرند، از آن سوی دیگر وضع اقتصاد اینگونه نابسامان باشد، باید نظارت‌شان بیشتر کنند.

انتهای پیام/ن

دیدگاه شما

نقشه ماهواره ای اسدآباد
پیش بینی وضعیت هوای اسدآباد
بانک ملت
https://telegram.me/Avaseyedjamal