آخرین اخبار

15. مهر 1403 - 7:39   |   کد مطلب: 48538
انتظار همه این بود که در چنین شرایطی،‌ عالی‌ترین مقام کشور را ببرند یک جای امن که کسی مختصات دقیقش را نداند و فقط چندلایه امنیتی اطرافش باشند. اما حالا یک دیدار از قبل اعلام‌شده، با حضور نخبه‌هایی که افراد عادی بودند، در یک جای مشخص همیشگی،‌ داشت برگزار می‌شد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «آوای سیدجمال»، می‌گوید «وقتی دیشب جواب اسرائیل را دادیم، گفتیم کشور در یک شرایط خاص امنیتی است و حتما دیدار لغو می‌شود. اما همه‌چیز طبق برنامه سر جایش بود. حیرت کرده‌بودیم.» یکی از نخبگانی است که صبح خیلی زود خودش را به حسینیه رسانده. راست می‌گوید؛ انتظار همه این بوده که در چنین شرایطی باید عالی‌ترین مقام مملکت را ببرند یک جای امن که کسی مختصات دقیقش را نداند و فقط چندلایه امنیتی اطرافش باشند. مخصوصا اینکه همین چند روز پیش سیدحسن نصرالله را ترور کرده بودند. اما حالا یک دیدار از قبل اعلام شده، با حضور نخبه‌هایی که افراد عادی بودند، در یک جای مشخص همیشگی داشت برگزار می‌شد؛ انگار هیچ اتفاقی نیفتاده. ادامه می‌دهد: «بعضی دوستانم از دیشب نگران جواب اسرائیل و جنگ بودند، وقتی فهمیدند دیدار سرجایش است، خیالشان راحت شد که همه‌چیز آرام است.»

یک نفر چندده سال است مرد و مردانه پای نخبه‌ها ایستاده

«علم و صنعت و مدیریت باید به نخبه‌ها سپرده شود»؛ این مهمترین خواسته کوچک و بزرگ این مملکت است. اصلا راه پیشرفت و رد شدن از مشکلات ریز و درشت کشور، همین یک جمله است. اما در این چند ده سال، یک نفر مرد و مردانه پای این راهبرد ایستاده؛ ساختار ساخته و هر دولتی آمده و رفته، مطالبه و پیگیری کرده است. از ایجاد معاونت علمی ریاست‌جمهوری و بنیاد ملی نخبگان تا ادبیات‌سازی علمی در دهه‌های مختلف تا حمایت تمام‌قد از زیست‌بوم‌های فناورانه. هر سال هم این وقت مهر، میزبانشان می‌شود تا دغدغه‌هایشان را بشنود؛ راهنمایی‌شان کند و مهمترین نکات و مطالبه‌ها را به وزیر علوم و معاون علمی رئیس‌جمهور و رئیس بنیاد ملی نخبگان و بقیه مسئولین تذکر دهد. یک دیدار پر امید که جوان‌های نخبه در حضور عالی‌ترین مقام کشور می‌ایستند، به حامی همیشگی شان تکیه می‌کنند و راه‌حل‌های دقیق و علمی برای مسائل کلیدی کشور را به مسئولین پیشنهاد می‌دهند. برای روایت دیدار نخبگان با رهبر انقلاب، چهارشنبه 11 مهر راهی حسینیه امام خمینی(ره) شدم.

از طهرانی مقدم، یک درس بزرگ گرفتم

از لحظه ورود به حسینیه، یک فضای متفاوت از دیدارهای قبلی نخبگان بین حاضرین بود؛ انگار یک حس غرور زیر پوست همه دویده بود. اول فکر می‌کردم حس درونی خودم است که دارم به همه جمع تعمیمش می‌دهم؛ اما با هر کدامشان که حرف می‌زدم، یک جوری صحبتش را می‌برد سر ماجرای دیشب. یکی می‌گفت همه دیشب را از ذوق نتوانسته بخوابد، یکی دیگر به شهیدطهرانی مقدم، نخبه موشکی اشاره می‌کرد، یکی از دهه‌هشتادیا هم می‌گفت این یعنی مسئولیتی که برای حل مسائل کشور برعهده‌شان بوده را حالا سنگین‌تر احساس می‌کند. فاطمه غفاری 20 سالش است؛ علوم پزشکی تهران درس می‌خواند و رتبه 5 منطقه سه بوده. می‌گوید: حسم وصف نشدنی است؛ مخصوصا بعد از اتفاقات دیشب. امروز بیشتر از هر وقت دیگری به آقا احساس نزدیکی می‌کنم؛ غم‌های مشترک، آدم‌ها را به هم نزدیک‎تر می‌کند. همینطور شادی‌ها مشترک و ما همه‌مان از انتقامی که دیشب از اسرائیل گرفتیم، خوشحالیم.»
بعد همین صحبتش را می‌برد به کار بزرگی که نخبه‌های دفاعی کرده‌اند و درست وسط تحریم و امکانات محدود و مشکلات ریز و درشت، کاری کرده‌اند کارستان؛ دستمان را از موشک‌هایی پر کرده‌اند که برای تأمین امنیت‌مان، کیلومترها مسیر را تا قلب رژیم تروریستی طی می‌کند و درست به هدف می‌خورد. مگر می‌شود این‌ها را گفت و نرسید به یک نابغه صنعت موشکی؛ «از شهید طهرانی‌مقدم یادگرفتم مسیری باید بروی که خلاف آن‌چیزی است که دنیا یا سیستم‌های غلط آموزشی به تو تحمیل می‌کنند. باید سعی کنی تحول‌آفرین باشی و برای مسیرت طرح و برنامه‌ای داشته باشی که دنیا را تغییر دهد. درست مثل شهید طهرانی مقدم که شاید آن موقع که زنده بود اثر کارش را ندید؛ ولی حالا نتیجه زحمت‌هایش دنیا را تکان داد» می‌پرسم خودت دوست داری در رشته تخصصی‌ات، تحول در کدام حوزه را دنبال کنی؟ «در تکنولوژی‌های پزشکی؛ چون الان یک حرکت پرسرعت جهانی است و اگر زودتر خودمان این تکنولوژی‌ها رابومی نکنیم، مجبوریم آن را با قواعد و اخلاقیات کشورهای صاحب قدرت وارد کنیم.» کنار دستی‌اش فاطمه‌سادات روحانی هم پزشکی خوانده و چند روزی است فارغ‌التحصیل شده. صحبت‌های دوستش را تأیید می‌کند و می‌گوید « سرعت رشد علم خیلی زیاد است و اگر خودمان را نرسانیم، خیلی زود دیر می‌شود. باید درس بخوانیم و مداوم کمک به مردم را برای تعیین مسیرمان مهم بدانیم»

درس بزرگ نخبگان موشکی: به خارج وابسته نباشیم

به قیافه‌هایشان می‌خورد دهه هشتادی باشند؛ پنج‌تایی ردیف‌های آخر نشسته‌اند. همان اول کار که سلام و علیک می‌کنم، می‌فهمم از آن‌هایی نیستند که راحت صحبت کنند. رتبه‌های برتر کنکور تجربی هستند که پزشکی قبول شده‌اند؛ یکیشان هم رفته داروسازی. امیررضا صفری رتبه 7 منطقه را در رشته تجربی دارد و پزشکی دانشگاه تهران قبول شده. می‌گوید «خیلی خوشحالم که رهبر کشورمان اینطور هوای نخبه‌ها را دارد و از آن‌ها حمایت می‌کند؛ این باعث می‌شود مسئولیتمان سنگین‌تر شود و این حمایت را در خدمت‌کردن به مردم انعکاس دهیم.» محمدصدرا سردارزاده طلای المپیاد نانو دارد و این روزها دارد داروسازی می‌خواند. صحبت که به حمله موشکی دیشب می‌رسد، می‌پرسم اگر بخواهید توی رشته خودتان مثل این نخبه‌های صنعت دفاعی باشید، چکار می‌کنید؟ می‌زند درست وسط خال: «باید ما در داروسازی هم مثل موشکی، به خارج وابسته نباشیم که نتوانند هروقت خواستند دارو را برایمان تحریم کنند.» راست می‌گوید؛ بیماری‌های خاص مثل بیماری پروانه‌ای یا سرطان و دیابت و ام‌اس، بیشتر داروهایشان خارجی است و به‌خاطر تحریم‌ها کار خیلی سختی برای تأمینشان داریم. این همت نخبه‌هایمان برای قطع وابستگی دارویی به خارج، یعنی خیلی زود، دیگر هیچ ایرانی به‌خاطر نرسیدن دارو، رنج بیماری‌اش چندبرابر نمی‌شود.

این میراث گرانبها

آیه‌ها و حدیث‌هایی که در سه جای حسینیه نوشته می‌شود، همیشه دقیق و عالمانه و متناسب با دیدار انتخاب می‌شود؛ درست منطبق با روح جلسه. « العلم وراثة كريمة» (دانش میراثی گرانبهاست) این جمله‌ حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام در پیشانی حسینیه می‌درخشد و نگاهی است که در همه این چند ده سال توسط رهبرانقلاب در کشور نهادینه شده است. روبروی جایگاه این آیه شریفه درج شده است: « وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَموَتَۢاۚ بَل أَحيَآءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ»؛ و یاد همه‌مان می‌اندازد که سید حسن نصرالله زنده است؛ همانطور که دیگر فرماندهان شهید مقاومت و همانطور که حاج‌قاسم عزیز، زنده و موثرند؛ بیشتر از آن موقع که جسمشان در این دنیا بود. و در منتها الیه حسینیه، یک جمله پرامید از امام خمینی(ره) درج شده که نگاه ویژه معمار انقلاب به علم و جهاد علمی را نشان می‌دهد: « خودتان را برای یک مبارزه علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید.»
دخترکش را بین ردیف صندلی‌ها روی زمین خوابانده و خودش هم کنارش نشسته که حواسش به او باشد. فاطمه حسین‌خانی متولد 82 است؛ در مدارس سمپاد درس خوانده و حالا دانشجوی مهندسی کامپیوتر است. دبیرستان که بوده یک طرح برای پساب کارخانجات صنعتی ارائه کرده که در جشنواره ایده و اختراعات سال 2019 سوییس مدال نقره آورده است. می‌پرسم سختت نیست با بچه آمده‌ای دیداری که به‌هر حال چندین ساعت طول می‌کشد و شرایط خاصی دارد؟ جواب می‌دهد که «با شوق آمده‌ام؛ سختی‌هایش را هم همسرم آسان کرده.» شوهرش طلبه‌ است؛ آنطور که فاطمه می‌گوید هم در کارهای خانه و هم در نگه‌داری از بچه، حسابی کمک‌حالش است برای اینکه چهار روز در هفته از کرج برای دانشگاه بیاید تهران.» می‌گوید بزرگترین دغدغه‌اش در فضای دانشگاه، تبیین واقعیت‌هایی است که دوستان دانشجویش در فضاسازی رسانه‌های اپوزیسیون آن را نمی‌بینند. برای این دغدغه هم برنامه‌ریزی کرده و بخشی از فعالیت‌هایش در دانشگاه را به همین اختصاص داده است.

رهبر مطالبه توجه به زیرساخت هوش‌مصنوعی را چندسال به پیش برد

محمد کیانی متولد 68 است؛ دکترای هوش مصنوعی دارد و رئیس هیأت‌مدیره یک شرکت هوش‌مصنوعی در این حوزه است. می‌گوید این چندسال که تب هوش‌مصنوعی بالا گرفته سراغ خیلی از مجموعه‌ها و نهادها رفته‌اند تا برای کار زیرساختی در این حوزه پای کار بیایند؛ اقدامات مهمی مثل راه‌انداختن مزرعه پردازنده‌ها و زیرساخت شبکه و ساختارهای تجمیع داده. اما همه این نهادها و مجموعه‌ها فقط به‌صورت جزیره‌ای دنبال این بودند که از هوش‌مصنوعی در سطح کاربرد استفاده کنند. می‌گوید: « تا اینکه رهبر چندوقت پیش به لزوم فراهم‌کردن زیرساخت‌های هوش‌ مصنوعی اشاره کردند و دیگر همه مجموعه‌ها و نهادها متوجه اهمیت حیاتی این موضوع شدند. برایمان خیلی جالب بود که ایشان در سطح زیرساختی به هوش‌مصنوعی پرداختند» امید توی صدایش موج می‌زند؛ انگار که یک بار سنگین چندساله را آقا از روی دوششان برداشته باشند و این مطالبه مهم را چند سال به پیش برده باشند.

درس مدیریتی رهبر انقلاب مهم برای مسئولین

با آمدن آقا، دیدار به‌صورت رسمی آغاز می‌شود؛ به رسم هر سال یک نخبه قرآنی، قرآن می‌خواند؛ مجری مراسم هم از نخبگان حوزه پزشکی است. اولین سخنران حسین افشین، معاون علمی است؛ که از برنامه‌های این معاونت برای اقدامات تحول‌آفرین در حوزه هوش‌مصنوعی می‌گوید. بعد یکی یکی نخبه‌های حوزه‌های مختلف پشت تریبون می‌آیند و با یک پاورپوینت، برای مسائل حوزه‌های مختلف راه‌حل‌های علمی ارائه می‌کنند. حین سخنرانی نخبه‌ها، دخترک بیدار می‌شود و بین صندلی‌ها راه می‌افتد. صدایش پس زمینه جلسه است و همه آنقدر عادی برخورد می‌کنند انگار که باید اینطور باشد. حسینیه امام خمینی(ره) در همه دیدارها آغوشش برای مادرها و بچه‌هایشان باز است. باتمام شدن صحبت نخبگان، مجری دیدار زرنگی می‌کند و از آقا اجازه می‌گیرد پیششان برود. آقا با روی باز می‌پذیرند و چنددقیقه‌ای به صحبت‌ها و درخواست‌های این نخبه جوان گوش می‌دهند.
بالاخره انتظارها برای شنیدن بیانات رهبر انقلاب به پایان می‌رسد. آقا سخنرانی‌اش را با یک درس مدیریتی مهم به مسئولین ردیف اول شروع می‌کنند؛ با اشاره به برنامه‌های حسین افشین، می‌گویند برنامه داشتن خوب است اما پیگیری می‌خواهد؛ بعد هم کاملا ملموسش می‌کنند: «ما طرح و برنامه و سیاست و پیشنهاد در مسائل گوناگون ــ همین مسائلی که دوستان گفتند ــ کم نداریم؛ آنچه کم داریم، «پیگیری» است؛ آنچه کم داریم، دنبال کردن است. رئیس تصمیم میگیرد، به معاون دستور میدهد، او هم میگوید، چَشم؛ معاون به مدیرکل دستور میدهد، او هم میگوید، چَشم؛ بعد از یک سال، نه رئیس از معاون میپرسد چه شد، نه معاون از مدیر میپرسد چه شد؛ لذا کار زمین میماند. این مطالبی که گفتید بسیار خوب بود، من صد درصد می‌پسندم و خرسند میشوم از شنیدنش امّا دنبال کنید؛ اینها دنبال کردن میخواهد. ببینید چه جوری میشود اینها را عملی کرد، تحقّق بخشید.»

یک پیام مهم برای نخبگان و مسئولین و مردم

نکته بعدی آقا هم یک مطالبه جدی و مهم برای اینکه مسئولین بروند و این پیشنهادات نخبگان را عملیاتی کنند. بعد مثل همیشه بیاناتی منسجم، از قبل یادداشت‌شده و دارای یک منطق قوی و روان. که با یک بخش پر از غم اما درس‌آموز شروع می‌شود؛ آقا به عقب‌افتادنِ دیدار اشاره کردند اما نه به‌خاطر حمله دیشب و شرایط امنیتی نظامی؛ آن‌چیزی که برای ایشان می‌توانست وجهی داشته باشد برای به تأخیرانداختنِ این جلسه، عزای سنگین شهادت سیدحسن‌ نصرالله بود. اما ایشان دیدار را لغو نکرده بودند تا به نخبه‌ها و به همه دل‌های عزادار یک پیام مهم بدهند: «عزای ما به معنی ماتم گرفتن و افسرده شدن و یک گوشه نشستن نیست؛ جنس عزای ما از جنس عزای سیّدالشّهدا (علیه السّلام) است؛ زنده و زنده‌کننده است. عزاداریم امّا این عزا ما را به حرکت و پیشرفت و شوق بیشتر به کار وادار میکند. من میخواهم این پیام را در دل و جان خودمان، به معنای واقعی کلمه نفوذ بدهیم، احساس کنیم عزاداریِ ما هم باید ما را به پیش ببرد.»
بعد یک سخنرانی منسجم درباره موضوعات مربوط به نخبگان؛ توجّه به واقعیّت نخبگی در کشور؛ راه حفظ و تکثیر و اثربخشی نخبگان است و در نهایت وظیفه‌ی نخبگان است. هر کدامشان چکیده چنددهه تمرکز ویژه حضرت آقا بر روی نخبگان و حمایت از آن‌هاست. پر از نکات مدیریتی و مبنایی در این موضوع مهم و حیاتی کشور. کنار خانم پوران‌دخت نیرومند نشسته‌ام؛ سرپرست رصدخانه بنیاد ملی نخبگان است. آن‌جایی که معیشت، اشتغال، تحصیل و مهاجرت نخبگان را براساس همکاری های بین دستگاهی مورد بررسی قرار می‌دهد تا برای حمایت بیشتر،‌برنامه‌ریزی کنند. به‌صحبت‌های رهبر دقیق گوش می‌دهد و هر چندوقت یکبار به من می‌گوید یک بخشی را با تأکید یادداشت کنم. آن‌جایی که آقا انواع نخبه‌ها را بر می‌شمارند، خودش خودکار را می‌گیرد و یادداشت می‌کند. هر کدام از بخش‌های سخنان آقا، یک راهبرد مهم برای متولیان علم و فناوری است؛ اگر همین‌ها را مردانه اجرا کنند، کشور در حل مشکلات توسط علم و فناوری و به دست نخبگان، فرسنگ‌ها به جلو می‌رود.

دخترک لبخند را به لب آقا آورد

جلسه که تمام می‌شود، نخبه‌ها می‌روند سمت آقا و همان رسم همیشگی، یکی که زرنگ‌تر است ایشان را صدا می‌زند و درخواست چفیه می‌کند. آقا چفیه را در می‌آورد و به یکی از نزدیکان می‌گوید چفیه را بدهید به این آقا. در حال رفتن است که یکی از خانم‌ها بچه کوچکش را را بغل کرده و همراه یکی از دست اندرکاران مراسم، خودش را به ایشان می‌رسد؛ آقا دخترک را که می‌بیند، گل از گلش می‌شکفد و حال دل همه‌مان را خوب می‌کند. مادر انگشتر آقا را برای دخترش می‌گیرد و از ایشان طلب دعای خیر می‌کند. دروغ چرا!‌همه‌مان به حال دخترک غبطه می‌خوریم؛ ایستاده‌ایم به این محبتی که توی چهره آقا نشسته، خیره شده‌ایم. این همان مردی است که صلابتش یک دنیا را انگشت به‌دهان می‌گذارد و همین دیشب، به وحشی‌ترین رژیم دنیا، یک درس عبرت تاریخی داد. حالا دوربین‌ها دویده‌اند این عطوفت تماشایی را توی قاب‌هایشان جا بدهند. سید مرتضی آوینی زیبا توصیف کرده:‌ «نازک‌دلی آزادگان، چشمه‌ای زلال است که از دل صخره‌ای سخت جوشد. دل مومن را که می شناسی؛ مجمع اضداد است. رحم و شدت را با هم دارد و رقت و صلابت را نیز با هم.»

دست‌ها و قلب‌هایی که از امید پر شده‌اند

آقا که می‌روند، نخبه‌ها که مطالبه‌های رهبر از مسئولین حسابی دلشان را گرم کرده، رفته‌اند سراغ معاون علمی و وزیر علوم و قائم مقام بنیاد ملی نخبگان تا به پشتوانه حمایت‌های عالی‌ترین مقام مملکت، مطالبه‌هایشان را از آن‌ها پیگیر شوند. یک عده هم جمع‌شده‌اند روی جایگاه اصلی و در حال گرفتن عکس دسته‌جمعی هستند؛ همه‌شان اینجا یک احساس راحتی عجیب دارند؛ انگار که آمده باشند خانه پدری.می‌روم سراغ چندنفر تا نظرشان را درباره جلسه بپرسم؛ المپیادی‌اند. علی نادری لردجانی، مدال طلای جهانی المپیاد نجوم را دارد؛ جلسه را توی سه کلمه توصیف می‌کند: «عالی، با صلابت، با اقتدار» امیرعلی شکوهی هم مدال طلای کشور در رشته سلول‌های بنیادی را دارد و می‌گوید: «تشکیل چنین جلسه‌ای خیلی امیدبخش است؛ امید می‌گیریم که در راهی که انتخاب کرده، ماندگارتر شویم و سختی روزگار دلسردمان نکند» و این امید و استقامت و کم‌نیاوردن، همان چیزی است که نخبه‌ها برای کارهای بزرگ و حل گره‌های سخت نیاز دارند و هر سال در دیدار مهرماه، آقا دستشان را و قلبشان را از آن پر می‌کند.

دیدگاه شما

نقشه ماهواره ای اسدآباد
پیش بینی وضعیت هوای اسدآباد
بانک ملت
https://telegram.me/Avaseyedjamal