به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «آوای سیدجمال»، این روزها کافیست چند توییت یا پست اینستاگرامی درباره سبک دلبستگی یا انواع طرحوارهها یا اختلالات روان ببینید تا احساس کنید شما هم یکی از افراد مبتلا به این مشکل هستید. اما آیا واقعا با چند نشانه میتوان اختلالات روان را تشخیص داد؟ و از همه مهمتر برچسب زدن روی خودتان بدون مراجعه به متخصص مشکلاتی را در پی خواهد داشت؟
فضای مجازی، روانپزشک شما نیست!
در دنیای امروز، دسترسی آسان به اطلاعات باعث شده که افراد بیشتر به خودشناسی و درک مسائل روانیشان علاقه نشان دهند.. این رفتار، که اغلب با خواندن چند مقاله یا مشاهده ویدئوهای روانشناسی در فضای مجازی آغاز میشود، ممکن است پیامدهای ناخوشایندی به همراه داشته باشد. یکی از پدیدههای رایج در این میان، برچسبزنی روی خود و اطلاق بیماریها یا اختلالات روانی به خود بدون مراجعه به متخصص است. در ادامه این گزارش، به بررسی دلایل اشتباه بودن این پدیده و تأثیرات آن بر سلامت روان و زندگی اجتماعی افراد میپردازیم.
محدود کردن خود به یک تعریف
یکی از مهمترین پیامدهای برچسب زدن روی خود، تثبیت هویت بر اساس برچسبی است که ممکن است هیچ پایه علمی نداشته باشد. وقتی فرد به خود برچسبی مثل "من دچار اضطراب اجتماعی هستم" یا "من طرحواره رهاشدگی دارم" میزند، این عنوان بهمرور تبدیل به بخشی از هویت او میشود. در چنین حالتی، فرد ممکن است بهجای تلاش برای حل مشکل، احساس کند که این برچسب، سرنوشت او است. این باور که "من اینگونه هستم و نمیتوانم تغییر کنم" میتواند مانع بزرگی در مسیر رشد شخصی و روانی باشد.
بر اساس تحقیقات روانشناختی، افراد وقتی خود را به یک ویژگی خاص محدود میکنند، بهطور ناخودآگاه رفتارهایی را انجام میدهند که این ویژگی را تقویت کند. برای مثال، فردی که خود را مضطرب میداند، ممکن است بهجای مواجهه با شرایط اجتماعی، از آنها اجتناب کند و این پرهیز، اضطراب او را بیشتر کند.
خطرات تکیه بر اطلاعات سطحی
مطالب روانشناسی که در اینترنت منتشر میشود، معمولاً برای عموم مردم نوشته شدهاند و هدف آنها افزایش آگاهی است، نه ارائه تشخیص دقیق. اما افراد بهراحتی ممکن است علائم مطرحشده را به خود نسبت دهند. برای مثال، بسیاری از اختلالات روانی، علائم مشترک دارند؛ اضطراب، افسردگی، یا حتی خستگی میتوانند نشانههای چندین اختلال مختلف باشند.
تشخیص دقیق هر نوع اختلال یا طرحواره، فرآیندی پیچیده است که نیاز به بررسیهای بالینی، گفتوگو با فرد، و ارزیابی دقیق سابقه روانی و اجتماعی او دارد. تکیه بر اطلاعات سطحی نهتنها میتواند به تشخیص اشتباه منجر شود، بلکه ممکن است افراد را به مسیرهای نادرستی برای درمان هدایت کند.
وقتی باورها به واقعیت تبدیل میشوند
یکی از پدیدههای شناختهشده در روانشناسی، "خودپیشگویی تحققبخش" است. این پدیده زمانی رخ میدهد که باور فرد درباره خودش، به رفتارهایی منجر شود که آن باور را به واقعیت تبدیل کند. برای مثال، فردی که فکر میکند "من همیشه شکست میخورم"، ممکن است به دلیل این باور، اعتمادبهنفس کافی برای تلاش نداشته باشد و در نتیجه واقعاً شکست بخورد.
برچسب زدن روی خودمان نیز میتواند چنین تأثیری داشته باشد. وقتی فرد به خود برچسبی مثل "من بیکفایت هستم" یا "من اختلال وسواس دارم" میزند، ممکن است رفتارهایی انجام دهد که این باور را تأیید کنند. این چرخه منفی میتواند مسیر بهبود فرد را دشوارتر کند.
تأثیر بر سلامت روان و اعتمادبهنفس
یکی دیگر از پیامدهای برچسبزنی، کاهش اعتمادبهنفس است. وقتی فرد احساس کند که مشکلی غیرقابلحل دارد، ممکن است امید خود را به تغییر و بهبود از دست بدهد. این کاهش امیدواری میتواند سلامت روانی را تحتتأثیر قرار دهد و حتی به افسردگی یا اضطراب شدیدتر منجر شود.
علاوه بر این، برچسبزنی میتواند روابط اجتماعی فرد را نیز تحتتأثیر قرار دهد. وقتی کسی خود را با یک ویژگی منفی معرفی میکند، ممکن است اطرافیان نیز او را با همان دید ببینند و این موضوع میتواند منجر به انزوای اجتماعی شود. مخصوصا که این برچسبها معمولاً بر جنبههای منفی تمرکز دارند و ممکن است توانمندیهای فرد را نادیده بگیرند. برای مثال، فردی که خود را "دارای طرحواره نقص" میداند، ممکن است بهجای تمرکز بر نقاط قوت و دستاوردهایش، تنها به نقاط ضعف خود توجه کند. این نوع نگرش میتواند مانع از رشد و پیشرفت فرد شود.
دیدگاه شما