کاروان پرستاره المپیک ایران شب گذشته آنقدر موفق عمل کرد که شاید کمتر کارشناس ورزشی در ایران این موضوع را میتوانست پیش بینی کند. بهداد سلیمی، امیدنوروزی، سجاد انوشیروانی شب گذشته را برای ایرانیان آن چنان شیرین کردند که برخی تلخیهای این روزهای دنیای ورزش که درد همیشگی تمام کارشناسان است فراموش شد.
به گزارش نافع :اما به نظر می رسد که این فراموشی تنها برای ساعاتی بود تا دوباره بسیاری از اهالی رسانه را به این فکر فرو ببرد که به رغم این همه اتفاقات خوشایند چرا باید باز هم، هزینههای کلانی برای فوتبال کشور شود.
از روزهای آغازین فصل جدید لیگ برتر کشور، بازیهای برگزار شده نه تنها هیچ جذابیتی نداشتهاند بلکه مخاطبان شاهد ضعیفترین بازیهای فوتبالیستهای میلیاردی هم بودهاند. نمونه بارز این موضوع را میتوان در بازیهای استقلال و پرسپولیس که به باور مدیرعاملهای این دو باشگاه امسال کهکشانی و با رقمهای غیر قابل باور بسته شدهاند، به عینه مشاهده کرد.
در واقع با نگاهی به بازیهای شب گذشته المپیک این موضوع بیشتر آشکار شد که فوتبال باوجود هزینههای چند صد میلیاردی که تاکنون برای آن شده حتی به اندازه «سعید عبدولی» که با ناداوری از رسیدن به مدال باز ماند، نتوانسته در سالهای اخیر برای کشور افتخار کسب کند. کاری که محمد بنا با بودجهای به مراتب بسیار پایینتر از فوتبال در سالن اکسل کسب کرد تا توجه افکار عمومی جامعه ایران هم چنان به این سئوال جلب شود که دلیل این همه هزینه برای فوتبالی که از ارائه یک بازی زیبا، حتی در لیگ داخلی هم ناتوان است چیست؟
این سئوال در حالی روز به روز در ذهن نخبگان علمی جامعه ایران پر رنگتر میشود که هر روز شکاف طبقاتی فوتبالیستهای بیافتخار با دیگر اقشار جامعه بیشتر و بیشتر به چشم میآید و در همین زمینه به راحتی میتوان به این موضوع اذعان کرد که حتی پاداش 100میلیونی برای طلاییهای المپیک، نمیتواند یک درصد از این شکاف مادی را در بین آنها با فوتبالیستهای کشور پر کند. همین مسئله سبب شده که بسیاری از ورزشکاران در رشتههایی به غیر از فوتبال، همیشه این آرزو را داشته باشند که ای کاش کارمند ورزشی بودند نه قهرمان! آن چنان که سعید عبدولی قبل از اعزام به المپیک در مصاحبه با یکی از خبرنگاران به این موضوع اشاره میکند که ای کاش یک کارمند با حقوق میانگین ماهی 600هزار تومان بود تا از این طریق میتوانست با خیال آسودهتری به آینده فکر کند. او در ادامه به این مسئله اشاره داشته که به دلیل نبود لیگ و عدم حمایت و همچنین درآمد بسیار پایین فرنگی، هیچ گاه نتوانسته با خیال راحت به ورزش بپردازد و دائما دغدغههای مادی او را رنج میدهد.
با نگاهی به صحبتهای این ورزشکار کشور که در مسابقات المپیک با قدرت برای مدال مبارزه کرد و با ناداوری حذف شد باز هم این موضوع در ذهن برجسته میشود که فوتبالیستهایی که این روزها تنها در زمین چمنگران قیمت استادیوم آزادی قدم می زنند و هیچ چیز جذابی نمیتوان از آنها در لیگ داخلی هم دید، چقدر شرایطشان با قهرمانی مانند سعید عبدولی متفاوت است.
تکرار این مسائل تنها مانند بازگویی دردی است که این روزها همه کارشناسان درباره آن و تبعات بسیار منفیاش اطلاع رسانی میکنند اما گویا برخی از مدیران و صد البته دلالهای فوتبالی علاقهای به شنیدن این موضوع ندارند و هم چنان به راه خود ادامه میدهند. راهی که جایگاه مادی یک فوتبالیست لیگ برتری بی افتخار را بالاتر از یک ستاره المپیکی که باعث به اهتزاز درآمدن پرچم ایران در جهان شده، قرار میدهد.
سعید امیرایی
دیدگاه شما