سینمای امروز، سینماهای نامها و چهرههایی است که ویژگیها و سبک فیلمسازی آنان بر اساس تولیدات و ساختههایشان بررسی میشود. یعنی به طور مشخص وقتی که قرار بر این باشد که کارگردان و یا تهیه کنندهای فیلمی بسازد پیش قضاوتها درباره آن فیلم، بر محور کارهای قبلی او و موضوعهای این تولیدات، صورت میگیرد.
به گزارش نافع :
این موضوع آن چنان در دنیای امروز سینما به یک موضوع غیر قابل انکار تبدیل شده که در برخی اوقات حتی به چهارچوبی محکم برای یک کارگردان تبدیل میشود که دیگر کارگردان نمیتواند از آن چهارچوبها خروج پیدا کند.
نمونه بارز این موضوع را میتوان در مورد چهرههایی مثل اسپیلبرگ و یا تارانتینو به عینه مشاهده کرد. هر دو این کارگردانان به طور معمول فیلمهایی تولید میکنند که در آنها به نوعی از یهودیان حمایت میشود و همیشه مظلوم نمایی برای یهود در این تولیدات وجود دارد و یا به طور مثال کلین استیوود فیلمهای گانگستری میسازد و حتی فیلمهای جدید او در عصر جدید سینما بعد از سینمای وسترن، بازهم نشانههایی از سینمای غرب وحشی را در خود دارد.
با بیان این چند نمونه کوچک که خود مشتی از خروارها در دنیای امروز سینماست متوجه میشویم که برای ساخت هر اثری باید به نام و آثار قبلی یک کارگردان توجه داشت. چرا که هر نام و اثری پیشاپیش از سوی سینماگران با توجه به آثار قبلی کارگردانش مورد قضاوت قرار میگیرد. نمونه بارز امروز این موضوع در سینمای ایران را میتوان در مورد پروژه لاله به عینه مشاهده کرد. پروژهای که برخی نمایندگان خانه ملت درباره آن واکنشهای قابل توجهی نشان دادهاند، لاله افتخاری، نماینده مجلس شورای اسلامی در همین زمینه میگوید: ما نمیتوانیم دختر ایرانی را توسط کسی که نگاه آلودهای به زن دارد به دنیا نشان دهیم.
صحبتهای این نماینده مجلس در حالی است که اسدالله نیک نژاد که در دنیای هالیود به اسی نیک نژاد معروف است فیلمهایی را در کارنامه کارگردانی خود دارد که از محتوای غیراخلاقی آنها نمیتوان به آسانی عبور کرد. فیلمهایی مانند «زنان شب»، «کفشهای قرمز»، «یک جا به نام حقیقت» از جمله فیلمهای نیک نژاد است که محتوای آنها چندان همخوانی با مسائل فرهنگی و اخلاقی ندارد. چرا که به هر صورت در بخشی از این فیلمها صحنههای اروتیک و جنسی دیده میشود که به کارگردانی نیک نژاد به تصویر کشیده شده است.
این موضوع در حالی در این فیلم مدنظرقرار میگیرد که به هر صورت محتوا و چگونگی چینش سکانسها در یک فیلم، در اختیار کارگردان آن است و بارها دیده شده که در خود سینمای غرب، برخی کارگردانان بدون توجه به قاطبه سینمای غرب، از استفاده از صحنههای اروتیک و غیراخلاقی خودداری کردهاند. یعنی این نیک نژاد بوده که بدون توجه به کمپانی و یا هر چیز دیگری، فیلمهای قبلی خود را با این مضامین انتخاب کرده و در آنها از چنین صحنههایی استفاده کرده است.
حال با توجه به این موضوع به نظر نمیرسد که ساخت فیلمی همچون لاله به کارگردانی نیک نژاد، برای نمایش چهره زن ایرانی به عنوان یک عوض فعال در جامعه ایرانی آن چنان مناسب باشد. هر چند که ظاهرا رئیس سازمان سینمایی کشور با این موضوع موافق نیست. اما در این موضوع تردیدی وجود ندارد که صحبتهای این مسئول سینمایی در این باره همراه با در نظر نگرفتن برخی مسائل بیان شده است و از واقعبینی فاصله دارد.
نکته دیگری که در مورد پروژه لاله باید به آن به عنوان یک موضوع مهم اشاره کرد بحث بودجه برآورد شده برای این فیلم است. چرا که ساخت فیلمی با این محتوا آن هم با بودجه 7میلیاردی کمی عجیب به نظر میرسد. دراین بین باید به دو نکته توجه داشت:
1-در داخل کشور کارگردانانی همچون ابراهیم حاتمی کیا، کمال تبریزی، مجید مجیدی و رسول صدر عاملی و...هستند که با هزینهای به مراتب کمتر از این مقدار توانایی ساخت این فیلم را در سطح عالی دارند.
2- در شرایطی که فضای سینمایی کشور و ارگانهای زیر مجموعه این فضا، با کمبود بودجه و عدم استقبال مخاطبین روبه رو هستند، ساخت فیلمی با این موضوع آن هم با بودجه دولتی چندان مناسب به نظر نمیرسد.
با توجه به تمام این مسائل هنوز جای امید است که برخی مسئولان و مدیران مربوطه با توجه به مسائل کلانتر از فشارهای چند فرد به موضوع بنگرند و بیش از پیش در راستای منافع کشور و هویت اجتماعی ایران اسلامی گام بردارند.
علی فرازمند
دیدگاه شما