سجاد اسلامیان: لاذقیه شهری است ساحلی در کناره دریای مدیترانه؛ شهری که بعدا وقتی درباره آن میخوانم متوجه میشوم اکثریت آن را علویها، شیعیان و مسیحیان سوری تشکیل دادهاند.
کاروان به یک مدرسه محل اسکان آوارگان سوری میرود اما ما ترجیح میدهیم کمی به ساحل مدیترانه برویم و غروب خورشید را نظاره کنیم؛ انگار نه انگار که سوریه مملکت جنگزده است و به قول غربیها درگیر جنگ داخلی است؛ مردم زیادی در آخرین ساعتهای روز جمعه، روز تعطیل به خیابانها ریختهاند و مهمترین تفریحشان قلیان است.
خانوادهای تنها 4 صندلی را در پیادهرو گذاشته و با یک میز کوچک قلیان مهیا کرده است و با هم حرف میزنند؛ آن طرفتر اطعمه و اشربه به صورت دستفروش به فروش میرسد و شهر جنب و جوش خود را دارد.
مدرسه اما وضع دیگری دارد آوارههای سوری در آن اسکان یافتهاند؛ در بدو ورود بچهها سرود میخوانند و کاروان معدود اسباببازیهای باقی مانده را به آنها هدیه میکنند اما این اسباببازیها چون بار کمکها هنوز از تهران نیامده کافی نیست و تمام میشود.
خدا پدر دیوید اسمیت و سولومون را خیر دهد که بار دیگر بچهها را با مشتزنی مشغول کردهاند مگر نه پاسخ دادن به بچههایی که اسباببازی نگرفتهاند کار سختی است.
مدرسه چند حلقه متفاوت را شاهد است؛ عدهای گرد سولومون هستند و مشتزنی یاد میگیرند، حتی دختران سوری هم علاقمند بوکس شدهاند و ضربههای بیحسابی را روانه سولومون میکنند.
آن طرفتر و درون مدرسه زنان سوری از مصائب خود میگویند؛ مادر اگنس و مایرید ماگوایر و بچههای دیگر کاروان به درون اتاقها و کلاسها رفتهاند و با آنها صحبت میکنند؛ یکی همسر و یکی فرزند از دست داده است.
جوانی به روحالله از ربایش توسط ارتش آزاد سوریه و 12 روز شکنجه گفته است؛ او را به صلیب کشیدهاند تا حدی که به جای خون از بدنش مادهای زردرنگ خارج میشده است؛ اوضاعش که خراب میشود به بیمارستانی در ترکیه منتقلش میکنند بعد هم برای آزادیاش 10 هزار دلار طلب میکنند و خانواده بخشبرگشتهاش به هر نحو پول را تهیه میکند.
داستان تحویل پول و بازپسگیری گروگان از همه جالبتر است؛ یک دشت محل تبادل است؛ پول را بگذارید یک ساعت دیگر برگردید و گروگان را با خود ببرید.
در طرف دیگر ماجرا «پل لارودی» از اعضای آمریکایی کاروان که همه این فجایع را میشنود توضیح میدهد که او با دولت آمریکا نیست و ناراحت است؛ راست میگوید بارها توسط FBI دستگیر شده است و آخرین بار از او برای سفر به سوریه استنتاق کردهاند؛ بعدا به شوخی به او میگویم در اینجا باید توضیح دهی که دولت آمریکا چه اشتباهی کرده و در آمریکا باید توضیح دهی که چرا به سوریه رفتهای و این از عجایب است.
دیدگاه شما