ارگان دولتی رسانه ای حلقه انحرافی، بار دیگر پیوند این جریان نفوذی در دولت را با جریان فتنه سبز لو داد.
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، روزنامه کیهان امروز چهارشنبه 27/2/91 در ستون اخبار ویژه خود نوشت: ارگان دولتی رسانه ای حلقه انحرافی، بار دیگر پیوند این جریان نفوذی در دولت را با جریان فتنه سبز لو داد. انتشار گزارش مستند و تحلیلی روزنامه کیهان از «نیمه پنهان شهر کتاب» (10 و 11 اردیبهشت 91) واکنش های بسیاری را در رسانه های داخلی و خارجی برانگیخت. در حالی که انتظار می رفت تا رسانه ها و روزنامه های وابسته به «دولت» پس از افشاگری مفصل کیهان به مفاسد زنجیره ای در این حوزه فرهنگی حساسیت بیشتری نشان دهند، اما در کمال شگفتی روز دوشنبه (25 اردیبهشت) خبرگزاری دولتی «میراث فرهنگی» با انتشار گزارشی تحت عنوان «پلمب یکی از واحدهای شهر کتاب بعد از گزارش های کیهان» به دفاعی عریان از این موسسه که توسط کارگزاران فتنه سبز اداره می شود، پرداخت!
خبرگزاری دولتی «میراث فرهنگی» در گزارش خود که ادبیات آن تقلید از سبک گزارش نویسی انگلیسی و «بی.بی.سی» است، می نویسد: «هفته گذشته پلیس، «شهر کتاب» مرکز خرید بوستان را بست و پرونده آن را به دادگاه فرستاد. این موضوع باعث شد تا بسیاری از شعب دیگر شهر کتاب هم در انتظار برخورد پلیس باشند و کارکنان آن نگران از دست دادن شغل خوداند(!) نگرانی مسئولان و کارکنان مجموعه شهر کتاب از توقیف یکی از شعبه های این مجموعه فروشگاه ها به سلسله گزارش هایی که روزنامه کیهان چند هفته پیش منتشر کرد برمی گردد و کیهان به نوعی خواستار برخورد با این موضوع شده بود... هنوز مشخص نیست که بحث توقیف و پلمب شعب شهر کتاب ادامه خواهد داشت و یا به همان یک شعبه خلاصه خواهد شد اما نزدیکی زمان انتشار گزارش های کیهان به توقیف این شعبه شهر کتاب نگرانی از باب برخوردهای بیشتر با این مجموعه فرهنگی را گسترش داده است.»
گزارش این خبرگزاری دولتی در دفاع از «شهر کتاب» که پیوندهای ارگانیک و انکارناپذیری با کارگزاران فتنه سبز در داخل کشور دارد و از سوی دیگر، پاتوق برخی از سفارتخانه های خارجی محسوب می شود، بلافاصله به صورت منظم در سایت های ارگان «حلقه ماسونی لندن» منتشر شد. سایت های «جرس» و «راه سبز» که روابط آشکاری با سرویس های جاسوسی غرب و منافقین دارند، با استقبال از این گزارش، آن را عینا به نقل از «خبرگزاری میراث فرهنگی» در بخش های مهم خبری خود پوشش دادند. «خبرگزاری هرانا» (ارگان سران فتنه سبز)، ضمن بازنشر ادعاهای ارگان «حلقه انحرافی»، به مطابقت این گزارش با مفاد «اعلامیه جهانی حقوق بشر» پرداخت و از این اقدام «میراث فرهنگی» برای «پیگیری نقض مفاد حقوق بشر در ایران» تجلیل کرد!!! سایت صهیونیستی «بالاترین» نیز گزارش خبرگزاری سازمان میراث فرهنگی را که تحت نظر معاون رئیس جمهور اداره می شود، در بخش داغ ترین سوژه های خود قرار داد و اقدام این نهاد دولتی را در دفاع از «شهر کتاب» ستود! همچنین سایت سلطنت طلب «پارس دیلی نیوز» که تحت نظارت مستقیم «رضا پهلوی» اداره می شود، ضمن استقبال و حمایت از رسانه میراث فرهنگی، کاریکاتوری موهن از حسین شریعتمداری را به چاپ رسانده و نوشت «کیهان به تنهایی هم فعالیت اطلاعاتی دارد، هم ارشادی و هم انتظامی»! سایت رضا پهلوی در ادامه نوشت؛ «حالا شعب دیگر شهر کتاب در نگرانی بسر می برند، چرا که رد پای این بزن و ببند به گزارش های کیهان تهران می رسد که چندی پیش پنبه شهر کتاب را زده بود(!)» روزنامه شرق نیز که روابط نزدیکی با حلقه انحرافی دارد، گزارش میراث فرهنگی علیه افشاگری کیهان را با سمت و سوی حمایت از حلقه انحرافی منتشر کرد و ... نمونه فوق و برخی شواهد و نمونه های دیگر از پیوند ارگانیک دو جریان فتنه و حلقه انحرافی حکایت می کند. مروری گذرا به مطالب مندرج در روزنامه ایران و مقایسه آن با آنچه در روزنامه های زنجیره ای و برخی از سایت های همسو با فتنه 88 منتشر می شود، نکته درخور توجه و هشداردهنده ای به دست می آید و آن، این که، رسانه های هر دو جریان، از یکسو در عرصه های سیاسی علیه یکدیگر می نویسند و از سوی دیگر در عرصه های فرهنگی و اجتماعی با یکدیگر انطباق چشمگیر و تقریبا کاملی دارند.
این بازی دو سویه نشان می دهد که هر دو جریان نفوذی پایان عمر خود در عرصه سیاسی را باور کرده اند و اگر هر از چندگاه در این عرصه به یکدیگر می پرند برای رو کم کردن و دور ساختن اذهان از کانون اصلی اتصال آنها، یعنی عرصه فرهنگی و اجتماعی است که در آن با یکدیگر ائتلاف و همخوانی چشمگیر و غیرقابل انکاری دارند.
این چه مستقلی است که متصل است؟!
تحلیل رفتن فراکسیون اصلاح طلبان در مجلس نهم، آنها را به صرافت انداخته ضمن راه اندازی یک فراکسیون پوششی تحت عنوان «مستقل»، اقدام به ایجاد اختلال در اتحاد اصولگرایان و فراکسیون واحد آنها کنند.
این طیف معتقدند با یارگیری از برخی نمایندگان منفرد - در پوشش نام «مستقل» یا «صدای ملت» و نه عنوان «اصلاح طلب!- و سپس نزدیک شدن به برخی اصولگرایان و ایجاد بدگمانی می توانند در انسجام فراکسیون اصولگرایان خدشه وارد کنند. سرنوشت هیئت رئیسه مجلس جدید و رقابت های درونی اصولگرایان که بعضا با هیجان زدگی پیگیری می شود، از نگاه اقلیت و جریان بیرونی حامی آن، موقعیت مناسبی برای کلید زدن این پروژه تلقی شده است و جالب اینکه چند نماینده اصولگرا و یک سایت همسو با آنان طی روزهای اخیر کمک شایان توجهی به این پروژه ایجاد اختلال کرده اند. این طیف چند روز پیش با تدارک نشستی که شماری از منتخبان اصولگرا در آن حضور داشتند، از تشکیل فراکسیون «اصولگرایان رهروان ولایت» و حمایت از ریاست دکتر لاریجانی خبر دادند.
در مقابل این اقدام طیف دیگر منتخبان اصولگرا نشست مشابهی ترتیب داده و از ریاست دکتر حداد عادل حمایت کردند. جالب اینکه در نشست دوم، طیفی از نمایندگان عضو «فهرست جبهه متحد» و «فهرست جبهه پایداری» کنار هم گرد آمده بودند حال آن که برخی از آنها، همین ائتلاف را در انتخابات مجلس نپذیرفتند! نکته جالب دیگر این که یکی از بانیان نشست اول، کاظم جلالی (نماینده شاهرود از فهرست جبهه متحد) به عنوان نماینده لاریجانی در کمیته 8+7 جبهه متحد تعیین شده بود که خود این سهمیه - به هر دلیل- مورد اعتراض طیفی از اصولگرایان قرار گرفت. اما اکنون وی ضمن یادداشتی در خبر آن لاین، از «یک جریان اصولگرای نوظهور»! خبر می دهد که منطقا باید پرسید اگر وی و دوستانش دنبال جریان نوظهور بودند، چرا وارد جبهه دیرپای متحد شدند؟! از دیگر شگفتی های این سیّالیت مواضع اینکه دکتر لاریجانی در حالی که در جبهه متحد نماینده داشت، در مرحله دوم در کنار تبلیغ نامزدهای این جبهه، به تبلیغ ویژه علی مطهری که از فهرست این جبهه حذف شده بود پرداخت و...
کاظم جلالی در خبر آن لاین ضمن دفاع از انشعاب طلبی می نویسد: حدود یکصد نفر از منتخبان مجلس نهم کسانی هستند که بر اثر اعمال سلیقه های برخی نحله های اصولگرایی نتوانستند در لیست جبهه متحد قرار گیرند و اتفاقا سخت از این نوع عملکرد شورای مرکزی جبهه متحد دلگیرند و از ما می پرسند چطور دیروز که باید در لیست قرار می گرفتیم ما را اصولگرا نمی دانستید و امروز که پیروز شده ایم، می خواهید ما را در صفی قرار دهید که اتفاقا پیش قراولان آن علیه ما اقدام نموده اند؟ بی تردید تشکیل فراکسیون اصولگرایان رهرو ولایت به معنای استفاده از ظرفیت این اصولگرایان مستقل [!] در جهت آرمان های اصیل اصولگرایی است.
صرف نظر از برخی رفتارهای ژلاتینی مشابه از سوی دو طیف مورد اشاره، آنچه اکنون باعث نگرانی بدنه اصولگرایی و مردم امیدوار به مجلس نهم- با اکثریت اصولگرا- می شود این است که رقابت های کم مایه و بازی های متناقض چند ماهه مشرف به انتخابات مخصوصاً از سوی دو جبهه متحد و پایداری به داخل مجلس منتقل شود و عملاً فضا را برای غواصی افراد و محافل فرصت طلب فراهم کند؛ اتفاقی که بعضاً اکثریت اصولگرای مجلس هشتم را سربزنگاه ها از اکثریت و انسجام انداخت و حیثیت آنها را سرماجراهایی نظیر وقف دانشگاه آزاد ملکوک کرد. منطقاً دو دستگی در میان فراکسیون اصولگرایان، مقدمه ریزش اعضای ضعیف تر در دامن انواع حلقه های فرصت طلب است و طبیعی ترین توقع از چهره هایی چون دکتر لاریجانی و دکتر حداد عادل آن است که پیش از ورود در هر نوع مسابقه و رقابتی، برای شکل گیری فراکسیون متحد اصولگرایان تدبیر کنند و راه را بر رفتارهای هیجانی یا اختلاف افکنانه ببندند.
شایان ذکر است قدرت الله علیخانی عضو اقلیت مجلس هشتم پریروز به ایلنا گفت: فراکسیون اصلاح طلبان در مجلس نهم شکل نمی گیرد و برخی از چهره های اصولگرایی که قصد وارد شدن به دعواهای سیاسی را نیز ندارند، در گروه «مستقلین» حضور دارند. اصلاح طلبان هم به گروه مستقلین پیوسته اند.
وی خاطرنشان کرد: آقای پزشکیان [وزیر دولت اصلاحات] که یک چهره شاخص اصلاح طلب شناخته می شد امکان دارد حتی به عنوان رئیس فراکسیون مستقلین انتخاب شود.
منصور حسینی دبیر فراکسیون اقلیت مجلس هشتم نیز به خبر آن لاین گفته است: احتمال قوی تر این است که با محوریت آقایان پزشکیان و مطهری، فراکسیون «مستقلین» با همکاری نامزدهای اصلاح طلب، صدای ملت و جبهه ایستادگی تشکیل شود.
با این وصف باید دید طیف مستقلی که آقای جلالی از آن سخن می گوید با طیف مستقلی که علیخانی و حسینی می گویند چه قدر تفاوت یا هماهنگی دارد؟ و قرار است در خدمت کدام جریان سیاسی عمل کند؛ اصولگرایان یا اصلاح طلبان؟! به عبارت دیگر، به اعتبار ماجرای فتنه 88 و خیانت های طیفی از اصلاح طلبان چگونه می شود، هم این وری و هم آن طرفی بود؟
نهایتاً اینکه برخی رسانه های اینترنتی شبه اصولگرا در این میان و از دو سو، نقش آتش بیاران معرکه را بازی می کنند که یا از هیجان زدگی و باندزدگی افراطی است و یا اینکه...
آمریکا می داند که ایران چه نفوذ اثرگذاری در خاورمیانه دارد
وزارت خارجه آمریکا کاملا از گسترش نفوذ ایران در خاورمیانه نگران است.
این مطلب را یک منبع لبنانی به روزنامه السفیر گفته و اضافه کرده، «جفری فلتمن» معاون هیلاری کلینتون که اخیرا سفری به بیروت داشت از گسترش نفوذ ایران در لبنان و عراق و افغانستان و سایر کشورهای منطقه نگران بود. آمریکا کاملا از نقش موثر ایران در منطقه باخبر است و همین نفوذ اثرگذار، باعث نگرانی واشنگتن شده است.
السفیر می افزاید: واشنگتن همچنان بر موضع خود در مخالفت با نفوذ ایران در امور لبنان، سوریه و فلسطین تاکید می کند و مخالف حمایت ایران از سوریه، حزب الله لبنان و جنبش های اسلامی «حماس» و «جهاد» در فلسطین اشغالی است.
شایان ذکر است دولت لبنان اخیرا یک کشتی بزرگ حامل تسلیحات قاچاق برای اپوزیسیون معارض دولت سوریه را شناسایی و متوقف کرد.
سنگ لحد نیز نتوانست اپوزیسیون را بیدار کند
«اپوزیسیون سالهاست که تشییع جنازه می کند بی آن که بداند این جنازه خود اوست. ما کاسه سرمان آن قدر زمخت است که متأسفانه سنگ لحد نیز ما را از مردن مان آگاه نمی کند. ما مرده ایم چرا که مرگ اپوزیسیون از نداشتن رابطه با مردم و ندیدن واقعیت های زندگی و تفکر آنها و نداشتن نقش در مبارزات داخل کشور به وجود می آید.»
این مطلب را گویانیوز به قلم ابوالفضل محققی از عناصر خارج نشین نوشت و تصریح کرد: این مقاله نیست، دردنامه، است. ما اپوزیسیون پیر شده ایم. من نیز فردی از همین اپوزیسیون هستم که از مرز شصت سالگی گذشتم و هنوز از گذشت روزگار نیاموخته ام. ممکن است دیگران بگویند آموخته اند. اما آن آموخته ای که در عمل خود را نشان ندهد، یعنی ادعا!
وی اضافه می کند ما به گونه ای این چمدان های فکری خود را برداشته و خارج شده ایم و فکر می کنیم هنوز بعد 30 سال همان طراوت جوانی و قدیسیت را داریم. (لقبی که اکثر روشنفکران بخود می دهند و یا تصور می کنند!) همراه این چمدان یک آینه جادو نیز داریم! که هر وقت در آن نگاه می کنیم خود را جوان و زیبا می بینیم مانند «تصویر دوریان گری». آینه ای که عیب های ما را مخفی می کند. خودخواهی فردی، گروهی، کم بضاعتی، پربها دادن به نقش خود و ندیدن واقعیت ها را! این آینه را با گذر زمان کاری نیست. ما گرفتار در خودیم. ما هر کدام گروه و طبقه ای را نمایندگی می کنیم و نسبت به هر چیز تحلیلی داریم اما در مثل مناقشه نیست! آیا می شود سؤال کرد که این بحث های عریض و طویل ما کی تمام خواهد شد؟
در ادامه این نوشته آمده است؛ هر کدام از ما وقتی پای صحبت می آید از نمایندگی خلق صحبت می کنیم. اما در عمل تمامی این افت و خیزها بی حضور ما صورت می گیرد و ما بدنبال آن کشیده می شویم و چاره ای هم نداریم! ما تک تک چه اتوریته ای می توانیم داشته باشیم؟ قلبم به درد می آید و زخم کهنه دهان باز می کند، وقتی به واقعیت آنچه بین ما می گذرد و آنچه در ایران می گذرد نگاه می کنم. سه سال رفت و آمد به ایران این امکان را داد که از نزدیک زندگی، طرز فکر مردم را تا حدودی ببینم. برای برخی وقتی از آرزوهایمان و مبارزات خودمان می گفتیم ما را سرباز ژاپنی می نامیدند! (براستی ما نیز سرباز ژاپنی هستیم.) این مقاله نیست، این دردنامه است. سالهاست تشییع جنازه می کنیم بی آنکه بدانیم این جنازه خود ماست! اما کاسه سرمان آنقدر زمخت است که متأسفانه سنگ لحد نیز ما را از مردن مان آگاه نمی کند!
نویسنده گویانیوز اضافه می کند: ممکن است برای بعضی ها این حرف ها خنده دار و ساده لوحانه جلوه نماید مخصوصاً آنها که مدعی تراند. عیب ندارد. می توان اگر عمر کفاف دهد، سی سال دیگر نشریه خود را بیرون دهیم و مانند مجاهدین در کمپی بزرگتر در اروپا و آمریکا رژه برویم و هر کدام رئیس باشیم با تاج های کاغذی. اما باید یک روز جواب بدهیم. ته دل بسیاری از ما برای حمله آمریکا و اسرائیل لک می زند. روشنفکری بد دردی است بخصوص اگر در خارج از کشور باشی و رویاهای خود را به جای واقعیت بنشانی. رویاهائی که اگر از واقعیت بیشتر از چند قدم فاصله داشته باشند به پشیزی نمی ارزند.
دیدگاه شما