به گزارش آوای سیدجمال؛ هوا بارانی است؛ چه لفظ زیبایی هر کسی این جمله را هر طور که دوست دارد و با توجه به شرایطش معنا و تعبیر می کند.
هر کس از این نعمت الهی هر طور که میخواهد یاد می کند، باران این برکت پروردگار که سر تا سر شهر من را شستشو و پاک کرده و همچنین دل کشاورزان شهرم را شاد کرده. اما قطعا" این هوا به مزاج افرادی هم خوش نخواهد آمد.
آدمهایی هم هستند که از بعضی نعمتهای الهی ترس دارند؛ باران این نعمت که برای قشری لذت بخش است برای قشری ترسناک است؛ ترس از اینکه ....
طبق معمول این باران زیبا نه اینکه ناشکری باشد، نه اما اقشار ضعیف نگران کرده است؛ آنانی که سقف خانههاشان تیر و چوپ و کاه و گل است؛
به منزل افرادی چون اینان سرکی کشیدیم تمام خانه را سطلهایی پر کرده بود که هر لحظه دخترک کوچک خانواده مجبور است آنها را خالی کند از آب بارانی که چک چک کنان در آن پر شده است.
در مسیر دختری به چشم میخورده که چتر بر سر نداشت، حال او را کسی میفهمد که چشیده باشد دردش را؛
کنار خیابان منتظر مینی بوس است و چتر هم بر سر ندارد و به ناگاه سرتا پای دختر خیس میشود از سرعت زیاد ماشین مدل بالایی که از میان آبگرفتگی خیابان رد میشد.
برای درد و دل به دختر و آن خانواده گفتم که تقدیر چنین است شکرگذار باشید همیشه برخی برخی چیز ها را دوست دارند اما مصلحت نیست یا بالعکس که دختر حرفم تمام نشده گفت: به خود خدا سوگند که من نیز دوست دارم زیر باران قدم بزنم و آرمش بگیرم و مادر آن خانواده نیز می گوید لذت از پشت پنجره به بیرون نگاه کردن وصف ناپذیر است.
من باز ادامه دادم که هرگاه مشکلات دیگران را دیدید و توانستید کاملا" آنان را درک کنید و دردشان را لمس کنید به چیزی که سر راحتان قرار دارد بگوئید مشکل؛
و برای آن مشکل حسرت بخورید و هی خودتان را با دیگران مقایسه کنید و برایشان چند دلیل می آورم آنان نیز انگار با حرف هایم کنار می آیند اما....
یادداشتی از سارا نظری
انتهای پیام/ن
دیدگاه شما