به گزارش آوای سیدجمال، در این که آب مایه حیات بوده و همواره در زندگی بشری تحت لوای این نعمت الهی است، هیچ مناقشه نیست؛ بازهم تکرار میکنم «آب مایه حیات است» اما در زمان کنونی اکثر مردم این دیار آب را جارروی حیاط قلمداد کرده تا مایه حیات؛
چرا که اگر ما مدعی میشویم چیزی مایه حیات است و زندگی بشری به صورت غیرقابل انکاری به آن بسته است پس باید به صورت موزه وار و اکادمیک تری از آن محافظت کرد!!!
همانطور که همه ما میدانیم چند سالی است که به دلیل قهر آسمان با زمین، آب این نعمت لایزال الهی نیز دچار بیماری واگیردار «کمبود» شده است؛
به طوری که اخیر" موضوع آب و بحران ناشی از کمبود آن تبدیل به پرتیتر ترین اخبار رسانه ها شده؛ لذا در این آیتم قصد داریم به این موضوع بپردازیم؛
اینکه به جز ریزشهای جوی و بارش چه چیزهای دیگری بیشتر باعث به وجودآمدن بحران وحشتناک آب شده است!؟
اولین چیزی که ذهن انسان را به سمت خود متبادر میکند، این سؤالهای اساسی است که آیا مدیریت و برنامهریزیهای سازمان یافته و کار کارشناسی شده و بکارگیری ایده های بکر و خلاق برای پیشبرد این مدیریت نمیتواند تسکین هر چند کوچک برای این بیماری باشد!؟
آیا نظارت بر مجوزهای قانونی و غیرقانونی جهت احداث چاههای کشاورزی و پرهیز از لابی گری، تشویق کشاورزان با استفاده از آبیاری بارانی و قطره ای، آموزش و آگاهی بخشی به شهروندان در مورد نحوه صحیح استفاده از آب، تعیین نمودن مکانهای مشخص و برای شستشوی ماشینها با آب غیر آشامیدنی و در عین حال پاک، هدایت آب روان و سطحی جداول درون شهری به سمت و سوی سدهای موجود در شهرستان و تغذیه این سدهای تشنه، رسیدگی سریع و اورژانسی و در عین حال درست و مهندسی شده و با کیفیت به ترکیدی لوله های و شاه لولههای ترکیده شده در کوی و برزن و جلوگیری از هدرفت چندروزه آب در کوچه و خیابانهای شهر، اعمال جریمههای سنگین برای مشترکین پر مصرف و بالعکس تشویق مشترکین کم مصرف و نهادینه کردن مصرف هوشمندانه آب، نمیتواند سهم بزرگی در پرکردن خلاء کاربردی در این زمینه داشته باشد؟
اینجاست که باید گفت کم لطفی های انجام شده در مورد آب که در واقع جوهره خلقت است تنها محصور به شهروندان و کم و زیاد کردن مصرف کردن آنها نیست!!!
علت و معلولهای بسیاری در این زمینه دخیل است که هیچ کدام قابل اغماض و چشم پوشی نیست چرا که قطعا" پشت هر کمبود و نقصی یک بی تدبیری بوده است.
اینجاست که این ناخودآگاه این شعر زیبا در ذهن انسان جرقه میزند:
در عمق نگاه تشنه ی آب در سورز و گذاز دشت بی تاب
این جمله به گوش جان خطاب است تکلیف همه نجات آب است
آری به راستی که آب؛ تشنه ی نگاه منطقی و معقول ما به آن است اما این نگاه منطقی و معقول باید همه گیر و همگانی باشد تا بتوان دست به دست هم از بحران خارج شویم؛ یعنی اگر قرار است کاری کارستان انجام شود باید همه آحاد جامعه اعم از مردم عادی ، مسئولان و متولیان آب در یک راستا و محور قرار گیرند.
در این زمینه نکاتی قابل تأمل و در عین حال تأسف بار وجود دارد؛ آن هم این است که چطور است که در مقاطع قطعی آب؛ آب تمام خانواده های عادی و معمولی قطع میشود و در شبانه روز بعضی از مناطق بیش از 2 ساعت از نعمت آب لوله کشی خانه ها بهره مند نیستند اما در همین زمان و درست و دقیق در اوج بحران آب و اجرای سیاست قطع نمودن آب مصرفی خانوارها؛
در بعضی از مناطق خاص و مشخص و به تعبیری ستاره دار ها به هیچ وجه شاهد قطعی آب حتی به مدت یک ساعت و یک روز هم نبوده ایم؛
چرا که در مناطقی که اکثر مسئولان شهرستان ساکن آن هستند از جمله منطقه مورد سکونت ریاست....!
بماند حرفم این است مگر نه اینکه مسئولان هم جزی از مردم هستند و اگر کمبودی هست برای همه مردم است نه عده خاص؛ مگر نه اینکه جدا کردن صف مسئولین از مردم و ایجاد تبعیض در این میان ما را به پرتگاهی خواهد برد که هیچ راه نجاتی از آن نخواهد؟؟؟
انتهای پیام/ن
دیدگاه شما