به گزارش آوای سیدجمال، به نقل از خانه ملت، از یک فعال سیاسی به نام علی زادسرجیرفتی که خود را خبرنگار افتخاری خوانده است، میخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد صلیا...علیهوآلهوسلم
«او» که صلوات خدا بر حضرت و خاندان مطهرش باد، در طول «چهل» سال زندگانی خویش بارها و بارها تابش انوار قدسی ربانی را بر قلب الهی و دریایی خویش حس و لمس کرده بود و اینک که از هر جهت از انواع امتحانهای سخت و شدید، سربلند و رویسپید بدرآمده بود، در چنین روزی (مبعث) لیاقت پیدا کرد تا مأموریت خداوند حکیم و علیم را به دست آورد و بشریت گمراه و سرکش و بت پرست و مشرک را به صواب و سداد و فلاح رهنمون گردد.
که ای صوفی، شراب آنگه شود صاف ـــ که در شیشه بماند «اربعینی»
بلی، بعثت نبی مکرم و رسول معظم اسلام(ص) در سال «چهلم» عمر شریفش آغاز شد، آنهم پس از سالها عبادت خاص و خالص، امین وحی در آسمان دنیا نزول اجلال فرمود و تمام جهان را به نور انور و اقدس ختم رسل(ص) منور ساخت و آنگاه خطاب به «محمد امین» (ص)» فرمود:
بسم الله الرحمن الرحیم، یا محمد، بخوان. و محمد امین (ص)، که حالات خاص روحیاش او را آمادهی پذیرش مسؤولیت خطیر و ثقیل نبوت و امامت بشریت گردانیده بود، خطاب به جبریل امین پرسید: چه بخوانم؟. و فرشتهی فرستادهی خدا فرمود:
«إقرء باسم ربک الذی خلق، خلق الأنسان من علق، إقرء و ربک الأکرم، الذی علم بالقلم، علم الإنسان ما لم یعلم.»
آری محمدبن عبدالله پس از اینکه از 25 سالگی تا چهل سالگی هر ساله حداقل سیروزش را در کنار جبل نور و در جوار غار حرا که مشرف بر کعبهی معظمه بود، در آفاق الهی سیر میکرد و از وضعیت بندگان خدا رنج میبرد و با خدای خویش بدور از ساز و آواز عرب، راز و نیاز میکرد، روحالامین بر حضرتش نازل شد و فرمود : بر زبان مبارک جاری بگردان آنچه را خداوند فرموده است: إقرء، یعنی بگو آنچه را که خدا فرموده است، بخوان به معنی اصطلاحی آن قطعاً منظور نیست، زیرا خدا از هر کس دیگر به امیبودن پیامبرش داناتر است و مطمئنا «تکلیف ما لایطاق» نکرده و نخواهد کرد و بدین جهت است که ما میگوییم حضرت جبریل فرمود که:
بسم الله الرحمن الرحیم، بخوان به نام خدایت که خلق کرد و آن حضرت که آمادگی کامل داشت چنین کرد و کلماتی را که امین وحی فرموده بود تکرار کرد و شتابان راه خانه را در پیش گرفت و میشنید که جن، انس، نبات، شجر و حجر و خاک و افلاک میسرایند که: السلام علیک یا رسول الله» و در برابر عظمت رسول اعظم و رسالت خطیر و سنگین حضرتش تعظیم میکردند. و آن حضرت که اینک حامل پیام الهی و سفیر اختصاصی خدای سرمدی شده بود، راهی سرای پر از مهر خدیجهی کبری سلاماللهعلیها شد که بیش از پانزده سال منتظر چنین رجعتی از سوی شوی نازنینش(ص) بود، پیامبر اعظم خدا مژدهی بعثتش را به حضور همسر بیهمانندش ابلاغ و مادر امابیها، اولین زنی بود که فرمود : «أشهد أن محمدا رسولا...»، کما اینکه علی علیهالسلام اول مرد جهان خلقت است که رسالت پیامبر خاتم را شهادت داد. و بدین سبب است که ما فرمایشات «عایشه» را مخدوش میدانیم چونکه آنگونه سخنان، نه در شأن نبوت است و نه زیبندهی حضرت ختمیمرتبت محمدبنعبدا....، صلیا...علیهوآلهوسلم
«او» که صلوات خدا بر حضرت و خاندانش باد، وقتی مأموریت یافت که بشریت را از جهل و بتپرستی، خرافه و سحر و ساحری رهایی بخشد، که در طول «چهل» سال زندگی پرخیروبرکتش، حتی یک نگاه آلوده، یک کلام نسنجیده، یک اشارهی ناشایست، یک کلمهی دروغ، یک لحظه غفلت، یک روز بیتوجهی، یک دقیقه معصیت و یک ثانیه بتپرستی و خلاصه یک منکر، و یا مکروهی در کارنامهی درخشان و سراسر عشق، طهارت، شرافت، فضیلت، صداقت و شجاعتش، ثبت نشده است و اشراف و بردگان نیز بر امینبودن و امانتداریش شهادت میدادند و پسوند «امین» را آنان به اسم مبارکش اضافه کردند و بدین وصف از دیگران ممتازش ساختند، «محمد امین».
تا نگردی آشنا، زین پرده رمزی نشنوی ـــ گوش نامحرم، نباشد جای پیغام سروش
حالا سر عدد «چهل» چیست؟، الله اعلم، چهل را راز و رمزی دگر است و تاکنون احدی از رازش آگه نگشته است و هیچکس نیز رمز آن را گشایش نکرده است. اجمالاً خوانده و شنیدهاند:
1- خداوند فرموده است: «و واعدنا موسی ثلاثین لیلة ... . فتم میقات ربه «أربعین» لیلة، که میقات خدا با حضرت موسی، «چهل» شب بوده است.
2- «من أخلص لله «أربعین» صباحا جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه»، آن کس که «چهل» شبانهروز برای خدا بگوید، برود، بنویسد، شادان شود، محزون گردد، غضب کند و کظم غیظ نماید، و . و . . .، مسأله آموزی مکتب نرفته و خط ننوشته خواهد شد.
3- من حفظ من أمتی «أربعین» حدیثاً، بعث ا... یوم القیامة فقیهاً عالماً، کسی که فقط «چهل» حدیث را حافظ و عامل گردد، در یومالحساب، او را اسلامشناسی دانشمند محشور فرمایند.
4- در نماز شب، «چهل» مؤمن را میبایست دعا کرد.
5- هر کس که «چهل» غسل جمعه را بدون وقفه انجام بدهد، به زیارت مهدی موعود که بقیةالله الاعظم است(عج)، نائل آید.
6- اگر «چهل» مؤمن به ایمان و اسلام مسلمانی شهادت بدهند، خداوند او را با مؤمنین واقعی محشور فرماید و بدین سبب است که برگزاری مراسم اربعین برای متوفای مسلمان مورد تأکید مؤکد است.
7- هر کس که شرب خمر کند، تا «چهل» شبانهروز نمازش و در نتیجه کل اعمالش مقبول نیفتد.
8- «چهل»، عدد کمال است و این بود که چهلمهای شهدای انقلاب اسلامی ایران رضوان الله تعالیعلیهم اجمعین، نهضت مقدس و حسینی(ع) خمینی کبیر قدس سره را کامل کرد و به پیروزی رسانید.
9- «چله» نشینی در بسیاری از ادیان مطرح بوده و هست.
10- بسیاری از علمای شیعه، سعی بر نگارش کتاب «اربعین» داشته و دارند.
11- هر کس تا «چهل» سالگی تربیت نشود، بعد از آن امید بر اصلاحش کم شود.
12- علی علیهالسلام طالب «چهل» مرد مرد بود و پیدا نکرد.
13- «چهل» روز بعد از انعقاد نطفه، آدمی شکل و شمایل پیدا میکند.
14- بعثت یعنی بزرگترین حادثهی تاریخ بشر، در «چهل» سالگی پیامبر خاتم به وقوع پیوست.
آنچه مسلم است این است که بعثت رسول معظم اسلامی در هنگامهای رخ داد که بشریت در حضیض ذلت و نهایت انحطاط قرار گرفته بود:
- دختران خود را زنده بهگور میکردند.
- شرب خمر و قمار جزو لاینفک زندگی آنان بود.
- در طول سال حداقل سیصدوشصتوپنج بت دستساخته را آنهم در کنار خانه خدا و حتی در خود کعبهی مکرمه، میپرستیدند.
- جنگهای قبیلهای چندصدساله را، از افتخارات خود میپنداشتند.
- اشرافیگری را یک اصل اصیل زندگی منحط خود میدانستند.
- بردگان را به راحتی میکشتند و زنان خود را بر سر قمار میباختند.
- در کنار کعبه روزگار میگذرانیدند و دستورات شیطان را اجرا میکردند.
- علما را میکشتند و حکیمان را برنمیتابیدند و زندگی خویش را با انواع گناهان کبیره و صغیره تباه ساخته و مکان معیشت خود را به منجلابی عمیق و طویل تبدیل کرده بودند که بوی گنداب اعمال و رفتار جاهلی آنان مشام تمام نیکوکاران و درستکاران دیگر نقاط جهان را مشمئز میکرد، و چه زیبا فرموده است آن شاعر شیرینسخن و ولایی جیرفتی(علیجان سلیمانی) خطاب به امام حسین علیهالسلام که :
جد تو حسین ز سمت نور آمده بود ــ همواره به جنگ زر و زور آمده بود
بر یاری دختری که میشد که آن روز ــ با دست پدر زنده به گور، آمده بود
در این مجال مغتنم، این پرسش را از خود داشته باشیم که پس از گذشت «چهل» سال و یا بیشتر از عمرمان، چقدر به حضرتش شباهت پیدا کردهایم که فرمود :
«انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»
در پایان غزلی را از شاعری جلیلالقدر از باب «ختامه مسک» تقدیم میدارد :
نگارا جسمت از جان آفریدند ــ ز کفر زلفت ایمان آفریدند
جمال یوسف مصری شنیدیم ــ ترا خوبی دو چندان آفریدند
ز باغ عارضت یک گل بچیدند ــ بهشت جاودان زان آفریدند
غباری از سر کوی تو برخاست ـــ و زان خاک آب حیوان آفریدند
سرا پایم فدایت باد و جان نیز ــ که سر تا پایت از جان آفریدند
والسلام علیکم و علی جمیع عبادالله الصالحین
اقلالطلاب؛ علی زادسرجیرفتی
انتهای پیام/ن
دیدگاه شما