آنان با14 گروه رسمی، جبهه خط امام و رهبری را سامان می دهند با هدایت جامعتین یعنی جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم خواهان حفظ وضع موجودند؛ جدایی طلبان جوان راستی های سنتی همواره رادیکال وتحول خواه بوده اند چه مجمع روحانیون مبارزتهران که حاصل صف بندهای سیاسی دهه اول شدند و چه کارگزاران سازندگی که از دل دولت سازندگی در دهه دوم پا به فعالیت های سیاسی گذاشتند؛ اکنون در دهه سوم نیز یاران غارجبهه متحداصولگرایی در هیبت و شکل جبهه پایداری اعلام موجودیت کردند ودر سپهر سیاست منازعه گلادیاتورگونه ای راپدید آوردند.

اینها که نسخه بدلی جمعیت دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی آقای ری شهری و دوستان ایشان هستند؛ در دهه دوم با آغازین روزهای ظهور رو به افول گذاشتند؛ مجددا امروز در ترکیبی جدیدتر قدرتمندانه وارد دوئل سیاسی شده اند؛ بنابراین راستی های سنتی درطول حیات طیبه انقلاب اسلامی به لحاظ صف بندی های سیاسی از دو به سه و بعد چهار و اکنون در آستانه کثرت و تعدد جبهه بندی های بیشتری قراردارند.

این وضعیت متغیر یا پارادوکسیال، حاشیه های فراوانی را پدیدار ساخته به گونه ای که چالش های سیاسی جدی و نتیجه های ضعیفی را نسبت به رقیب درکورس به دست آورده است؛ هرچند که موفقیت های کسب شده حریف هم چشمگیر نبوده، اما چالش ها و اصطکاک های به وجود آمده در پریشانی سیاستهای عمومی و ثبات سیاسی نقش آفرین بوده است؛ بنابراین بیراهه نیست که از این وضعیت به حاشیه های ترجیح بر متن سپهر سیاست یاد کنیم.

به نظر می آید ترجیع بند آرایش های سیاسی امروزی را با تقسیمات جامعه شناسی نوین به ترتیب زیر بتوانیم نشان دهیم.

این گزینش آزاد از دسته بندی درون تشکیلاتی جبهه اصولگرایی کاملا اعتباری و در حد گمانه زنی های معمول قرار دارد؛ با این اعتبار، اصولگرایان امروز در یک هندسه شش ضلعی جای می گیرند.

 منظور از راست حوزوی جبهه متحد ریش سفیدان و السابقونی هستند که لیدری وپرچمداری این جریان را بر عهده داشته و دارند و اکنون از آنان در محاورات سیاسی به جامعتین یاد می کنند، سربازان پیاده نظام و خط شکن آنها راست بازاری معروف به حزب موتلفه اسلامی است که امروز بیشتر از همه نخ اتصال مهره های تسبیح جبهه پیروان خط امام و رهبری به حساب می آیند، اما دست راستی های از جبهه بازگشته شامل برخی از پاسداران بازنشسته و محذوف از دولت دهم و جمعیت ایثارگران با جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی هستند.

راست انقلابی دسته سومین شامل جبهه پایداری بخشی ازانصار حزب الله و هیاتهای رزمندگان هستند که نسبت به جبهه رفته های پیش گفته اصولگرایی، تقربی خاص دارند.

راست مردمی جبهه اصولگرایی مرکب از اعضای ستاد انتخاباتی دکتر احمدی نژاد در دوره نهم و دهم ریاست جمهوری یعنی مجموعه آبادگران، رایحه خوش خدمت وحامیان دولت را در بر می گیرد و بالاخره منظور از راست دولتی شوراهای راهبردی دفتر ریاست جمهوری و برخی استانداران تابع بی چون و چرای رییس جمهور به حساب می آیند که اکنون از آنان به جریان انحرافی یاد می شود.

این شش ضلعی جریان اصولگرایی هرکدام به تنهایی یک مثلث قدرت با اضلاع دولت، مردم و رهبری را پدید می آورند.

اعضای جبهه متحد به رغم ظواهری منسجم و متحد گاها درتفاوت و اختلاف بادیگری قدم بر می دارند و اظهار نظر می کنند؛ این فاصله ها در شکل تغییریافته جبهه متحد را به این حالت می توان نشان داد.

 با تلاش ها و پیگیری های به عمل آمده از طرف اولیای امور برای حفظ وحدت و یکپارچگی اصولگرایان در قالب و شکل اصولگرایی متأسفانه انشقاق سیاسی قابل پیش بینی اتفاق افتاد و این 6 مثلث به ظاهر منسجم به دو مثلث بزرگتر و به مراتب قدرتمندتر تقسیم شدند؛ بنابراین شکل تکامل یافته جبهه متحد اصولگرایی را به ترتیب زیر می توان ترسیم کرد.

 بااینکه جبهه ها ی دیگری هم با زاویه ای نه چندان دور از اصل اصولگرایی با نزدیکتر شدن به انتخابات مجلس نهم تشکیل شده اند، اما در ماراتن سیاسی، آنها خیلی تعیین کننده نبوده اند؛ با این حال آنان، دیواره های حائل گروها و احزاب سیاسی میان جریان اصولی ها با اصلاح طلبان  محسوب می شوند؛ جبهه های سیاسی مانند پایداری آقاتهرانی، ایستادگی آقای رضایی، صدای عدالت دکتر مطهری و ائتلاف فراگیر آقای دکتر غفوری فرد از آن جمله اند.

دسته بندی های فوق طبق معمول به اپیدمی کشوری مبدل گشت. جبهه اصولگرایی استان همدان نیز از این قاعده مستثنی نشد. در آستانه انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی جبهه متحد اصولگرایی استان همدان با الهام از مرکز تشکیل شد در این میان احزاب با سابقه تلاش مضاعفی کردند تا سرانجام 5 روحانی مرکب از دو امام جمعه و دو مدیرکل و آخری هم در مقام مدرسی حضورداشتند.

لیدرهای مذهبی جبهه متحد شوند. عنوان سخنگویی البته کوشش های فراوانی بکار رفت تا از السابقون شورای هماهنگی احیا شوند، اما به نظر می آید طمع تلخ رقابت انتخابات خبرگان در برخورد سرد مسئولان حوزه های علمیه با موضوع، تاثیر بسزایی داشته که موجب عدم همراهی و حضور مجدد  در صف بندی ها این دوره شد.

سایر اعضا هم دبیران تشکل های سیاسی به اضافه دو معتمد بازار و دو نماینده ایثارگران و بسیج را به همراه  داشت برخی هم که سودای نامزدی بر سرشان بود کم کم از گردونه خارج شدند، در هر دو صورت حضور و حذف برخی اعضای پیشین هزینه هایی برجبهه تحمیل کرد.

در هرحال فراز و فرودهای تشکیل جبهه، پایانی بود بر برخی اما و اگرهای وارده که با تهدید تلقی کردن ورود به دسته های سیاسی از سوی برخی و ممنوعیت های قانونی برای برخی دیگر که شد و به سرانجام رسید.

جلسات متحدین ابتدا در یکی از نهادهای فرهنگی سپس چند نوبت هم به یکی از مراکز دانشگاهی و بالاخره در ساختمان حزب موتلفه اسلامی استقرار یافت.

مدیران کل و ائمه جمعه عضو جبهه در اثر فشارهای وارده از مداومت حضور عذر خواستند، اما پرسش و مطالبه عمومی از دخالت آنها در فعالیت حزبی همچنان باقی است.

ریاست جلسات در دست روحانی پرنفوذ مجموعه قرار داشت. باسوادترین عضو روحانی نیز در سمت سخنگویی تثبیت شد.

در ادامه مسیر میثاق نامه ای میان اعضا به امضا رسید و متعاقبا سفرهای دوره ای از شهرستان ها آغازشد، اما حاشیه روی ها روز به روز بیشترمی شد، این اپیدمی در بالا دستی های متحدین بیشتر به گوش می رسید.

به نظرمی آید که درد زود هنگام زایمان یا پوست اندازی در آرایشهای سیاسی گریبان گیر متحدین شده باشد.

اعلام موجودیت جبهه های حزبی رنگارنگ و خلق الساعه در فرایند فعالیتهای انتخاباتی، هرچند بخشی از بی حسی های سیاسی را از فضای جامعه پاک کرد، اما صف بندیهای تازه ای را به وجود آورد و این جنگ احزاب خوشایند افکار عمومی نبود.

جعفر محقق، پژوهشگر و کارشناس مسائل سیاسی استان همدان

پایان پیام/ن