به گزارش آوای سیدجمال به نقل از نافع؛ چه شیرین بود آن لحظه که رسول ا...(ص) در وصفت فرمود:" "این پرچم را فردا به دست كسی می دهم كه خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر او را دوست می دارند و خداوند این دژ را به دست او می گشاید. او مردی است كه هرگز پشت به دشمن نكرده و از صحنه نبرد فرار نمی كند و بنا به نقل طبرسی و حلبی چنین فرمود: كرّارا غیر فرّار، یعنی به سوی دشمن حمله كرده و هرگز فرار نمی كند".
و درست پس از آن، همه سر در گوش هم می کردند و زمزمه که آن مرد چه کسی می تواند باشد؟ کدام مرد است که شایستگی آویختن مدال دوستی خدا و پیامبر را بر گردن دارد؟
و آن مرد "علی(ع)" بود؛ "علی(ع)" مرد روزهای سخت؛ مرد عدالت و ایمان و یار دیرینه و برادر پیامبر(ص).
و آن دو مرد "ابوبکر" و "عمر" که دیروز از فتح خیبر ناکام مانده بودند با حسرت چشم بر دستان تو دوختند.
و پیامبر(ص) برایت دعا کرد و درد چشمت شفا یافت و راهی میدان شدی و ریشه خیبر را که نه نفاق را از ریشه برکندی!
و تو خیبر را که نه، دری گشودی از کهکشان ایمان به اعماق قلب ها و به درازای قرن ها و وسعت هزارهها!
دستان خیبرگشایت پل زد از فرش تا عرش را و ملائکه، فوج فوج و صف در صف به طوافت آمدند؛ به طواف برگزیده خدا.
و این گونه بود که خیبر در 24 رجب سال هفتم هجری به دست حیدر کرار گشوده شد و بار دیگر برتری او بر همگان ثابت شد.
و چه زیبا خود گفتی که «من هرگز آن در را با نیروى بشرى از جاى نكندم، بلكه در پرتو نیروى خدا دادی و با ایمانى راسخ به روز باز پسین این كار را انجام دادم.
من در خیبر را کنده و به جای سپر به کار بردم و پس از پایان نبرد آن را مانند پل به روی خندقی که یهودیان کنده بودند، قرار دادم. سپس آن را میان خندق پرتاب کردم! و سنگینی در خیبر درست به اندازه سنگینی ای بود که از سپر خود احساس میکردم».
نویسنده: سمیه مظاهری
پایان پیام/ن
دیدگاه شما