آخرین اخبار

2. آبان 1398 - 11:43   |   کد مطلب: 33812
یاداشت/ مهمان ویژه
مهمان ویژه
نویسنده اسدآبادی در یادداشتی از حال و هوای پیاده روی اربعین و کربلایی اولی ها نوشت.

به گزارش آوای سیدجمال، روز اول در صحن حضرت زهرا (س) در میان انبوهی از جمعیت که دائم در رفت و آمد بودند و جلسات دو و چند نفره گذاشته بودند نشسته بودم ، ولوله‌ی از این گفتگوها سالن صحن را مملو از شلوغی کرده بود، نگاهم به مرد میانسالی که بنظر از اهالی جنوب شرق باشد افتاد که ساکت و آرام نشسته بود و دائم خمیازه‌  می‌کشید، نه آبی ونه نانی و نه کلامی و نه هم‌صحبتی.

 

از روی دلسوزی لیوانی آب تعارفش کردم،  با پشت دستش کنارم زد، درد داشت دردی از نوع دیگر، از چهره‌اش حال درونش را یافتم، رفقایش  او را تنها گذاشته و هر کسی دنبال راز و نیازی زیارت وآبی برای رفع تشنگی خود.

 

 

همچنان نگاهش میکردم پیراهن اتو شده‌اش  و شلواری که کمربندش چند دور پیچیده به کمرش و صورتی که  فاقد نای و نور و کلا از شادی دور، چشمانش دوره میکرد دور و نزدیک‌ها را، امیدش نا امید!

 

لحظه‌ای خداحافظی‌اش با خانواده‌ش  در نظرم  آمد و امید وچشم به‌راهی اهل وعیالش،

 

از روی ترحم دوستانش را خلوت کردم و سفارش درمانش، اما کسی درد او را حس نمیکرد، اصرار کردم و وجه دوای او را هم تعارف، تا لوتی صفتی با چشمکی به مدد آمد و لحظه‌ای بعد ساقی وار، سوغاتی کف دستش را پنهانی به دست او نهاد، او را وا نهادم و به‌کارم مشغول ، لحظه‌ای بعد دستی بر شانه‌ام حس کردم، حال او خوش و جست و خیزی از نو داشت و لبخند بر لب و نگاهش مهربان و گفته‌هایش شنیدنی ،

 

دست او را گرفتم و آرام کنار خود نشاندم و سرزنش و نصیحت و منبر و سخنرانش شدم که نباید طی این طریق میکردی، ! با حرکتی از جنس زبان خطابم کرد: آخه تا حالا کربلا نیامدم

 
اشکی از گوشه چشمش جاری، روضه‌اش به صد مداح می‌ارزید و دلش به صد عارف،

 

سخنرانیم را در حلقوم بستم و به‌خودگفتم: خاموش! فرق تو با او این‌است ،
او تحمل درد را به جان خرید تا دل به دیدار دوست سپارد و تو  جسمی سالم آوردی و زبانی به رنجانیدن  یک بیمار.....

قاسمعلی زارعی

انتهای پیام/ن

دیدگاه شما

نقشه ماهواره ای اسدآباد
پیش بینی وضعیت هوای اسدآباد
بانک ملت
https://telegram.me/Avaseyedjamal