به گزارش آوای سیدجمال، برای ارائه یک تحلیل مناسب از رابطه انتخاباتی آمریکا و نقش و تأثیر هر یک از رقبای انتخاباتی این کشور و تاثیرات احتمالی، پیروزی هر یک از آنها بر مباحث داخلی ایران اسلامی، لازم است به نقش و جایگاه آمریکا و نوع رویکرد هر یک از دو نامزد فعلی بر تقویت یا تخریب آن اشاره داشت؛
آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم به عنوان پیشانی سیستم لیبرال دموکراسی غربی و مظهر این مدل از تمدن معرفی شده و بعد از فروپاشی اتحاد جهاهیر شوروی، از ابتدای دهه ۹۰ میلادی به این طرف، خود را تنها ابرقدرت جهان می نامد و علیرغم اینکه نشانههایی از افول این ابر قدرت به پدیدار شده است و تحیلگران برجستهای که خود مظهر خرد آن تمدن شناخته میشوند، در مورد افول تمدن آمریکایی اظهار نظر کرده و هشدارهایی را دادهاند، بازهم آمریکا حاضر نیست از ادعای خود مبنی بر رهبریت تمدن لیبرال دموکراسی غربی عقب نشینی کند و یکی از چالشهای اساسی این دو نامزد همین موضوع خواهد بود.
در پیشینه سیاسی دو حزب دموکرات و جمهوریخواه این مبحث دیده میشود که، دموکرات ها بیشتر به بدنهی نخبگان دانشگاهی و سیاسی، متکی هستند،و رابطه تنگاتنگی با لایه کارشناسی در حوزههای مختلف به وجود میآورند و برای همین دکترینهایی که از سوی رؤسای جمهور دموکرات، مطرح می گردد، از عقبه تئوریک مستحکمی برخوردار است و در نتیجه، اعمال سیاستهای اتخاذی توسط آنها، همواره از یک استمرار و سماجت خاصی پیروی میکند و قاعدتاً اثرات آن نیز دراز مدت بوده و پایداری بیشتری دارد.
در مقابل جمهوریخواهان ارتباط قویتری با صنعت و سایر لایه های عملگرا مانند فرماندهان نظامی و سران سیستمهای امنیتی دارند و بیشتر از آنکه به عقبه تئوریک وابسته باشند به حضور میدانی روی میآورند و عملگراتر هستند، برای همین دکترینهای اتخاذی این طیف از رئیسجمهورها فضا را به سمت صحنه های عملی و احیاناً برخوردهای فیزیکی می کشاند (جنگ ستارگان دوران رونالد ریگان و جنگ های دوران بوش پدر و بوش پسر از مصادیق این عملگرایی است)
در نتیجه با ذکر این مقدمه، در مورد بایدن میتوان ادعا کرد، چنانچه او رأی بیاورد با اتکال به تجربهای که از دوران باراک اوباما به دست آورده است، سعی خواهد کرد تا با گرایش به برونگرایی، هژمون آمریکایی را از طریق کاهش تنش ها با همپیمانان اروپایی، تا جایی که امکان دارد ارتقا دهد و در مورد ایران نیز قطعاً با استحکام بخشی به روابط خود با رقبای منطقه ای ایران، مانند عربستان سعودی و ایجاد فضای عرض اندام بهتر،برای اردوغان، ابتدا تلاش خواهد کرد تا دایره حضور و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی را تنگ تر نماید و سپس تمام همت خود را برای بستن پیمانی جدید که حاوی امتیازات بیشتری باشد به کار خواهد بست.
اما شرایط در مورد ترامپ کاملاً متفاوت است، تا قبل از ترامپ تمامی روسای جمهور آمریکا، صاحب یک نظریه بودند ،حتی جمهوریخواهان عملگرا هم یک دکترینی را برای اقدامات عملی خود ترسیم می نمودند، ولیکن دونالد ترامپ صرفاً از طریق اعمال سیاست های مقطعی، بدون پشتوانه و متکی به تصمیمات انفرادی، سطح رئیسجمهور آمریکا را از دکترین به تکنیک و تاکتیک کاهش داده و برای همین است که تا این اندازه در بدنه دولت وی ریزش و جابجایی وجود دارد و چنانچه دونالد ترامپ پیروز انتخابات ۱۳ آبان شود، قطعاً تنشهای موجود در داخل آمریکا و همچنین چالشها با همپیمانان اروپایی اش افزایش پیدا خواهد کرد.
و در مورد ایران میتوان ادعا کرد، چون از پیش تمام ابزارهای نیمه سخت و نرم را به کار گرفته است و به قول کارشناسان مطلع، دیگر موضوعی نمانده که ورود نکرده باشد و چون مشخص شده است که توان و جسارت لازم برای برخورد سخت را قطعا نخواهد داشت،در نتیجه با پیروزی ترامپ شاهد تغییر خاصی در رویکرد دیپلماسی اتخاذی آمریکا نخواهیم بود، هرچند بصورت تصور ذهنی ترامپ منتظر نرمش ایران و دادن امتیاز خواهد ماند.
برای همین باید گفت بهترین گزینه برای مسئولین نظام جمهوری اسلامی ان است که هر چه بهتر و بیشتر به توانمندیهای درونی و فرصتهای منطقهای و بینالمللی ایران رجوع نمایند و دندان طمع، امکان ارتباط محترمانه با آمریکا را کشیده و به دور اندازند.
از آنجایی که اختلاف آمریکا با جمهوری اسلامی یک اختلاف ماهوی و بنیادین است و با این امتیاز دادن ها تغییری حاصل نخواهد شد و امریکا خواهان تغییرماهوی در نظام اسلامی است و نیز با در نظر گرفتن این حقیقت که اختلاف بین دو حزب دمکرات و جمهوریخواه در آمریکا عملا در نوع سلیقه و روش پیاده سازی سیاستها است و در اهداف کلان مبتنی بر منافع ملی هیچ تفاوتی با هم ندارند،بایستی مسئولین در نظام اسلامی با لحاظ این معیار، جمهوریخواه و دموکرات را به حال خود وابگذارند و دغدغه ی دینی،ملی، جامعه داخلی ایران اسلامی را به بازیهای انتخاباتی آمریکا پیوند نزنند.
به صورت خلاصه لازم است تکرار شود که پیروزی هر یک از دو نامزد یاد شده ،هیچ تاثیر واقعی در ایجاد ارتباط برابر، مبتنی بر حق حاکمیت و رعایت منافع ملی، ملت ایران نخواهد داشت و تنها این احتمال وجود دارد که در صورت پیروزی بایدن مجدداً یک عده ای در داخل ایران، به بازگشت بایدن به برجام دل خوش شده و به این طریق، راه حل مشکلات فعلی جامعه را در نوع سیاستی جستجو کنند که بایدن میخواهد در مورد ایران پیاده کند!.
هوشنگ نادری
انتهای پیام/ن
دیدگاه شما