آخرین اخبار

21. آبان 1399 - 11:16   |   کد مطلب: 37335
لیبرال‌های وطنی سخت نگران سقوط امریکا و برچیده شدن رؤیای آمریکایی هستند و از هم‌اکنون به بزک کردن فعالیت‌های دمکرات‌ها شتافته‌اند و مأموریت خود را تمام و کمال اجرا خواهند کرد.

به گزارش آوای سیدجمال، دکتر شکروی در یادداشتی ادعا کرده رئیس‌جمهورهای قبل از ترامپ مثل جرالد فورد، جیمی کارتر، و بوش پدر به این دلیل دوره ریاست‌جمهوری‌شان یک دوره‌ای شده که آمریکا را درگیر جنگ یا انقلاب کرده‌اند.

 

اما شکست دونالد ترامپ به این دلیل نبود که مردم آمریکا به جنگ با کشوری دیگر دچار شده بودند و یا از اثرات یک انقلاب به کشور خود اعتراض داشتند، بلکه دلیل آن این بود که مردم امریکا جو بایدن مؤدب را به دونالد ترامپ بی‌ادب ترجیح دادند و به همین دلیل عنوان یادداشت خود را "شکست ترامپ و پیروزی احترام" گذاشته بود!

 

نگارنده طی نکات ذیل ادعای آقای شکروی را رد می‌کند و مشخص می‌سازد که بایدن به‌هیچ‌وجه بدیل احترام نیست و شکست ترامپ را تحلیل می‌نماید.

 

در این زمینه یکی از کارشناسان امور سیاسی در یادداشتی این ادعا را نقد کرده است.

 

متأسفانه یکی از معضلات کشور ما همین است که برخی نخبگان وطنی دل گرو تطهیر و تقدیس رجاله های غربی دارند؛ ظاهراً این آقای دکتر شکروی هم از همان‌هاست

 

در یکی از یادداشت‌های سیاسی‌ام نوشته بودم که جدای از اینکه روند حیات دولت‌های آمریکایی را به شخصیت افراد می‌توان ربط داد بایستی به استمرار حیاط سیاسی حزبی که رئیس‌جمهوری به آن  وابستگی دارد نیز، لازم است توجه کرد.

 

و مثال زده بودم که اقدام بوش پدر در جنگ اول خلیج‌فارس در نمایش دادن هژمونی آمریکایی به‌قدری ارزش داشت که دولتش یک دوره‌ای شود ضمن اینکه دولت بوش پدر در امتداد دولت هشت‌ساله رونالد ریگان بود، که در آن دولت به‌عنوان معاون اول ریگان فعالیت داشت و بعد از دوازده سال حضور حزب جمهوری‌خواه و فروپاشی شوروی و حضور موفق نظامیگری آمریکایی، ارزش آن را داشت تا بوش پدر کنار برود و دولتی دمکرات سرکار بیاید.

 

در مورد یک دوره‌ای شدن دولت جرالد فورد نیز آقای شکروی به‌عمد یا به سهو فراموش می‌کند که جرالد فورد معاون اول دولت قبل از خود یعنی ریچارد نیکسون بوده و ریچارد نیکسون خود دولتش دو دوره‌ای شده اما به دلیل ماجرای رسوایی واترگیت مجبور به استعفا شده است؛

 

و بازهم نیکسون معاون اول آیزنهاور بوده و جنگ ویتنام از دوره آیزنهاور شروع می‌شود در دوره نیکسون ادامه می‌یابد و آخرالامر بعد از ده سال و حضور نزدیک به هفده سال دولت‌های پی‌درپی جمهوری‌خواه درنهایت ترجیح داده می‌شود تا به حاکمیت هفده‌ساله آن‌ها پایان داده شود و اگر قرار بود صرف جنگ‌طلبی باعث سقوط دولت‌ها باشد لازم بود دولت‌های آیزنهاور یا نیکسون یک دوره‌ای می‌شد نه اینکه تاوانش را جرالد فورد بخواهد پس بدهد!

 

اگر فرض این نویسنده را بپذیریم که جنگ‌طلبی باعث سقوط دولت‌های قبل از ترامپ می‌شده بایستی به ایشان یادآوری کرد که در سقوط دو دولت از چهار دولت یادشده، ایران و انقلاب اسلامی را باید متغیر مستقیم یا متغیر وابسته این سقوط‌ها  در نظر آورد(ضمن اینکه انقلاب اسلامی صرف باعث یک دوره‌ای شدن دولت کارتر نشد بلکه اقدامات ناموفق مقابله‌ای کارتر در برابر جمهوری اسلامی و به‌ویژه شکست نظامیگری آمریکایی در صحرای طبس بود که وجهه ابرقدرتی امریکا را لکه‌دار کرده بود و کارتر نتوانست افکار عمومی را اقناع نماید) و باز در مورد ترامپ فراموش می‌کند که اقدام ترامپ در به شهادت رسانیدن شهید سلیمانی و پاسخ محکم و دندان‌شکن جمهوری اسلامی در زدن پایگاه نظامی آمریکا در عین الاسد عراق و قبل از آن ساقط نمودن هواپیمای فوق پیشرفته گلوبال هاوک توسط پدافند هوایی سپاه را عامل سقوط ترامپ در نظر گرفته بیاورد نه اینکه صرفاً ژست مؤدبانه(البته با تعبیر متوهمانه این آقا و نه در واقعیت ،زیرا در واقعیت مناظره‌ها چنان بی‌ادبانه پیش می‌رفت که مجری مجبور شد در مناظرات بعدی میکروفون یکی از طرفین مناظره را ببندد تا او نتواند با پرخاشگری و فحاشی و بی‌ادبی تمام مانع پاسخگویی طرف مقابلش بشود)بایدن را عامل سقوط ترامپ در نظر آورد؟!

 

او در راستای به کرسی نشانیدن نظریه خود مجبور می‌شود تا واقعیت‌ها را تحریف کند و مدعی می‌شود که ترامپ در تمامی وعده‌های انتخاباتی‌اش موفق عمل کرده است، اما چون بی‌ادب بوده جامعه آمریکا به انسانی مؤدب رأی داده است!

 

درصورتی‌که اولاً در مقایسه با دوره قبل رأی مردمی ترامپ پنج میلیون بیشتر بوده است پس به لحاظ رأی مردمی او پیشرفت داشته و لازم است به این حقیقت توجه شود که حداقل نصف جامعه امریکا به این تیپ و این رفتار و ادبیات، گرایش شدید و روبه فزونی دارند و اگر قرار بود بی‌احترامی او معیار ارزش جامعه آمریکایی باشد ضرورت داشت رأی او کاهش پیدا کند نه اینکه پنج میلیون نفر دیگر به این رویه گرایش پیدا کنند.

 

این تحلیلگر نمی‌تواند شکست ترامپ در اثر رأی الکترال کالج را به رأی عمومی منتسب کند زیرا این اقدام تحریف واقعیت است؛

 

اگر به تاریخ امریکا توجه کنیم می‌بینیم که معمولاً معاون اول‌های یک دولت برای رقابت بعدی خود را آماده می‌کنند و در بالا آوردیم که نیکسون معاون اول آیزنهاور و جرالد فورد معاون اول نیکسون و بوش پدر معاون اول رونالد ریگان بود.

 

و همین‌طور در دوره بیل کلینتون ال گور که یک چهره دانشگاهی بود معاون اول بود و در رقابت انتخاباتی هم شرکت کرد و درنهایت در اثر رأی دیوان عالی قضایی آمریکا،رقابت را به بوش پسر واگذار کرد.

 

حال با این مقدمه جای سؤال دارد که چرا جو بایدن مؤدب(البته به‌زعم این تحلیلگر )در رقابت دوره قبلی، از جانب هم‌حزبی‌هایش نتوانست به‌عنوان نماینده حزب دمکرات معرفی شود و به‌جای او خانم کلینتون در رقابت انتخاباتی شرکت کرده و عرصه را به دونالد ترامپ واگذار می‌کند؟

 

 

همان‌گونه که در یادداشت تحلیل عملکرد فردی و حزبی این دو رقیب مطرح کرده بودم موضوع شکست را باید در عملکرد ترامپ جستجو کرد تا عدم رعایت ادب از جانب او؛ زیرا ترامپ با انتخاب رویه درون‌گرایی قصد داشت تا انرژی و توان آمریکایی را از درون جامعه امریکا تقویت نماید تا بلکه این فرصت در آینده فراهم بشود تا با نمایش میلیتاریسم آمریکایی، تا جاییکه ممکن باشد، امپراطوری رو به افول آمریکا را از سقوط نجات دهد.

 

 

جلوگیری از سقوط امپراطوری امریکا برای کلیت جهان غرب به‌قدری از اهمیت برخوردار است که انگلستان به اتحادیه اروپا خیانت کرد و به ضرر آن اتحادیه تصویب نمود که آن را ترک نماید.

 

 

اما بااین‌وجود مجموع اقدامات ترامپ نتوانست به این هدف نزدیک شود، و درنتیجه نمایش ضعیفی از امریکا در جامعه جهانی، به نمایش درامد و در داخل نیز فعالیت بی‌برنامه و خارج از انسجام دولت او با رفت‌وآمدها و تغییرات پی‌درپی، این پیام را مخابره کرد که مجموع اقدامات ترامپ نه‌تنها نتوانست با تز درون‌گرایی انسجام داخلی را در پی داشته باشد، بلکه با بها دادن به جریان‌های افراطی و نژادپرست، باعث ازهم‌گسیختگی سریع‌تر ایالات‌متحده خواهد شد.

 

عکس‌العملی که جامعه امریکا بعد از قتل جورج فلوید سیاه‌پوست، توسط پلیس امریکا به نمایش گذاشت، به‌گونه‌ای بود که با آتش زدن پرچم امریکا و سردادن شعار مرگ بر امریکا( که می‌توان گفت در نوع اعتراضات مردمی این رفتار بی‌سابقه بود)، باعث شد تا جلوه‌هایی از فروپاشی روی‌ای آمریکایی در خیابان‌ها به‌صورت عریان به نمایش درآید و همین مباحث بود که تصمیم گیران امریکا را از استمرار رویه و رویکردهای اتخاذی ترامپ نگران می‌کرد، برای همین است که باور دارم به‌جای اینکه بگوییم جامعه امریکا بی‌ادبی را پس زد و به احترام رأی داد،بهتر است به این حقیقت برسیم که نخبگان آمریکایی حتی بخشی از جمهوری‌خواهان(که ترامپ و پسرش به آن‌ها بعد از رأی‌گیری فحش می‌دهند) از ترس فروپاشی زودرس امریکا دست از درون‌گرایی کشیدند و برای استمرار این امپراطوری مجدداً به سیاست برونگرایی روی آوردند، تا بلکه بتوانند روح تازه‌ای به کالبد رو به احتضار امپراطوری امریکا تزریق کنند.

 

به همین خاطر است که تصور می‌کنم لیبرال‌های وطنی که سخت نگران سقوط امریکا و برچیده شدن رؤیای آمریکایی هستند از هم‌اکنون به بزک کردن فعالیت‌های دمکرات‌ها شتافته‌اند و مأموریت خود را تمام و کمال اجرا خواهند کرد.

 

و این تحلیل آقای شکروی را نیز جزو این دست مأموریت‌ها قلمداد می‌کنم و همین مسئله باعث شد تا یاد جمله‌ای منتسب به ناپلئون بیفتم که او گفته: تاریخ چیزی نیست جز یک‌مشت دروغ که یک گروهی سعی می‌کنند آن دروغ‌ها را به خورد دیگران بدهند!

 

 

به سرتاپای نوشته آقای شکروی که نگاه کردم، دیدم قصیده بلندی سروده است همه در تطهیر دمکرات‌ها و بایدن اما با مقدمه و مؤخره‌ای عاری از واقعیت! و از همین نقطه است که یاد جمله رهبری می‌افتم که در مورد جریان تحریف هشدار دادند؛"چو دزدی با چراغ آید گزیده‌تر برد کالا".

 

هوشنگ نادری

 

انتهای پیام/ن

دیدگاه شما

نقشه ماهواره ای اسدآباد
پیش بینی وضعیت هوای اسدآباد
بانک ملت
https://telegram.me/Avaseyedjamal