به گزارش آوای سیدجمال،فائزه هاشمی نسبت به پخش مستندی که حاوی نقد کارشناسانه رهبری با موافقان تمایل با غرب بوده، انتقاد کرده است.
در نقد وی دو موضوع اساسی مطرح شده است: اول اینکه پدر او پنج سال است که فوت شده و پخش این مستند در فقدان هاشمی نوعی ناجوانمردی بحساب می آید. دوم اینکه چرخش به شرق آثار مخربی داشته یا خواهد داشت.
در پاسخ به انتقادات ایشان و هفکران وی باید گفت: در مبحث تنظیم سیاستهای کلان که حاوی امنیت و منافع ملی نظام است،نقد افراد موضوعیت ندارد و آنچه که مورد نظر بوده، نقد نظریه و کاربرد یا عدم کاربرد نظریه است که مورد بررسی قرار میگیرد.
طرفداران هاشمی رفسنجانی معتقد به میراث هاشمی هستند، پس آنچه که مورد نقد واقع میشود، میراث هاشمی است نه فردیت هاشمی که از این دنیا رخت بربسته است.
اگر میراث فکری هاشمی نیز با مرگ جسمانی او تمام شده بود و آنگاه مورد نقد قرار میگرفت حق با فائزه بود و ناجوانمردی بحساب می آمد، ولیکن با وجود مرگ سرسلسله ی این نحله ی فکری، نگرش سیاسی مورد قبول هاشمی در بین کارگزاران و سیاستمدارانی که میراث او در نظر گرفته می شوند ساری و جاری بوده است و نتیجه حاصل شده از اجرای آن نیز معلوم و مشخص است و آنچه که مورد نقد قرار گرفته است، نتایج بدست امده از این عملکرد است، پس نبایستی به بهانه انتقاد از یک فرد فوت شده، راه را بر روی نقد و نظر از سوگیری های سیاسی سی ساله یک جریان سیاسی بست.
منافع ملی از مسیر ریل گذاری صحیح و سیاستگذاری دقیق بدست می آید ریل گذاریها و سیاستگذاریهای دقیق و بی نقص ماحصل تجربه و بازخوردگیری از راهبردهای گذشته حاصل می شود.
اگر به سیاستهای قبل از ۱۳۶۸کار نداشته باشیم و نقطه شروع را با نگاه مسامحه امیز، از همان شروع دولت هاشمی در نظر بگیریم، خواهیم دید که از سال ۶۸ به اینطرف ریل گذاریهایی در سیاست، اقتصاد، فرهنگ، و...توسط عموم دولتهای مستقر صورت گرفته و اکنون عموم ایرادات این سیاستگذاریها نیز مشخص شده است ولیکن حامیان فکری این رویه با رندی هرچه تمامتر حاضر نیستند پاسخگوی اشتباهات خود باشند!
همان کسانیکه ادعا میکردند در سیاستگذاریهای توسعه ای حتی اگر عده ای از مردم زیر چرخهای ماشین توسعه له شوند منافع ملی اکثریت و اینده کشور ایجاب میکند که ما از له شدن انها صرف نظر کنیم،اکنون تحمل ندارند یک نفری که در راس این جریان و داعیه دار این ریل گذاری بوده است،تنها تفکرش مورد بررسی و واکاوی قرار بگیرد!
همان کسانیکه مدعی هستند دانستن حق مردم است از اینکه با یک مستند، گوشه ای از اختلاف رای و نظر رهبری با عموم این سیاستها مشخص شده سینه چاک میکنند!
باید به ایشان گفت، اگر این مستند به بهانه های پیش پا افتاده و اهداف دم دستی مانند اثرگذاری بر روند انتخابات پخش شده بود میشد انتقاد کرد که شان سایت منتسب به رهبری اجل از این موارد است، ولیکن این مستند بعد از گذار از هیجانات سیاسی و در هنگامه چرخش سیاست گذاری و رویکرد عمومی دولت اینده پخش شده است.
هدف ان نه نقد دولت مستقر بوده و نه نقد فرد متوفا، بلکه در یک فرجه گذار که دولت قبلی به مرحله ی غروب رسیده و دولت بعدی طلوع نکرده است،گوشه ای از نگاه مطلوب و مقبول رهبری را در پیش چشم جامعه به نمایش درآورده است.
در مورد انتقاد دوم نیز باید گفت اثبات شی نفی ما ادا نیست.
اگر به همراهی کورکورانه و از دست رفتن فرصتها در تامین منافع ملی با رویکرد غرب باورانه انتقاد وارد است، اگر چنانچه یک جریان دیگری پیدا شود که همین نگاه را در چرخش به سمت شرق داشته باشد همچنان انتقاد پابرجاست و حق با ایشان است.
ولیکن صحبت در اینجاست که بیش از ۳۲ سال است که رهبری نظام مخالفت های خود را در نشست های تخصصی و کارشناسی با سیاستگذاران و تصمیم گیران بصورت مستدل مطرح فرموده اند و در هنگام اجرای سیاستهایی که مخالف با نظر صریح ایشان جاری شده است نیز بحث کارشناسی را به جمع های عمومی نکشانیده اند(برخلاف رویه کسانیکه انتقاد به سیستهای خود را در خطبه های نماز جمعه مخالفت با پیامبر ص برابر میدانستند و فریاد وا اسلاما سرمیدادند) ولیکن طی ۳۲ سال گذشته طرفداران سیاست همکاری با غرب گامهای متعددی را در تنش زدایی، کناررفتن از مسیر توسعه ی ماشین جنگی غرب و تسخیر افغانستان و عراق توسط غرب و سیاست عقد پیمان همکاری با غرب را به اجرا در اورده اند و نتیجه این سیاستها نیز برای مردم ما تقریبا هیچ بوده است و فقط به این دلخوشی متوسل می شوند که اگر ما نبودیم غربیها تهدید به حمله نظامی کرده بودند و حضور ما سایه جنگ را کنار زد!
اوج آورده این جریان فکری برجام بود، هاشمی رفسنجانی ادعا کرد بعد از روی کار آمدن روحانی و توافق با غرب ماموریت خود را به انجام رسانیده و اکنون می تواند با خیال راحت بمیرد!
اما اکنون همان افرادی که امضای توفقنامه برجام را بی نظیرترین پیروزی ایرانیان در طول تاریخ معرفی میکردند،توافق برجام را موضع نظام و برآیند کلی ان معرفی میکنند و امضای بیست دقیقه ای آنرا در مجلس حاصل دستور رهبری به مجلس قلمداد میکنند!
باید از این جریان سیاسی پرسید ناجوانمردی را شما مرتکب شده اید که سکه های پاداش را درو کردید و خود را قهرمان ملی معرفی نمودید و شکست حاصله را به دامان نظام انداختید یا تهیه کنندگان یک مستندی که تلاش میکند گوشه هایی از حقیقت را بیان کنند؟
۳۲سال است یک جریان فکری از همه ی ظرفیت ها برای پیاده سازی راه کار مورد قبول خود استفاده کرده و نظام در قبال اقدامات ایشان(با وجود نمایاندن کارشناسانه ایرادات و خطاهای سیاستهای مقبول انان) اقدام به سنگ اندازی لجوجانه که نکرده است بماند، بلکه ظرفیتهای در اختیار جریان انقلابی پای کار آمده اند که کشور زمین نخورد،حال بعد از اینکه فرصت های بیشماری در جهت تحقق منافع ملی از دست رفته است و بی نتیجه بودن اقدامات انها اظهر من الشمس شده، و بخشی از جریان رسانه ای که وظیفه روشنگری را بعهده گرفته و اجرا کرده است، طیف غربگرا در عوض اینکه دفاع عالمانه و نقد منصفانه این مستند را داشته باشند بازهم دست به دامان پیراهن عثمان شده و نقد فکری یک جریان سیاسی را با نقد فردی هاشمی خلط کرده و با وجود اینکه از همه بهتر میدانند که تفکر هاشمی در تمایل به غرب همچنان بعد از مرگ او زنده بوده و اگر دولت سیزدهم نیز به حامیان این جریان می رسید بصورت قطع و یقین همین تفکر در دولت سیزدهم به حیات خود ادامه میداد، باز هم بطور عمدی موضوع را مخدوش میکنند تا صدای جریان حقیقت طلب بگوش مردم نرسد!
جریانی که منافع ملی را فقط در همراهی با غرب تعریف می کند و معتقد است همین که ما در کنار غرب گام برداریم منافع ملی به خودی خود حاصل شده است و نیازی به بررسی نیست و برعکس تمایل به همکاری با شرق و یا هم پیمانان منطقه ای ما را با هدف فعال کردن ظرفیتهای ملی و تعدیل قدرت غرب و کاستن از هژمون و نفوذ غرب در جهان و منطقه را به خودی خود بی ثمر، مذموم و مردود میدانند و از همان ابتدا هر نوع همکاری با دیگران را در قالب به اجرا درآوردن سیاست چندجانبه گرایی از اساس در تضاد با منافع ملی معرفی میکند!
این جریان بدون توجه به فرصت و ظرفیت هایی که پیمانهای منطقه ای و توافقات با قدرتهای فعال و نوظهوری مانند روسیه،چین و هندوستان می تواند برای به فعلیت دراوردن ظرفیتهای داخلی فراهم کند،تنها آسمان را به ریسمان مرتبط میکنند تا رویکرد به منطقه و شرق را به طور کلی مخالف منافع ملی معرفی کنند و برای اینکه خطاهای راهبردی ۳۲ ساله ی یکجانبه گرایی در همسویی با غرب اشکار نشود اصولا در تلاش هستند تا اجازه ندهند هیچ نوع همکاری ای در سطح منطقه ای یا بین المللی خارج از توافق با غرب شکل بگیرد.
پس از نظر راقم این سطور پرخاش فائزه هاشمی را در خطوط کلی مخالف خوانی های بعد از کنار گذاشته شدن اصلاح طلبان توسط مردم در مجلس فعلی و دولت سیزدهم باید تعریف شود و دفاع از پدر از دست رفته بهانه ای بیش نیست.
هوشنگ نادری
انتهای پیام/ن
دیدگاه شما