به گزارش آوای سیدجمال، به نقل از سایت زادسر جیرفتی؛ بيش از هزاروسيصدواندي سال است كه هر كسي فراخور وسع، تخصص، وزن، محبت و حال و هواي خويش، از علي «عليهالسلام» كه درود خدا، ملائكهالله، انبياءالله و عبادالله، بر حضرتش باد، گفته است، نوشته است، خوانده است و سخنها سر داده است و نقاشيها به تصوير كشيده است، شعرها سرائيده است و فيلمها ساخته است.
در يك كلام، هر آنچه را كه در مخيلهي بنیآدم، در خصوص ولياللهالاعظم «عليهالسلام» بيايد و يا آمده باشد، آن هم از زواياي مختلف، در مورد آن موضوع، صدها و بلكه هزاران مطلب و سند علمي و تاريخي وجود دارد كه ذكر آنها در اين مجال نايد.
البته كه روشن و آشكار است كه هر آن كس كه تا كنون، هر آنچه را كه از علي «عليهالسلام»، گفته، نوشته، خوانده، سروده، به تصوير كشيده و به نمايش گذاشته است و هر كار و مطلب ديگري كه راجع به علي «عليهالسلام» انجام شده است و وجود دارد كه هزارانهزار است، و قطعاً كه غير قابل تبيين و توصيف میباشند، و اكثر آنها هم درست هستند و مستند، قطرهاي هم از اقيانوس بيكران علي عليهالسلام، و ذرهاي نيز از خورشيد فروزان علي عليهالسلام، نيست كه نيست.
آنچه كه در رابطه با آن حضرت قابل گفتن، خواندن، شنيدن و ديدن وجود دارد كه بیشمار است، بيانگر وسع، تخصص، وزن، محبت و حال و هواي پديدآورندگان آنهاست نه معرفي عليبنابيطالب «عليهماالسلام» در ابعاد مختلف زندگي اعم از عقيدتي، سياسي، فرهنگي، مديريتي، نظامي، عمراني، اجتماعي، خانوادگي، حكومتي، حقيقي و يا حقوقي و.و.... ، آن اول مظلوم و آن ابر مرد تاريخ بشر، كه سلام و صلوات خدا و بندگانش بر او باد.
هر كس كه از علی «عليهالسلام»، گفته است و يا نوشته است،در حقيقت ذهن و زبان خودش را متمين و متبرك ساخته است. آنچه كه راجع به علی «عليهالسلام»، به يادگار مانده است و بعد از اين نيز به ارمغان آيد، آن علی «عليهالسلام»، نيست كه خدا و رسولش میشناسند، بلكه آن علی «عليهالسلام»، است كه هوش و عقل و علم فهم گويندگان و نويسندگان، شناخته است ولاغير. در طول تاريخ هرگز كسی پيدا نشده است كه ادعای تبيين و توصيف علی «عليهالسلام» ، را مطرح ساخته باشد، ابداً.
آخر مگر علي «عليهالسلام»، قابل وهم و خيال نوع بشر است؟ قطعاً و يقيناً كه علي «عليهالسلام»، بزرگتر از هر گفتني و بالاتر از هر نوشتني و مستندتر از هر خواندنی است. اگر خدا قابل توصيف و تبيين، درك و فهم، تصوير و تصور باشد، علي «عليهالسلام»، را هم، ميتوان تعريف، توصيف و تبيين كرد.
و چه خوش گفت آن تركزبان عظيمالقدر تبريزي قدسسره، كه:
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحيرم چه نامم شه ملك لافتي را
آري بيش از هزار سال است كه بزرگان شيعه به طرق مختلف گفتهاند و نوشتهاند كه :
- بيش از صدها آيهي قرآن در شأن و منزلت علي مرتضي«عليهالسلام»، نازل شده است.
- اولين ايمانآورندهي به رسول خدا، علي «عليهالسلام»، است.
- تاكنون نفر دومي در جهان خلقت، پيدا نشده است كه مولود كعبهي خدا باشد و شهيد خانهی او.
نديد كسي در جهان اين سعادت
به كعبه ولادت به مسجد شهادت
- تنها كسي كه اين افتخار را پيدا كرد كه پاي مبارك را بر شانهي مقدس رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم، بگذارد و كعبهي مكرمه را مرمت كند، عليبنابيطالب عليهماالسلام است.
- اولين و آخرين كسي كه رسول خدا دربارهي او دعا كرده است كه خدايا، دوستِ دوستش باش و دشمني كن با هر كس كه بغض به علي «عليهالسلام» دارد، ياري كن هر آن كس را كه ياور علي عليهالسلام، باشد،
و ذليل بگردان هر كس را كه حرمت او را پاس ندارد.
«بي تولاي علي و آل او ، دوزخ تو راست-
-خوار و بي تسليمي از تسنيم و از خلدبرين»
تنها كسي است كه رسول خدا دربارهاش فرموده است كه دوستي او ايمان است و دشمنياش كفر.
- فقط او «عليهالسلام»، را مقسم بهشت و جهنم دانستهاند.
- تنها معصومي كه در زيارتنامهاش ميخوانيم كه ؛ «السلام عليك يا ميزانالاعمال»، و به ديگران میگوييم كه اهل عمل باشند و در مقام عمل به او شباهت پيدا كنند چونكه در روز قيامت آنان را با علی«عليهالسلام»، میسنجند، زيرا او ترازوی كردارها است، ولی به خودمان میگوييم كه محبتش، كفايت میكند. هزاران وای بر من مثل من اگر علی «عليهالسلام»، به فريادمان نرسد.
اي خوانده تو را خدا : «ولي» ادركني
بر تو زنبي، «نصّ جلّي» ادركني
دستم تهي و لطف تو بي پايان است
يا حضرت مرتضي علي ! ادركني
گفتهايم كه علي «عليهالسلام»، چگونه خود را فدايي پيامبر ميدانست و با چه عشق و افتخار و اعتقادي به جاي پيامبر خوابيد تا آن حضرت، از شر اشرار در امان بماند.
نوشتهايم كه علي «عليهالسلام»، در جنگ خندق چه قيامتي به پا كرد، كه پيامبر او را تمام ايمان خواند كه در مقابل همهي كفر ايستاده است.
در غزا، بر پهلواني دست يافت
زود شمشيري بر آورد و شتافت
او خدو انداخت بر روي علي
افتخار هر نبّي و هر ولي
آن خدو زدبر رخي كه روي ماه
سجده آرد پيش او در سجده گاه
در شجاعت ، شير ربّانيستي
در مروّت ، خود ندانم كيستي
نوشتهايم كه علي «عليهالسلام»، در نخلستانها چگونه كار ميكرد و عرق ميريخت و خوراك خودش يا نان جو بود يا كاسهای شير، اما در خانهاش سفرههای گسترده برای ميهمانان انداخته میشد. و افشين علا : چه زيبا فرموده است ، كه :
توی سفره اش علی ( ع)
شربت خنک نداشت
در کنار نان جو
او به جز نمک نداشت
زرق و برق سفره ها
کم نمی شود ولی
کاش زندگی کنیم
مثل حضرت علی، «عليهالسلام»،
گفتهايم كه با چه عشق و علاقه و خضوعي، يتيمان را بر پشت و شانه مبارك، سوار ميكرد و آنان را مورد نوازش قرار ميداد و اين حديث نبوی را زمزمه میكنيم كه :
«خَیْرُ بُیُوتِکُمْ بَیْتٌ فیهِ یَتِیمٌ مُکَرَّمٌ».
بهترین خانههای شما، آن خانهای است که در آن مكان یتیمی را تعزيز و تكريم كنند.»
و همچنين فرمايش درر بار ولیاللهالاعظم حضرت علی «عليهالسلام»، را تلاوت میكنيم كه :
«الله الله فی الایتام فلا تغبوا افواههم و لایضیعوا بحضرتکم;
خدا را خدا را درباره ایتام، نکند آنان گاهی سیر و گاهی گرسنه بمانند و حقوقشان ضایع شود. فروع کافی، ج 7، ص 51. »
نوشتهايم با چه كيفيتي شبانه آذوقه مورد نياز مستمندان را، شخصاً به در منازل آنان ميبرد، آن هم در تاريكي شب، تا خجالت نكشند. چقدر حكيمانه به نظم كشيده است نانآور مستمندان بودن را كه :
« مسلم کسی را بود روزه داشت
که در ماندهای را دهد نان چاشت
وگرنه چه حاجت که زحمت بری
زخود باز گیری وهم خود ،خوری
آری؛
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
گفتهايم كه وقتي طلحه و زبير آمدند تا سهمخواهي بيشتر بكنند، چراغ را خاموش كرد و فرمود كه سوختش از بيتالمال است، و چراغ شخصي خانهاش را مورد استفاده قرار داد.
نوشتهايم كه با چه كيفيتي آهن سرخشده را به دستان كسي كه به جهت خويشاوندي سهم بيشتري از بيتالمال ميخواست، نزديك كرد تا به او بفهماند كه چه خواسته نابهجايي را مطرح ساخته است.
گفتهايم كه در نامهي تاريخياش به مالك اشتر چه نوشته است.
نوشتهايم كه به استاندار بيتوجه منصوب خودش چه گفته است.
خواندهايم كه 25 سال صبوري پيشه ساخت تا حافظ دين باشد.
شنيدهايم كه در جنگ جمل خطاب به جنازهی زبير، چه فرموده است.
خواندهايم كه در نبرد صفين، خوارج احمق را چه پاسخي دندانشكن، داده است.
شنيده و خواندهايم كه در نامهها و خطابهاي متعددش به معاويهي ملعون، چه فرموده است و چه مطالبی كتابت كرده است.
از ظلمستيزي و ظالمسوزي و مظلومنوازياش بارها و بارها و بارها خواندهايم، نوشتهايم و گفتهايم.
از كار و تلاش و عمران آباداني و همت او، چهها كه نگفته و ننوشته و نخواندهايم.
نوشتهايم كه معاويهي ملعون گفته است، مادر گيتي ديگر همانند علي را نميزايد.
خواندهايم كه در لحظات اوليه بعد از ضربتخوردنش، سفارش اجرای عدالت را در حق قاتل خود كرده است.
به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
نوشته و گفتهايم كه در كجا و چگونه فرموده است «فزت ورب الكعبه» و در لحظهی گفتن در چه حالی بوده است.
نوشتهايم كه غريو فرياد غرای او، «كن لظالم خصماً و للمظلوم عوناً»، و كاخی برپا نشود تا كوخی ويران نگردد بوده و هست.
گفته و نوشتهايم كه :
«جرج جرداق» نويسنده و پژوهشگر مسيحي -2- استاد «امين نخله» يكي از دانشمندان مسيحي -3 - «محمد بن ادريس» رئيس مذهب شافعي از مذاهب اربعه اهل تسنن، -4- «ميخائيل نعيمه»، نويسنده صاحب نظر و متفكر مسيحي عرب – 5- «عبدالفتاح عبدالمقصود» نويسنده و دانشمند مشهور مصري، – 6- «بارون كاردايفو» دانشمند فرانسوي، – 7 - «شبلي شميل» از پيشتازان مكتب ماديگري، – 8 - ژنرال سرپرسي سايكس كارگزار سياسي انگليس در ايران – 9 - «بولس سلامه» ، شاعر و اديب مسيحي- 10 - «جبران خليل جبران كه از علماي بزرگ مسيحيت و مرد هنر - 11 - «توماس كارلايل»، فيلسوف و نويسنده مشهور انگليسي -12 - «لامنس»، كشيش بلژيكي – 13 - «پطروسفسكي» استاد دانشگاه لنينگراد مسكو – 14 - بارون كاردايفو دانشمند فرانسوي، و . و . . . ، پيرامون شخصيت مولا و آقايمان علی «عليهالسلام»، و فضائل و مناقب آن حضرت، چهها كه گفتهاند و چه چيزهای خوبی كه نوشتهاند، كه ماحصل سخن همهی آنان خلاصه میشود در دو مطلبی كه گذشت كه عبارتند از :
1- «نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحيرم چه نامم شه ملك لافتي را»
2- مادر گيتي ديگر همانند علي«عليهالسلام»، را نميزايد. (معاويهي ملعون لعنتاللهعليه منالآن الی يومالدين. (اگر میخواهيد سخنان دانشمندان را در بارهی علی عليهالسلام، بخوانيد، «اينجا را كليك كنيد»)
نوشته و گفتهايم كه عمر هفتاد بار ناله سر داده است «لولا علي«عليهالسلام»،، لهلك عمر».
گفته و نوشتهايم، ابوبكر كه به اصطلاح خليفهی اول بود، راجع به علی«عليهالسلام»، چه گفته است.
نوشته و گفتهايم كه عادل بود، زاهد بود، اعلم بود، عامل بود، قرآن ناطق بود، ياور پيامبر بود، شجاع بود، صادق بود، رفيق بود، شفيق بود.
نوشته و گفتهايم كه جامع اضداد بود، مانع اغيار و جامع اطراف بود، فيلسوف بود، متكلم بود، عارف بود، سالك بود، عاشق بود، حليم بود حكيم بود مدير بود مدبر بود و . و ....، ثابت كردهايم كه هر چه خوبی در عالم بوده و میباشد، از آن علی بوده و هست، آنهم با هزاران هزار كتاب و مقاله و دليل و مدرك و با منطق.
آری؛ از سياست، حكومت، اخلاق و اقتصاد مربوط به مولیالكونين امامالمتقين، آه كه چه بسيار بسيار گفته و نوشته و شنيده و خواندهايم كه :
سياست علی چه بود؟ همان ديانت او، هرگز دروغ نگفت، سياسیكاری نكرد، وعدهی سر خرمن نداد، كسی را سركاری به جايی حواله نداد، تبعيضی روا نداشت، بیعدالتی نكرد، برای خودش حق و حقوق خاص قائل نبود و نشد، و . و . . ، ولی . . . . ،. و برای سياست معانی مختلفی را ذكر كردهايم، و از سياست در نهج البلاغه گفتهايم و ثابت كردهايم كه سياست علی عين ديانت او بود، آنهم به صورت مطلق.
از حكومت و معنی آن، جايگاه حكومت، وظايف حكومت، عدالت حكومت، وحدت حكومت، امنيت حكومت، نماز حكومت، اخلاق حكومت، تعليم حكومت، تربيت حكومت، قضاوت حكومت، و . و . . . ، بسيار گفتهايم و فراوان نوشتهايم، اما . . . ،.
بيعت با علی«عليهالسلام»، و چگونگی آن را به تصوير كشيدهايم، وليكن راجع به روز غدير و در بارهی بيعت عمر و ابوبكر و عثمان و . و . . .، نه در بارهی بيعت خودمان با علی مرتضی «عليهالسلام»، و چگونگی اعمال خودمان به عنوان شيعهی علوی و مسلمانی عاشورای.
به جز از علی که آرد پسری ابو العجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چقدر از ضرورت خودسازى، روش برخورد با مردم، پرهيز از غرور و خودپسندى، مردمی بودن و حق خواهی و اهميت راز داری و نقش مشورت و از اوضاع مردم با خبر بودن و نسبت به اقشار مختلف اجتماع معرفت مقتضی را داشتن، گفته و نوشته و خوانده و شنيدهايم، اما در مقام عمل چه كردهايم؟. . . ، ؟!، الله اعلم.
راجع به حال و هوای نظاميان، راه و رسم قولی و فعلی قاضيان، عملكرد دولتيان، وظايف نويسندگان، شعراء، منشيان، بازرگانان، ماليات دهندگان و ماليات گيرندگان و چگونگی هزينهی مالياتها، گفتهايم و گفتهايم، ولی هيهات از عمل، زنهار از اقدام عملی.
و خلاصهالكلام، يا گفتهايم و يا نوشتهايم. فقط خواندهايم و تنها شنيدهايم كه علي«عليهالسلام»، چنين گفت و چنان كرد، كجا رفت و چگونه جنگيد و با چه كيفتی مديريت كرد. عدالت را با با چه تدابير و ابزاری، به اجرا درآورد و . و . . .، سرانجام چرا شهيد شد. اما در مقام عمل به دستورات الهی آن ولیاللهالاعظم عليهالسلام . . . ؟! ،و تبعيت از سير و سلوك آن حضرت، و اقتدا به اخلاق، زهد و اقتصاد آن امام همام، چقدر؟!، به راستی كه چقدر در عمل از علی صلواتاللهعليه تبعيت و اطاعت كردهايم؟، آن سيد و سروری كه امير مؤمنان و امام متقيان است؟، به قول تركزبان عزيز و علوی كشور اسلاميمان، «يختي»، البته من خودم را میگويم، به كسی جسارت نشود. آنچه را كه از عدم عمل به فرمايشات آن كسی كه «حبه ايمان و بغضه كفر» است را گفتيم، خودمان را گفتيم و مثل خودمان را، اگر وجود داشته باشد كه انشاءالله مثل بنده، يافت نشود، و خدای ناكرده ديگران را منظور نبوده و نيست.
بنا بر رباعی شاعر عزيز جيرفتی، عليجان سليمانی :
آه مولا ما چه تنها ماندهايم
چون فسيلی قعر دريا ماندهايم
از تو میگوييم و میخوانيم ولی
در عمل از راه تو جا ماندهايم
در پايان يك خواهش از مقامات عزيز و خدمتگزار دولت جمهوری اسلامی ايران دارم، يعنی خدمتگزاران صادق دولت خدمتگزار، در قوای سهگانه، كه از بركت علوی بودن امام خمينی كبير قدسسره و حسينی بودن خامنهای بزرگ مدظله، و همانند اين دو جليلالقدر و عالیمقام، در طول تاريخ حداقل هزار سال گذشتهی اسلام عزيز.همگان میدانند كه بزرگان دين مبين اسلام هزار سال قبل در بغداد دانشگاه تأسيس كرده بودند. و همچنين مديريت آنان كه از بركت خون به ناحق ريخته و درد و رنج جانبازی صدها هزار شهيد، به دست آمده است و در آن موقعيت بلند و جايگاه رفيع قرار گرفتهاند، و آن تقاضا اين است كه بيايند و از طريق رسانههای ديداری و شنيداری و نوشتاری، بگويند كه در مقام عمل چقدر شباهت به علي«عليهالسلام»، دارند، همانند علي«عليهالسلام»، كه نه، زيرا خود حضرتش فرمود نمیتوانيد مثل من باشيد و يا بشويد. اما شبيه علي«عليهالسلام»، كه میتوانيم بشويم و بايد كه شباهتی به آن امام و مقتدای نيكوكاران، داشته باشيم.
وظيفه داريد كه به مردم مسلمان و علوی ايران اسلامی و عاشورایی بگوييد كه چقدر از عدالت علي «عليهالسلام» را عمل كردهايد، شبيه برخورد علی«عليهالسلام» بابرادرش «عقيل»، و مصداق بياوريد. بگوييد تا چه اندازه اقتصاد علي «عليهالسلام» را پياده كردهايد، نمونه بدهيد، همانند برخورد علی«عليهالسلام» با طلحه و زبير، و يا مانند برخورد آن پيشوای حكيم و عادل با آن شخص بازاری كه خرمای مورد فروشش را به چند نمونه تقسيم كرده بود، و آن حضرت با خشم و غضب آنها را مخلوط كرد و فرمود بين بندگان خدا تبعيض قائل نشويد. بايد لطف كنيد و آثار عملی و عينی خودتان را كه در همهی زمينهها داريد و شباهتی به عملكرد علی«عليهالسلام»، دارند، به رخ مردم مسلمان و غيرمسلمان ايران اسلامی و علوی بكشانيد و مطمئن باشيد كه اين مهم نه اينكه ريا نيست، بلكه عبادت هم هست، چونكه جامعهی ما در اين روزگار به سختی و شدت، به اين به رخ كشيدنها محتاج است.
هركدام از شما كه در مقام عمل اعم از خانه، صدارت، وزارت، وكالت، قضاوت، و زهد و اقتصاد و شجاعت، نبرد و دفاع، نماز و عبادت، طهارت و صداقت، شرافت، يتيمنوازی و مستمند پروری، عمران و آبادانی و فقرزدايی و . و .....، كاری و اقدامی كه شباهت به گفتار، كردار و رفتار آن ولی خدا صلواتالله عليه، دارد، با مردم درميان بگذاريد. بلی، اگر عملكردی علوی و يا حسينی داريد، بايد به جامعهی اسلامی، عرضه بداريد و آنها را به رخ بكشيد كه اگر چنين نكنيد، قطعاً به وظيفهی خودتان عمل نكردهايد. اگر هم كه نداريد كه انشاءالله داريد، پس وای بر احوال چو منی كه ندارم و دستم خالی است.
يا علی درماندهام دستم بگير ای كه هستی بیكسان را دستگير
طلبهی بسيجی؛ علی زادسرجيرفتی
انتهای پیام/ن
دیدگاه شما