به گزارش آوای سیدجمال، قرآن می فرماید:یا معشر الجن والانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطارالسموات والارض فانفذوا لا تنفذون الا بسلطان.سوره رحمن 33
کلمه «نفذ» فقط سه بار در کلام الله امده انهم در یک ایه.
نفوذ و نفاذ بمعنی سوراخ کردن و خارج شدن بآنطرف است لذا در مصباح گفته:" نفذالسهم خرق الرمیه و خرج منها " یعنی تیر هدف را سوراخ کرد و از آنطرف خارج گردید.
"نفوذ امر"مطاع بودن آنست انفاذ و تنفیذ امر اجرا کردن آن میباشد
معنی آیه چنین است:ای جماعت جن و انس اگر میتوانید از اطراف آسمانها و زمین خارج شوید خارج شوید نمی توانید خارج شوید مگر بتسلط و قدرتی(قاموس قرآن سید علی اکبر قرشی ذیل معنی کلمه نفذ)
از معانی بالا می توان استنباط نمود که در نفوذ دو حالت متصور است آنجا که بحث تیر را میکند منظور شکافته شدن هدفی توسط جسمی خارجی است ونوع ورود از بیرون به درون و متوقف نشدن در آن وخروج مجدد از آنرا بیان میکند در حالت دوم که از معنی آیه بدست می آید شکافتن غشاء و نفوذ از درون به بیرون را در نظر دارد
مطلب دیگر غشاءیا دیواره ای است که قصد عبور از آن است.
مطلب دیگر دلیل و انگیزه نفوذ است.
از مدل و مثالهای فیزیکی همچنان که در قضیه اصابت تیر به هدف و خروج از آن آمد برای تبیین مدل فکری روانی و معنوی آن میتوان استفاده کرد.
بنابراین میتوان گفت در موضوع اندیشه نیز یک تفکر از نظر محیط خود را با محیط بیرون از جو تفکر موجود مرتبط می بیند و در نتیجه خواستگاه و بستر اندیشه ی او با جو حاکم تطابق ندارد و برعکس آن نیز قابل تصور است یعنی فردی از جامعه ای بیگانه خود را با این تفکر نزدیکتر میبیند.
غشای محاط بر تفکر فرد که او قصد شکافتن و خروج از آنرا دارد نیز جداگانه بایستی واکاوی و بررسی گردد چرا که هر چقدر این غشای فکری از ابتدا برمبنای لوازم و مصالح صحیح توسط افراد عالم چیدمان شده و مقاوم شده باشد امنیت کافی را برای رشد و قوام اجزاءداخلی یک تفکر و چفت و بست شدن آن را فراهم کرده و از نفوذ افکار و اندیشه های مخرب برای نفوذ در درون اندیشه جلوگیری کرده یا لااقل وقت و توان بیشتری را به طرف مقابل تحمیل می کند و برعکس این حالت یعنی ضعف درغشا موجبات اخلال در مقاومت فکری می گردد.
دلایل توجه به بیرون:
دلایل متعددی برای خروج و نفوذ به بیرون می توان تصور نمود مانند
داشتن ذهنیتی رویایی از جامعه مورد نظر
تاریک بینی و نا امیدی از محیط داخلی
تصور ناکافی بودن توانمندیهای موجود برای ارضا وااقناع فرد
احساس حقارت و خود کوچک بینی در برابر محیط های بیرونی
ناکارآمد فرض کردن مدلهای داخلی در برابر آنچه که در خارج از اینجا تصور می کند
و...
دلایل انگیزه های نفوذ بیگانه به محیط داخلی:
یارگیری دلالت و راهنمایی عده ی بیشتری از جمعیت جامعه ی هدف به خارج از آن
زمینه سازی برای پیاده شدن مدلهای جامعه ی خود در جامعه ی هدف
القاء ادبیات فرهنگ مورد قبول خود در ذهن دیگران و ترویج آن ادبیات در جامعه ی هدف
ایجاد بی انگیزگی و بی اعتقادی نسبت به باورهای جاری یک جامعه
وابسته سازی نخبگان و به انحراف کشیدن توده توسط ایشان
دوگانه سازی نخبکان با مسئولان
کشیدن روکش مصنوعی بر روی تولیدات فکری جامعه ی بیگانه
نسخه سازی غیر موثر و غیر مطابق با ضروریات جامعه ی هدف حتی توسط نخبگان همان جامعه
القاءناکارآمدی ارکان نظام ها در جامعه ی مورد نظر مانند ساختارها دیوانسالاری مدیران اصلی و رده بالا قوانین و ضوابط فرهنگ عامه عرف و سنن و...
نتیجه ی نفوذ:
بدیهی است نتیجه ی نفوذ استحاله است روزگاری می رسد که فرد نفوذی به یاری افکار استحاله شده که دانسته یا ندانسته وابستگان بیگانه شده اند زمینه استحاله ی عمومی را بوجود می آورند و از درون یک نظام را بی هویت می کنند.
عناوین برخی اقداماتی که تا کنون مغایر با اهداف ترسیمی حضرت امام ره صورت گرفته و رهبری معظم انقلاب نیز نا خشنودی خود را نسبت به آن اعلام داشته اند و در نتیجه شاخصی است برای تشخیص نفوذی و کسانی که تحت تاثیر نفوذ بوده اند:
1) تفکری که دولت را بر بازار و شریانهای اصلی مسلط کرد و مخالفین این اقدام را تحمل ننمود
2) بی توجهی به استراتژی ترسیمی حضرت امام ره در مبارزه با ائمه کفر و رفع فتنه در عالم و پیگیری استراتژی خود ساخته کسب پیروزی بزرگ برای زمینه سازی انجام معامله با برگ برنده.
3) ترویج و القائ این تفکر که با استقرار ساختارهای نظام و تنظیم ضوابط نیازی به حضور بسیجیان وچود ندارد و در نتیجه یک گسست نسلی را بین نسل قدیم و جدید بسیج بوجود آمد و تفکر بسیچی حاکم بر فضای جبهه و دهه ی اولیه انقلاب به بدنه جامعه وساختارها رسوخ نیافت.
4) پیگیری برای پیاده سازی مدل توسعه ی غربی و بی توجهی به اینکه عده ای از طبقه ضعیف در زیر چرخ ماشین توسعه له خواهند شد.
5) ایجاد جوی انحصاری برای دولتهای خود و برخورد سخت با کسانی که نظریاتی دیگر در نحوه ی اداره جامعه داشتند و حذف مخالفین از حضور در مجموعه های تصمیم ساز نظام
6) بهره گیری گسترده از مدافعان سینه چاک برای زمینه سازی حضور ماوراء قانونی در اریکه قدرت
7) ایجاد حزبی دولتی برای استمرار حضور یک جریان خاص
8) ایجاد جمعیتی وابسته بله قربان گو نوکیسه رانت خوار که خود را تافته ی جدا بافته از ملت می دید و برداشت سهم بیشتر را حق خود می دانست.
9) ترویج تجمل گرایی و زیاده خواهی و تحت تاثیر قراردادن فرهنگ قناعت که آموزه قرآنی است و سیره بزرگان دین موید آن است.
10) هزینه کردن از رهبری نظام برای تسهیل مسیر حرکتی خود.
11) ارجاع توجه مردم در علت یابی از مشکلات به سوی بخشهایی که حسب قانون اساسی زیر مجموعه رهبری است.
12) مصاحبه با شبکه های نشانه دار غربی و تعریف و تمجید بلاوجه از غرب(موسسین جامعه امریکایی را انسانهایی معتقد آزادیخواه و خداجوی معرفی کردند-چه دمی چه سری عجب پایی-در حالیکه خود غرب معترف است چه جنایتهایی را در حق سرخپوستان سیاهپوستان و حتی سفید غیر ثروتمند داشته اند)
13) ایجاد تنش های خود ساخته برای ملتهب معرفی کردن جامعه که در نهایت به فتنه 78منجر گردید.
14) ترویج مبانی فکری تمدن غربی در سطوح گسترده و هجمه ی فراگیر به بنیادهای فکری تشیع ناب و انقلاب اسلامی.
15) القاء دو گانگی میان جمهوریت نظام با اسلامیت نظام و دو بخشی کردن حاکمیت تحت شبهه حاکمیت انتصابی و حاکمیت انتخابی و ارجاع ناکارآمدی موجود به بخشهای زیر مجموعه ی حاکمیت باصطلاح آنها انتصابی.
16) ایستادگی آشکار و وقیحانه در برابر دیدگاه های رهبری و اراده ی ملت و اصرار بر خوراندن جام زهر به رهبری نظام.
17) گرفتن کینه ی سخت از منتخبینی که ملت از بین جریانات دیگر در ارکان حاکمیتی برای خدمت برگزیده بودند و بقول خودشان صاف نشدن قلبشان با منتخب ملت تا آخر.
18) توهین و تحقیر منتخبین ملت.
19) بی اثر دانستن و سیاه نمایی تمامی فعالیت هایی که مصدر آن تصمیمات از آبشخور فکری ایشان سرچشمه نمی گرفت.
20) بی توجهی به اقبال مردم از شعارهای اولیه انقلاب و بازگشت روحیه ی انقلابی به سطح جامعه.
21) توجیه کردن و قبح زدایی از رابطه با شیطان بزرگ با تاویل و تفسیرخود ساخته از بیانات حضرت امام ره و متمسک شدن به خاطرات دو نفره غیر مستند از حضرت امام ره برای توجیه اعمال جریان منتسب.
22) مقابله با نظام و رهبری با صدور اعلامیه و نامه سرگشاده و دعوت از مردم برای آمدن به کف خیابان ها و در نهایت ایجاد فتنه88.
23)طاعون نامیدن منتخب ملت.
24) به سخره گرفتن نظریه ی ذوب در ولایت و گفتن اینکه من در زمان حضرت امام هم در امام ذوب نبودم و حرفهای خودم را میزدم در نتیجه قبح زدایی از تقابل با رهبری.
25) ترویج این تفکر غلط و مغایر با اندیشه حضرت آقا که شعارهای انقلابی مختص زمانی خاص بوده و اکنون انقلابی بودن مساوی با افراط گرایی است.
26) ناکارآمد دانستن احکام اسلامی و نامترقی نامیدن این احکام.
27) حذف تعمدی بعضی نهادها و ساختارهای تاسیسی حضرت امام ره به منظور هظم و جذب افراد انقلابی در بوروکراسی شبه غربی ی به میراث مانده از طاغوت وتعمیم ناکارآمدی این ساختارها به فلسفه سیاسی اسلام.
و هزاران عمل خرد و کلانی که جریان نفوذ و افراد نفوذی در تاسیس یا ترویج ان مستقیم و غیر مستقیم دست داشته اند.
به نظر میرسد آن کسانی که دانسته با باورهای انقلابی و خط ترسیمی حضرت امام ره و رهبر معظم انقلاب مخالفت میکنند و پس از مشخص شدن غلط بودن فکر و روش خود همچنان بر اجرای آن اصرار می ورزند را می توان جزو نفوذی ها دسته بندی کرد و آنها که بعد از روشن شدن موضوع اظهار پشیمانی میکنند و بر رویه غلط لجاجت نمی ورزند فریبخوردگان هستند که مورد سوء استفاده جریان نفوذ قرارگرفته اند
همچنین آن جماعتی که سعی در نظریه پردازی و گفتمان سازی برای نفوذ دارند را می توان جریان یا جبهه نفوذ نامید.
یادداشتی از سرهنگ هوشنگ نادری
انتهای پیام/ن
دیدگاه شما