به گزارش آوای سیدجمال، در نظام آفرینش، همه چیزها داراى اَجل (سرانجام و فرجام) و عمر معیّن (مهلت و سرآمد) هستند و به فرمایش امام على علیهالسلام هر چیزى، مدّتى و پایانى دارد.
آسمانها، زمین و آنچه میان زمین و آسمان است، اَجَلى دارد حتى فرشتگان اجل دارند. تنها كسى كه اجل ندارد، خداوند است. امیرمؤمنان علیهالسلام فرمود: او نخستین و ازلى است، و مانا و بىپایان است. (نهجالبلاغه، خطبه۱۶۳)
معنای لغوی اَجَل
در كتابهای لغت، دو معنا براى «أَجَل» دیده مىشود: یكى «پایان وقت» و دیگرى «مدّت زمان یك چیز». اجل در لغت به معنای «مدت هر پدیده» و «انتهای وقت» آمده و در قرآن کریم، 56 بار در این دو معنا به کار رفته است. برخی کاربردهای آن در قرآن کریم عبارتند از: زمان معین و حتمی مرگ (ابراهیم/10)؛ زمان نامعین مرگ (انعام/2)؛ سررسید چیزی (بقره/282)؛ زمان به پایان رسیدن عمر دنیا (رعد/2) و زمان بعث و جزا (انعام/128).
اقسام اجل
اجل انسان در فرهنگ قرآنی به دو بخش «اجل مسمّی» و «اجل معلّق» تقسیم شده است. اجل مسمی تا اندازهای شباهت به همان مرگ طبیعی دارد هرچند که تفاوتهایی نیز میان آن دو وجود دارد. اجل معلق نیز شباهتهایی با مرگ ناگهانی دارد. البته بهتر است که از اجل معلق به «مرگ زود هنگام» یاد شود.
از اجل مسمّی به «اجل حتمی»، «اجل محتوم»، «اجل مکتوب» و «اجل معیّن» نیز تعبیر میشود و از اجل معلق به «اجل مشروط و موقوف» و «اجل مقضی» نیز یاد میشود. اجل معیّن، همان اجل محتوم (حتمى) است كه تغییر نمىپذیرد؛ چرا كه قرآن آن را به «عنده (نزد خدا)» مقیّد كرده و بدیهى است چیزى كه نزد خداست، قابل تغییر نیست.
در آیه دوم سوره انعام، به دو نوع اَجَل اشاره شده است: اَجَل مطلق و اَجَل مُسمّا. «هُوَ الَّذِى خَلَقَكُم مِّن طِینٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ»؛ او كسى است كه شما را از گِل آفرید، آنگاه مدّتى را [براى شما عمر] مقرّر داشت، و اَجَل حتمى، نزد اوست.
مقصود از «اَجَل» در این آیه، سررسید عمر انسان است. در آیه، اجل را دوگونه معرفی کرده است: یكى اجل مبهم، و دیگرى، اجل معیّن در نزد خداوند متعال.
به نظر علامه طباطبایی، تفاوت اجل معلق و اجل مسمی این است که اجل مسمی حتمی است و در آن تغییر و دگرگونی حاصل نمیشود. همچنین بر اساس آیات قرآن، زمان اجل مسمی را تنها خداوند میداند. اما در زمان اجل معلق میتواند تغییر ایجاد شود
اجل معلق
مرگی که در اثر بعضی حوادث یا بیماریها به وجود میآید، و یا در اثر برخی عوامل، به تعویق میافتد، اجل معلّق نامگذاری شده است. به عبارت دیگر اجل معلق یا مشروط، مرگی است که قابل تغییر است و بر اثر اعمال نادرست انسان ممکن است بسیار جلو بیفتد که عذابهای الهی یکی از آنهاست و بر عکس بر اثر تقوا و نیکوکاری و تدبیر ممکن است بسیار عقب بیفتد.
پس هر موجود زندهای به حسب طبیعت و استعداد جسمى خود، اگر مانعی در ادامه حیات وی رخ ندهد، تا مدّت معیّنى که پایان عمر طبیعی او است، زنده میماند و حیات وی به گونه طبیعى پایان مییابد؛ در غیر این صورت به خاطر اجل معلق از دنیا خواهد رفت.
از آنجایی که اجل معلق ارتباط تنگاتنگی با رفتار و اعمال آدمی مییابد، از آن به عنوان اجل زودهنگام نیز یاد میشود؛ زیرا شخصی که گرفتار اجل معلق میشود، میبایست بهطور طبیعی و براساس اجل مسمّای الهی، عمر بیشتری میداشت، ولی به سبب اعمال و رفتارهایی، آن زمان از میان میرود، عمرش کوتاه شده و گرفتار مرگ معلق میشود.
انسان با اعمال خویش شرایط زیستی خود در دنیا را دگرگون کرده و کم و زیاد میکند. اینگونه است که با کارهای نیک، اجل معلق را به تأخیر میافکند تا شرایط بهتری برای کمال خود فراهم آورد؛ یا آنکه با کارهای بد و گناهان خویش، مرگ را پیش میاندازد و فرصت ادامه حیات را از خود میگیرد. چنانکه آیه: «[تا] برخى از گناهانتان را بر شما ببخشاید و [اجل] شما را تا وقتى معیّن به تأخیر اندازد. اگر بدانید، چون وقت مقرّر خدا برسد، تأخیر بر نخواهد داشت»(نوح، 4)؛ اشاره دارد به اینکه گناه، مرگ را پیش میاندازد و توبه و مغفرت الهی، مرگ را تا اجل مسمّی به تأخیر میاندازد؛ لذا در بعضی روایات، عُمر مردم بیشتر منتسب به اعمال خوب و بد آنها شده است.(بحارالانوار، ج5، ص140)
امور در لوح محو و اثبات که محدوده قدر الهی است تغییرپذیرند. فقط خدا میداند که این شخص با حُسن اختیارش دعا میکند، یا صله رحم انجام میدهد و عمرش طولانی میشود و دیگری با سوء اختیارش به سبب عاق والدین یا قطع رحم، از مواهبی بیبهره میماند. (تفسیر تسنیم، ج9، ص426)
آیات اجل مسمّی
همه آیاتی که بر تأخیرناپذیری مرگ در هنگام سرآمدن عمر دلالت دارند، بر اجل مسمی منطبق هستند؛ زیرا اجل مسمی است که تأخیر و تغییرپذیر نیست.
هر کس اجلش فرا رسد، هرگز خدا [آنرا] به تأخیر نمیافکند، و خدا به آنچه میکنید آگاه است.(منافقون،11)
براى خود زیان و سودى در اختیار ندارم، مگر آنچه را که خدا بخواهد. هر امّتى را زمانى [محدود] است. آنگاه که زمانشان به سر رسد، پس نه ساعتى [از آن] تأخیر کنند و نه پیشى گیرند.(یونس،49)
براى هر امّتى اجلى است؛ پس چون اجلشان فرا رسد، نه [میتوانند] ساعتى آنرا پس اندازند و نه پیش.(اعراف،34)
در این آیات منظور از «اجل» همان مرگ حتمی است؛ یعنی وقتی انسان به عمر نهایی خود رسید همان مرگ حتمی و طبیعی او فرا میرسد و قابل تغییر و برگشت نیست. پس این آیات شامل مرگهای زودرس و نابهنگام نمیشود. (تفسیر نمونه، ج5، ص150)
بنابراین، آن دسته از آیاتی که در قرآن به تقدیم و تأخیرناپذیری مرگ اشاره دارد، بر اجل مسمّی منطبق هستند.
امور در لوح محو و اثبات که محدوده قدر الهی است تغییرپذیرند. فقط خدا میداند که این شخص با حُسن اختیارش دعا میکند، یا صله رحم انجام میدهد و عمرش طولانی میشود و دیگری با سوء اختیارش به سبب عاق والدین یا قطع رحم، از مواهبی بیبهره میماند
اجل در آیات و روایات
طبق مفاد آیه «هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ طینٍ ثُمَّ قَضی أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَه...»،(انعام،2) استفاده میشود.(تفسیر تسنیم، ج15، ص690) در این آیه شریفه هم کلمه اجل ذکر شده و هم اجل مسمّی. بیگمان نمیتوان هر دو را به یک معنا حمل کرد و دومی را تکرار اولی دانست؛ بلکه باید بین اجل به نحو مطلق و اجل مسمّی فرق گذاشت. همانگونه که دقت در روایات نیز بیانگر همین نکته است که برای انسان دو نوع اجل وجود دارد.(مجمعالبیان، ج4، ص423 ـ 424)
امام صادق علیهالسلام در تفسیر آیه فوق فرمود: آنها دو اجلاند؛ اجل مشروط که خدا در آن هر چه بخواهد میکند و اجل محتوم. (مجمعالبیان، ج4، ص423 ـ 424)
حُمران بن اعین از امام باقرعلیهالسلام در مورد آیه فوق سؤال کرد، و حضرت فرمود: آن دو اجل است: اجل محتوم و اجل موقوف. (کافی، ج1، ص147)
اجل معلق در کتاب محو و اثبات است؛ چنانکه در قرآن میخوانیم: «هر اجلی، نوشتهای دارد. خداوند هر چه را بخواهد، محو و هر چه را بخواهد، اثبات میکند.(رعد، 38-39)
تفاوت اجل معلق و اجل مسمی
به نظر علامه طباطبایی، تفاوت اجل معلق و اجل مسمی این است که اجل مسمی حتمی است و در آن تغییر و دگرگونی حاصل نمیشود. همچنین بر اساس آیات قرآن، زمان اجل مسمی را تنها خداوند میداند. اما در زمان اجل معلق میتواند تغییر ایجاد شود. برخی عوامل مؤثر در جابجایی اجل معلق طبق آیات و روایات عبارتند از: دعا کردن، صدقه، صله رحم، حضور در تشییع جنازه مؤمن و .... این موارد زمان اجل معلق را به تأخیر میاندازند و در مقابل، برخی از گناهان تأثیر عکس داشته و اجل را جلو میاندازند.
دو اجل یاد شده با یکدیگر فرق دارند و شواهد درونی و قرائن بیرونی بر تفاوت میان آن دو دلالت دارند. در این قسمت، به اختلافاتی که میان اجل مسمی و اجل معلق است اشاره میکنیم:
در قالب مثال برای تفاوت اجل مسمی و معلق میتوان به این صورت بیان کرد که اگر فانوسى را که در مخزن آن مقدارى نفت وجود دارد، روشن کنیم دو نوع خاموشى براى آن متصور است:
یک: آن که آنقدر روشن باشد تا نفت آن تمام شود و به طور طبیعى خاموش گردد.
دو: قبل از تمام شدن نفت، کسى آن را خاموش کند یا فانوس بر زمین افتد یا در اثر باد خاموش شود. حالت اول معادل اجل مسمی و حالت دوم معادل اجل معلق است.
اجل معلق یا مشروط، مرگی است که قابل تغییر است و بر اثر اعمال نادرست انسان ممکن است بسیار جلو بیفتد که عذابهای الهی یکی از آنهاست و بر عکس بر اثر تقوا و نیکوکاری و تدبیر ممکن است بسیار عقب بیفتد
تفاوت این دو اجل عبارتند از:
1- «اجل مسمی»، مرگ طبیعی ولی «اجل معلق»، مرگ زودرس است.
۲- «اجل حتمی»، در صورتی است که ما به مجموع علل تامه بنگریم و اجل غیرحتمی در صورتی است که تنها مقتضیات را در نظر بگیریم.
3- «اجل مسمی»، قابل تغییر نیست ولی اجل معلق، قابلیت عقب افتادن و جلوافتادن را دارد.
4- «اجل مسمی»، همان اجل حتمی است که در امالکتاب ثبت شده، و «اجل غیر مسمی» آن اجلی است که در لوح محو و اثبات نوشته شده است.
5- هر دو اجل از ناحیه خدا تعیین میشود ولی «اجل مسمی» به طور مطلق و بدون قید و شرط و «اجل معلق» به عنوان مشروط و معلق.
نظرات مختلف در مورد اجل مسمی و اجل معلق
در خصوص معنای اجل مسمی در اینگونه آیات، دیدگاههای مختلفی میان مفسران شکل گرفته است که به آن میپردازیم:
گروهی گویند منظور از آن، دوره زمانی زندگی انسان، از زمان مرگ تا آغاز قیامت است؛ در مقابل دوره زندگی انسان در دنیا، که اجل غیرمسمی است.
از اجل مسمّی به «اجل حتمی»، «اجل محتوم»،«اجل مکتوب» و «اجل معیّن» نیز تعبیر میشود و از اجل معلق به «اجل مشروط و موقوف» و «اجل مقضی» نیز یاد میشود
برخی اجل مسمی را همان جهان آخرت میدانند.
دیدگاه بعضی اینست که منظور از اجل مسمی پایان عمر انسانهایی است که هنوز زندهاند؛ در مقابلِ کسانی که مردهاند.
برخی بر این باورند که معنای اجل مسمی، مرگ انسان به طور کلی است.
به باور علامه طباطبایی، اجل مسمی و اجل غیرمسمی یا معلَّق هر دو بهمعنای زمان پایان زندگی انسان است؛ با این تفاوت که اجل مسمی زمانی است که انسان قطعاً در آن زمان میمیرد و تنها خدا به زمان آن علم دارد؛ اما اجل معلق زمان مرگ هر انسان بر اساس شرایط جسمی اوست که ممکن است با توجه به عوامل خارجی، کم یا زیاد شود.
عمر کوتاه چه اجلی است؟
بهترین شاهد که عمر کوتاه هم میتواند از مصادیق اجل مسمّاست، آیه «وما یعمّر من معمّر ولاینقص من عمره الاّفی کتب انّ ذلک علی الله یسیر(فاطر، 11) است، چون در این آیه عمر کوتاه را نیز ثبت در کتاب الهی دانسته که مقصود همان امّالکتاب است و امّالکتاب جایگاه اجل مسمّاست.
جمعبندی
همه حوادث و پدیدههاى جهان، از جمله مرگ، مطابق اراده خداوند و قضا و قدر الهی انجام مىشود. قضا و قدر الهى نیز به این تعلق گرفته که هر موجود و پدیدهاى از راه علل و اسباب خاص خودش به وجود بیاید یا از بین برود و مرگ نیز از این قاعده مستثنی نیست. اعمال و رفتار انسان نیز، خود یکى از اسباب علل این عالم و جزئى از قضا و قدر الهى است که در بسیارى از حوادث و پدیدههاى عالم، نقش فاعلى به خود مىگیرد؛ در مورد مرگ نیز، همانطور که گفته شد، رفتار انسان در اجل معلق تأثیرگذار است. و اعمالی مانند صدقه دادن، صله رحم و دعا مرگ را به تعویق میاندازد و عواملی مانند عاق والدین باعث جلو افتادن مرگ میشود.
دیدگاه شما