به گزارش آوای سیدجمال، در انتخابات ریاست جمهوری 92 وحدت ضمنی احزاب مختلف اصلاح طلب و کارگزاران باعث شد تا حسن روحانی به عنوان رییس یازدهمین دولت جمهوری اسلامی ایران انتخاب شده و به مدت 4 سال مدیریت و اداره کشور به دست وی سپرده شود. همانطور که مبرهن است؛ محمدرضا عارف گزینه اصلی جبهه اصلاحات در انتخابات بوده و از طرفی شائبه های حضور هاشمی رفسنجانی نیز حسن روحانی را کاملاً به حاشیه رانده بود حتی برنامه جبهه اصلاحات بر این بود که با حضور هاشمی ، با رایزنی های انجام گرفته از دور انتخابات کنار رفته و گزینه مشترک اصلاح طلبان و کارگزاران ، هاشمی رفسنجانی ، به عنوان کاندیدا حضور یابد. با رد صلاحیت علی اکبر هاشمی رفسنجانی معادلات جور دیگری رقم خورد . عارف تنها گزینه اصلاح طلبان برای انتخابات باقی ماند و کارگزاران یا باید با اصلاح طلبان دست دوستی داده و از عارف حمایت می کردند و یا بایدگزینه جدیدی را در ماراتن انتخاب رونمایی می نمودند.
به دلیل عدم برخورداری اصلاح طلبان از اقبال عمومی ، حضور عارف می توانست منجر به شکست جبهه اصلاحات در انتخابات شود به همین دلیل این طیف سیاسی به این نتیجه رسید که باید از گزینه ای که صرفاً برچسب اصلاح طلبی نداشته حمایت کند . از طرفی کاگزارانی ها نیز به دلیل رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی منتظر نظر وی بودند که با فراز و نشیب های بسیار ، برآیند دو نظر اصلاح طلبان و کارگزاران باعث شد تا حسن روحانی به عنوان کاندیدای مورد حمایت این دو طیف سیاسی انتخاب شود.
وحدت ضمنی این طیف سیاسی علی رغم اختلافات داخلی فراوان باعث شد تا انتخابات ریاست جمهوری به نفع آنها رقم بخورد. اما بنیه ضعیف شده کارگزاران نیازمند توانمند سازی بیشتری بود چرا که با توجه به اختلافات پیش آمده بین اعضای این حزب و از طرفی تخلف های مالی واقتصادی این افراد باعث شد تا کارگزاران سازندگی به شدت افول پیدا کند.
از طرفی عملکرد حسن روحانی بعد از انتخابات 92 به نحوی بود که گرایش بیشتری به سمت کارگزاران داشت برای تایید این عملکرد رییس جمهور مصداقاً می توان به وزرای انتخاب شده ومعاون اول وی اشاره کرد که از کارگزاران و نزدیکان هاشمی رفسنجانی هستند و هم اینکه عدم حضور جدی چهره های اصلاح طلب به نسبت کارگزاران در کابینه و مسئولیت های دولتی بیانگر این مسئله است شاید یکی از مهمترین دلایل پیدا کردن جایگاه دوباره کارگزاران همین موضوع باشد اما از طرف دیگر کارگزاران درصددند با موضع گیری های تند به خصوص در رابطه با سران فتنه و رفع حصر و برخورد چکشی با جناح مخالف آراء خاکستری را نیز به خود اختصاص دهند و بتوانند از این طریق دوباره در فضای سیاسی کشور تاثیر گذار باشد.
به عبارتی کارگزاران سازندگی با اختصاص سهمی از دولت به خود و همچنین به وسیله موضع گیری های تند ، می خواهد فضای سیاسی را به نفع خود مصادره کند از طرفی با استناد به سخنان رهامی رییس کمیته اصلاح طلبان در رابطه با دولت یازدهم با ادبیات تند مبنی بر "یک شخص با رای احزاب، اشخاص و انجمن ها بالا می آید و رئیس جمهور می شود، اینکه آن آقا (روحانی) بگوید من به هیچ حزبی وابسته نیستم نشان از بی عرضگی اوست، از کجا آوردید؟ ما ده به ده و شهر به شهر گشتیم و آراء را به حساب جاری شما حواله کردیم، مگر ما مرض داشتیم که هزینه دادیم، اگر کمک نمی کردیم جلیلی به روی کار می آمد" می توان به این نتیجه رسید که اصلاح طلبان از نزدیکی روحانی به کارگزاران نگران بوده و از عدم اعتنای وی به جناح اصلاح طلبان بسیار مغمومند.
همین عامل یکی از مبرهن ترین دلایل اختلاف اساسی بین ریشه های فکر این دو طیف است از طرف دیگر شنیده ها حاکی از آن است که با توجه به ارائه لیست این دو جریان سیاسی ، اصلاح طلبان معتقدند با روی کار آمدن افراد نه چندان تندرو و کسب اکثریت مجلس دوباره می توانند فضای سیاسی را در دست بگیرند چرا که مجلس ششم تجربه ای ویژه ای برای تند روی اصلاح طلبان بود به همین دلیل اکثریت معتدل را ترجیح میدهند ولی کارگزاران با توجه به اینکه چشم به آرای خاکستری دوخته اند به شدت تند روی را به معتدل گرایی ارجح می دانند لذا درصددند با معرفی گزینه هایی که در رابطه با فتنه و سایر جریانات سیاسی موضع گیری های تند دارند ، فضای مجلس شورای اسلامی را بدست آورند البته کارگزاران بر این عقیده اند حتی اگر تعداد قابل توجهی از کرسی های بهارستان در دست تندروهای کارگزارانی باشد پیروز انتخابات خواهند بود که مصداقاً می توان به استعقای محمد هاشمی از این حزب به علت حضور نفرات تندرو در شورای مرکزی آن اشاره کرد . به عبارتی این جریان سیاسی برخلاف اصلاح طلبان معتقد به اقلیت تندرو در مجلس شورای اسلامی می باشند. تقابل بین دو نظریه اکثریت معتدل با اقلیت تندرو باعث بر افروخته ترکردن آتش اختلاف میان اصلاح طلبان و کارگزاران است.
اولویت های متفاوت ، عامل انشقاق
یکی دیگر از عوامل مهم اختلاف بین اصلاح طلبان و کارگزاران اولویت های متفاوت این دو حزب سیاسی است . همانطور که از سبقه کارگزارانی های معلوم است اقتصاد و درآمد های مالی شخصی اولین اولویت کارگزارانی هاست از کرباسچی تا هاشمی در مسائل اقتصادی دستی داشته و برخلاف اصلاح طلبان اقتصاد را مقدم بر سیاست می دانند این در حالی است که جبهه اصلاحات سیاست را اولویت خود قرار داده و بعد از آن وارد فاز اقتصادی می شود.
به عبارتی اولویت اول کارگزاران سازندگی منافع مادی و اقتصادی فردی است که همین عامل از جمله موارد اختلاف بین اعضای شورای مرکزی کارگزاران نیز است.
متین منتظمی
انتهای پیام/ح
دیدگاه شما