به گزارش آوای سیدجمال، به گفتۀ علامه حسنزاده آملی: « نیت بد هر چند به مرحله عمل نرسد و از جنبه فقهی کیفر نداشته باشد و تعزیر و حد بر آن مترتب نشود در روح و جان اثر میگذارد نیت بد انسان را تیره میکند.»
گاهی دامنۀ تأثیر نیت بد، از مرتبۀ روح فراتر میرود و ساحت زندگی انسان را به تباهی میکشاند.
فخر رازی، از بزرگان اهل تسنن در تفسیر کبیر میگوید: «گاهی تصورات نفس، سبب پیدایش برخی حوادث میگردد بدون آنکه اسباب جسمانی و مادی در کار باشند مثلاً همّ و غم یا غضب باعث گرمی بدن شده یا کسی که بالای دیواری حرکت میکند تصور و فکر سقوط باعث سقوط او میگردد، همچنانکه تصور مریضی یا سلامتی موجب سلامتی یا مرض میشود».
تصور گناه اما چند حالت دارد:
1- گاهی فقط فکر و به تبع آن میل به گناه در انسان وجود دارد اما تقوای الهی، مانع از ارتکاب آن میشود. این نیت بد، گناه نیست بلکه فرد به خاطر خویشتنداری در برابر گرایش نفسانیاش، شایستگی پاداش الهی نیز پیدا میکند.
2- گاهی فرد گناهی را تصور میکند و عزم جدی هم بر انجام آن دارد اما قبل از ارتکاب گناه، بیدار شده و توبه میکند. در این حالت، به خاطر نیت گناه، سزاوار عقاب الهی است اما توبه، اثر آن گناه را پاک میکند.
3- حالت سوم این است که فرد، فکر گناهی را در سر بپروراند و برای انجام آن، تلاش و برنامهریزی کند. در چنین صورتی اگر به دلایلی غیر از تقوا و توبه، موفق به ارتکاب معصیت نشود، گناه کرده و در دنیا یا آخرت به خاطر فکر گناه، مجازات خواهد شد.
نمونۀ قرآنی تأثیر فکر گناه در زندگی
آدمی با نیت خوب و خوش اخلاقی به تمام آنچه در جستجوی آن است، از قبیل زندگی خوش، امنیت محیط و وسعت روزی، دست مییابد
همانطور که گفتیم فکر گناه اگر همراه با عزم و تمهید مقدمات باشد، مجازات دارد. ممکن است این مجازات در زندگی دنیایی فرد محقق شود و امکان دارد در آخرت، دامن او را بگیرد. نمونۀ قرآنی تأثیر فکر گناه در زندگی دنیوی، داستانی درسآموز است که خداوند در آیات 17 تا 33 سوره قلم روایت کرده است. خلاصۀ داستان چنین است:
در منطقۀ صنعای یمن، باغدار وارستهای بود که هنگام چیدن محصول باغ، سهم محرومان را جدا میکرد و به آنها میبخشید. طبق معمول، هر ساله فقیران، چشمبهراه بودند تا فصل برداشت میوها فرابرسد و آنها هم به نوایی برسند اما مشیت الهی بر این بود که مرد نیکوکار پیش از برداشت محصول از دنیا برود.
با درگذشت وی، باغ به فرزندان رسید. آنها اما همقسم شدند که سنت نیکوی پدر را تغییر دهند و همه میوهها را برای خود بردارند. قرارشان این بود که بامدادان پیش از آنکه نیازمندان شهر خبردار شوند، به سراغ زمین زراعی خود بروند و دور از چشم فقیرا، محصول باغ را برداشت کنند. وقتی صبح شد همدیگر را خبر کردند تا نقشهشان را عملی کنند.
طبق روایت قرآن، آنها وقتی به سمت باغ قدم برمیداشتند با صدایی آرام با یکدیگر حرف میزدند تا مبادا کسی بشنود و رازشان برملا شود. اما خداوند عالَم که عالِم به درون سینههاست پیش از آنکه آنها بتوانند نیت پلیدشان را جامه عمل بپوشانند، با آذرخشی آسمانی، باغشان را تبدیل به تلی از خاکستر کرد به گونهای که وقتی به نزدیک باغ رسیدند ابتدا گمان کردند راه را اشتباهی آمدند اما بعد از اندکی درنگ، فهمیدند گرفتار ابتلاء الهی شدند.
استاد جوادی آملی در تحلیل این سنت الهی، به ذکر نکتهای آموزنده از استاد اخلاقشان مرحوم علامه طباطبایی پرداخته و میگویند:
«سیدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبایی را خدا غریق رحمت کند! یک بیان لطیفی در اخلاق دارند و آن این است که کسی خلاف گفته، بد گفته، بیراهه رفته، ظاهر گفته، باطن گفته، یک کاری کرده؛ حرف زده هوا شد و رفت یا کسی ضبط کرده یا نکرده، کسی را زده آن هم از بین رفته؛ اما منشأ آن نیت و اراده و عزم است که در جان اوست، یک و این از بین رفتنی نیست، دو؛ چون زنده است، ما موجود بیکار در عالم هستی که نداریم، سه؛ می افتد در خط تولید، چهار؛ کار می کند، بعد یک غده بدخیم تحویل می دهد، آبروی کسی را میبرد، میگویند این محصول بیست ساله بود. آن حرفی که زدی، آن قلبی که درد آوردی! بله آن زمان و زمین گذشت؛ ولی آن نیت بد که نگذشت، چون هست؛ یعنی هست، پس ما بیکار در عالم نداریم. یک موجودی باشد «الف» بیکار، به هر حال یا معلول است یا علت است یا به یک جایی ارتباط دارد. ممکن نیست کاری ما کرده باشیم و این در خط تولید نیافتد.»
حُسن خِتام بحث حاضر، روایتی است از امیرالمؤمنین علیه السلام که بر ادعای این نوشتار یعنی نقش و تأثیر نیت بد در زندگی صحه میگذارد:
ایشان میفرمایند: آدمی با نیت خوب و خوش اخلاقی به تمام آنچه در جستجوی آن است، از قبیل زندگی خوش، امنیت محیط و وسعت روزی، دست مییابد. (کنزالعمال، ج۱۰، ص۳۴۱، ح۱۳۷۸۲)
دیدگاه شما