به خطر افتادن سلامت، نگرانی های خانواده، انزوا، محدودیت های مختلف، فشار جامعه و سختی در انجام کارها بخشی از مشکلاتی بودند که عزم ˈمهرزاد فتحیˈ را برای کاهش 117 کیلو وزن جزم کردند.
به گزارش آواسیدجمال به نقل از ایرنا، فتحی با اراده قوی و پشتکار خود، در طول 9 ماه وزن خود را از 196 کیلو به 79 کیلو رساند. وی قبل از آغاز رژیم غذایی خود یک بار به مدت سه روز به دلیل فشار خون بالا در بیمارستان بستری بوده است، فتحی با تصمیم خود برای کاهش وزن به عبارتی جان خود را از خطر چاقی نجات داد.
در زیر گفت و گوی ما را با وی بخوانید.
- کار بزرگی انجام داده ای که بدون وجود یک اراده قوی امکان انجام آن وجود نداشت. منبع این اراده فولادی چه بوده است؟
** در درجه اول اراده خودم را از خدا گرفته ام ولی یکی از بزرگترین دلایل و مشوق های من برای کاهش وزن مادرم سهیلا یکتایار بود، همیشه می دیدم که به خاطر سختی هایی که من داشته ام مادرم رنج می برد. من خواستم با این کاهش وزن یکی از دغدغه ها و ناراحتی های مادرم را کاهش بدهم و به این وسیله دل وی را به دست بیارم. برای موفق شدن در این کار مادرم کمک زیادی کرد و حتی در مواقعی که در مهمانی بوده ایم چون رژیم غذایی خاصی داشتم همیشه غذای من را آماده می کرد و با خود به مهمانی می آورد.
- از چه وقتی وزن کم کردن را شروع کردی و شروع آن چطور بود؟
** روند افزایش وزنم داشت نگران کننده می شد. شهریور پارسال بعد از مدتها به این فکر افتادم که خودم را وزن کنم و بدانم اصلا در چه وضعیتی قرار دارم. برای همین به دنبال ترازویی گشتم که بتواند من را وزن کند. اما ترازوها 170 و 180 کیلوگرم بالاترین وزنی بود که توان کشیدن آن را داشتند و وزن من اما بیشتر از اینها بود، اینجا بود که نگرانی من بیشتر شد. بعد به میدان میوه و تره بار شهر رفتم تا ترازویی را پیدا کنم که بتواند من را وزن کند و وقتی فهمیدم وزنم 196 کیلوگرم است اولین کاری که کردم رفتن سراغ یک کارشناس تغذیه بود.
روحیه ای که کارشناس تغذیه ام به من داد در شروع کار بسیار موثر بود. به من گفت که می توانی در مرحله اول 30 کیلو وزن کم کنی. از دوم مهر سال 91 تلاش برای کاهش وزن را شروع کردم. دو ماه و نیم اول فقط رژیم غذایی و پیاده رویی در برنامه ام بود.
بعد از این مدت 36 کیلو وزن کم کردم و به وزن 160 کیلوگرم رسیدم که ترازوهای معمولی می توانستند من را وزن کنند، و این خیلی خوشحالم کرد و فهمیدم که می شود وزن بیشتری هم کم کرد.
- مرحله دوم وزن کم کردن را چطور شروع کردی و آیا از دارو هم استفاده کردی؟
** میزان وزنی که من کم کرده ام زیاد است ولی هیچ نگرانی ندارم چون کاملا طبیعی بوده است. تنها داروهایی که من مصرف کردم مولتی ویتامین، ویتامین های گروه ب و امگا 3 بود که اینها را نیز به صورت مقطعی و برای اینکه در این کاهش وزن کبدم آسیبی نبیند مصرف می کردم.
در مرحله دوم وزن کم کردنم با برنامه ریزی و مشاوره های ورزشی که از طرف دایی های خودم مظهر و مظفر یکتایار می گرفتم فعالیت های بدنی را افزایش دادم، دویدن وارد برنامه ام شد. تردمیل تهیه کردم و روزی سه بار می دویدم تا در مجموع هزار کالری بتوانم بسوزانم. میزان کالری که می سوزاندم و میزان کالری که از طریق غذا به بدنم می رسید را به صورت دقیق محاسبه می کردم تا بیشتر از نیاز کالری به بدنم نرسد و در فعالیت ها کالری بیشتری بسوزانم.
- پس یکی از لازمه های موفقیت در کاهش وزن محاسبات دقیق کالری که به بدن می رسد و کالری است که مصرف می شود. این کار ابزارهای خاصی را هم نیاز دارد. چه ابزارهایی را مورد استفاده قرار می دادی؟
** یکی از آنها تردمیل بود که میزان دویدن و کالری مصرف شده را مشخص می کرد. در کنار آن به تهیه کفشی پرداختم که با استفاده از قطعه ای الکترونیکی که در آن قرار می گرفت و اتصال آن از طریق بلوتوث به گوشی ام، میزان مصرف کالری را بر اساس وزنی که داشتم محاسبه می کرد.
- پس هزینه های زیادی را متحمل شدی. به طور متوسط ماهیانه چه میزان هزینه می کردی؟
** ماهیانه حدود 300 یا 400 هزار تومان هزینه می شد. هر 40 روز یکبار کفشهایم به دلیل دویدن و کوهنوردی فرسوده می شد، هر دو هفته به خاطر تغییر اندازه باید لباس های تازه ای تهیه می کردم و رژیم دقیق غذایی نیز هزینه های دیگری را تحمیل می کرد. هزینه های ریز و درشت دیگری مثل، آزمایش های مرتب و خرید وسایل ورزشی هم بود. در زمینه هزینه ها پدرم جمیل فتحی یاری دهنده ام بود.
سلامت من به خطر افتاده بود و این هزینه ها برای حفظ سلامتم و داشتن یک زندگی عادی به دور از مشکلات چاقی واقعا می ارزید.
- در مرحله دوم کاهش وزنت به چه وزنی رسیدی و مرحله های بعدی را چطور ادامه دادی؟
** در آغاز مرحله سوم به وزن 130 کیلو رسیده بودم و موفق شده بودم 66 کیلو وزن کم کنم. روحیه و پشتکارم بیشتر شده بود. در این مرحله کوه رفتن را نیز به برنامه ام اضافه کردم و هر روز به قله ( دو هزار و 350 متری) کوه آبیدر می رفتم. میزان دویدن را نیز افزایش دادم و هر روز صبح 14 کیلومتر را به کمک تردمیل می دویدم. شب ها هم پیاده روی می کردم. اینقدر این رویه را ادامه دادم تا الان به وزن 79 کیلو رسیده ام.
- چه مدت با مشکل چاقی دست به گریبان بودی؟ آیا قبلا هم تلاش کرده بودی که وزن کم کنی؟
** من ژنتیکی چاق بودم. وقتی به دنیا آمدم پنج کیلو و 800 گرم بودم. همیشه از این اضافه وزنم ناراضی بودم، چند بار عده ای سعی کردند که من را به کاهش وزن تشویق کنند اما نتوانستند کاری کنند و حتی برخی از آنها به دلیل شیوه نادرست تاثیر منفی می گذاشتند و من را مایوس می کردند. وضعیت بد سلامتی ام که کارم را به بیمارستان کشیده بود، افزایش نگرانی ها مادرم و کمک های مسعود امینی کارشناس تغذیه ام که به حق کار یک روانشناس را هم انجام می داد عواملی بودند که موجب تقویت اراده ام شدند تا به شرایطی که در آن بودم پایان دهم و فرد دیگری شوم.
- به غیر از وضعیت جسمی که فعالیت فرد را محدود می کند و مشکل سلامتی که ایجاد می شود، چاق بودن چه مشکلات دیگری را برای یک فرد به همراه می آورد؟
** چاقی وضعیت واقعا سختی است.نگاه اجتماع مناسب نیست، فشارهای روحی زیادی ایجاد می شود. همین وضعیت موجب منزوی شدن فرد می شود. من بیشتر کلاس های دانشگاه را نمی رفتم و سعی می کردم کمتر در جامعه باشم. این منزوی شدن و در خانه ماندن، کم تحرکی بیشتری را به دنبال دارد و فرد بیشتر چاق می شود.
در کنار این مشکلات، محدودیت های جسمی به نحو دیگری آزار دهنده بود. من 60 متر نمی توانستم پیاده روی کنم و مجبور به استراحت کردن برای ادامه پیاده روی بودم. حتی در زمان خوابیدن که فرد آخر شب به دور از همه مشکلات روز می خواهد استراحت کند و آرامش داشته باشد من به دلیل وضعیت و شکل جسمی دچار مشکل می شدم و نمی توانستم راحت بخوابم.
من مهندس مکانیک هستم اما به دلیل همین وزن بالایم در زمینه کاری هم موفق نبودم، دیگران به دلیل وزن بالایم حدس می زدند که آدم فعالی در کار نیستم. و شغل من نیز نیاز به حرکت و فعالیت زیاد دارد.
در مجموع، یک فرد چاق از بسیاری از امکان هایی که یک فرد معمولی دارد محروم می شود.
- با این سرعت وزن کم کردن آیا مشکل خاصی را هم برایت ایجاد کرده است؟
** الان همه آن مشکلات جسمی و روحی رفع شده اند. از شرایط فعلی ام خیلی خوشحالم. واقعیتش حتی به خواب هم نمی دیدم که به این شرایط جسمی برسم و تا این حد وزن کم کنم. تنها مشکل فعلی من که از چاقی به جا مانده است افتادگی پوست ناحیه شکمی است. این مشکل تنها با عمل جراحی پلاستیک رفع می شود که هزینه های بالایی دارد. هزینه ای که در کردستان بابت این عمل دریافت می کنند حداقل سه میلیون و 600 هزار تومان است، این هزینه در تهران از هشت میلیون تومان شروع می شود.
متاسفانه پزشک هایی که با آنها صحبت کرده ام تنها جنبه مالی امر را مدنظر قرار می دهند. انتظار داشتم تفاوتی با عمل زیبایی و عملی که من می خواهم انجام دهم قائل شوند.
من پیشنهاد می کنم مراکز دولتی از کسانی که به شکل طبیعی و بدون ساکشن و یا دارو، وزن خود را کاهش می دهند حمایت کنند. ترویج این شیوه با توجه به اینکه چاقی مشکلات زیادی را برای جامعه ایجاد می کند و هزینه های زیادی را به دولت و مردم تحمیل می کند خود یک صرفه جویی در هزینه ها است.
با توجه به اینکه دولت هزینه های زیادی را برای حفظ و یا کسب سلامت افراد جامعه هزینه می کند، حمایت و تشویق افراد به کاهش وزن طبیعی می تواند دستاوردهای زیادی داشته باشد.
- در آخر اگر صحبتی دارید بیان کنید.
** هدف من از رسانه ای کردن کاهش وزنم، کمک به کسانی است که الان با مشکلات اضافه وزن درگیر هستند، حاضرم هر کمکی از دستم بربیاید به این افراد بکنم. امیدوارم رسانه ها در تشویق شیوه طبیعی کاهش وزن تلاش کنند. اما متاسفانه در این بین رسانه هایی نیز با من تماس گرفتند که فقط به مسائل مادی فکر می کردند. یکی از نشریات کشوری حوزه سلامت به من پیشنهاد داد که اختصاصی با آنها گفت و گو کنم و پزشکی را که آنها به من معرفی می کنند به عنوان کارشناس تغذیه خود نام ببرم که این اعمال غیراخلاقی ضربه سنگینی به اعتماد مردم به جامعه پزشکی و حوزه رسانه وارد می کند.
شیوه ای که مهرزاد فتحی برای کاهش وزن خود انجام داد منطبق با اصول تغذیه و رژیم درمانی بود در این رابطه با مسعود امینی کارشناس تغذیه وی نیز گفت و گویی کردیم که در پی می خوانید:
- چه عواملی را در موفقیت آقای فتحی دخیل دیدید؟
** پیش از هر چیز اراده فولادین وی در کنار برنامه منظم ورزشی که داشت و همچنین برنامه دقیق تغذیه ای توانست آقای فتحی را به این نقطه از موفقیت برساند. موفقیت آقای فتحی یک رکورد بوده است. با انجمن تغذیه ایران تماس گرفته ایم و مستندات لازم را برای ثبت این موفقیت ارسال کرده ایم.
- در مجموع نقش یک کارشناس تغذیه در کاهش وزن افراد چقدر می تواند مهم باشد؟
** کاهش وزن از طریق اصول علمی و منظم بسیار مهم است. امروز متاسفانه تصوری بر جامعه حاکم است که از طریق رژیم درمانی تنها 20 یا نهایتا 30 کیلو می شود وزن کم کرد.
یک کارشناس تغذیه در درجه اول باید بیمار را درک کند و درک صحیحی نیز از بیماری شخص داشته باشد. کارشناس تغذیه نباید با بیمار همدردی کند بلکه باید همدلی کند. همدلی به این معنی است که به فرد این پیام را می دهیم که تو را درک می کنم و می توانم مشکلت را حل کنم.
روحیه دادن، ارتباط برقرار کردن و مشاوره کار اصلی یک کارشناس تغذیه است. برخی به اشتباه فکر می کنند کار یک کارشناس تغذیه فقط نوشتن برنامه غذایی است.
یک کارشناس تغذیه می تواند در برخورد اول به گونه ای رفتار کند که فرد برود و دیگر برنگردد.
حتما در کنار کارشناس تغذیه باید مشاوران روانشناس نیز به فرد مشاوره دهند.
- چرا افراد می خواهند که به سرعت وزن کم کنند و به این دلیل دست به عمل جراحی می زنند و یا از داروهایی که عوارض خطرناکی دارند استفاده می کنند؟
** ما در زمانه ای قرار گرفته ایم که وقت برای افراد مهم است. این یکی از دلایل عجول بودن در این زمینه است. البته مردم ما دچار خوش خیالی هم شده اند. به راحتی تحت تاثیر تبلیغاتی که از طریق ماهواره انجام می شود، قرار می گیرند. حاضرند هزینه بالایی بکنند اما وقت زیادی را اختصاص به این کار ندهند.
نباید این را هم نادیده بگیریم که اصولا منع شدن از هر چیزی برای انسان سخت است. اینجا که فرد از خوردن منع می شود، نیاز به اراده قوی دارد.
- توصیه شما به افرادی که از راه هایی غیر از رژیم درمانی اقدام به کاهش وزن می کنند چیست؟
** هدف از چنین کاری در درجه اول کسب سلامت فرد است. وقتی فرد از طریق غیر اصولی بخواهد وزن کم کند و سلامت وی در خطر بیافتد، در واقع به هدف خود نرسیده است.
اگر فرد هدف را تنها کاهش وزن نداند، از عمل جراحی و مصرف دارو خودداری می کند. امیدوارم افراد از عاقبت کسانی که این راه ها را در پیش گرفته اند نیز عبرت بگیرند.ک/4
گفت و گو از امید بهمنی
دیدگاه شما