آخرین اخبار

18. بهمن 1399 - 9:39   |   کد مطلب: 38149
با وجود تمامی آزمون و خطاهای جریان اصولگرایی، جبهه انقلاب گزاره‌هایی از همراهی را به نمایش درآورده اما متأسفانه تا این لحظه شاهد آن انسجام مورد انتظار در درون این جبهه نیستیم و بیم آن می‌رود اصلاح‌طلبان از این چندگانگی جبهه انقلاب استفاده کنند و حتی بر یک گزینه اجاره‌ای در انتخابات 1400 متمرکز شوند.

به گزارش آوای سیدجمال، بمانند سنوات قبل در سال ۷۶ نیز تصمیم‌گیری در چگونگی ورود به انتخابات، در جریان راست سنتی به‌وسیله بزرگان این جریان صورت گرفت و چون رأس این جریان از شناخت ضرورت‌ها غفلت کرده بود، جریان چپ سنتی به مدد چپ نوین توانستند ناطق نوری را به‌عنوان بدیل هاشمی رفسنجانی به جامعه معرفی کنند و با وجود دل‌زدگی و عدم اقبال و حتی اعتراضی که نسبت به رویکرد و عملکرد دولت هاشمی در جامعه تولیدشده بود، خاتمی را به قدرت برسانند.

 

در انتخابات سال ۸۰ جریان راست سنتی هنوز نتوانسته بود از ضربه سنگین واردشده قد راست کند و استراتژی واحدی برای ورود به انتخابات نداشت و با وجود اینکه بدنه اجتماعی این جریان و قاطبه دلسوزان انقلاب و نظام اسلامی حاضر به همراهی بودند اما بزرگان جریان اصولگرایی نتوانستند تمرکز لازم را ایجاد کنند و رقیب هم که به این ضعف واقف بود برای تشتت در بدنه جبهه اصولگرایی چند کاندیدایی را ارجح می‌دانست و از همین رو بود که افرادی در ظاهر متعلق به راست سنتی ولیکن در عمل متمایل به اصلاحات وارد عرصه رقابت انتخاباتی شدند و آراء این جبهه نتوانست متمرکز شود.

 

در سال ۸۴ بازهم شاهد تکرار اشتباه در رأس جریان اصولگرایی هستیم و با وجود اینکه جامعه باروی کار آوردن طیفی از انقلابیون ارزشی در مجلس هفتم نشانه‌هایی از همدلی و هماهنگی را به ظهور گذاشته بودند ولیکن در رأس اصولگرایی شاهد چنددستگی بودیم؛

 

 به‌طوری‌که اگر جریان اصلاحات از همان ابتدا بر  روی هاشمی به وحدت نظر رسیده بود، هیچ‌گاه مسئولیت قوه مجریه به دست طیفی از نیروهای ارزشی نمی‌افتاد، زیرا در مرحله اول همان‌گونه که آراء جریان اصلاحات بین آقایان مصطفی معین مهر علیزاده کروبی و هاشمی توزیع گردید، در جریان اصولگرایی نیز آراء بین آقایان لاریجانی، قالیباف و احمدی‌نژاد پراکنده شد و تنها با ورود به دور دوم انتخابات بود که به‌ناچار همه‌ی اصولگرایی آراء خود را به احمدی‌نژاد داد تا اینکه وی توانست هاشمی را کنار بزند.

 

در انتخابات ۸۸ علی‌رغم اینکه رأس اصولگرایی به وحدت نظر رسیده بود تا این حد که حسب ضرورت و تشخیص سران این جریان حتی توانست مانع از ورود مجدد خاتمی به کارزار انتخاباتی شود و صلاح را در معرفی میرحسین عنوان نمود ولیکن این بلوغ سیاسی را در رأس جریان اصولگرایی مشاهده نمی‌کنیم و مجدد فردی مانند محسن رضایی به‌عنوان نماینده بخشی از اصولگرایی وارد رقابت انتخاباتی شد و اگر هوشیاری قابل‌ستایش عموم جامعه نبود می‌توانست این پراکندگی کاندیدا باعث ضربه شده و عدم موفقیت را به دنبال داشته باشد.

 

اوضاع سال ۹۲ در بین تصمیم سازان و تصمیم گیران، جریان اصولگرایی اسفناک تر از قبل بود به‌گونه‌ای که بعد از خرابکاری‌های متعدد احمدی‌نژاد در چهارساله دوم دولتش، به‌ویژه از سال ۹۰ به این‌طرف و همراهی اصلاح‌طلبان در تولید بحران‌ها و تشدید تحریم‌ها، بازهم رأس جریان اصولگرایی نتوانست شرایط موجود را به‌درستی تشخیص دهد و با کاندیداهای متعدد وارد کارزار شد و عملاً میدان را به طراحی هاشمی واگذار کرد.

در انتخابات ۹۶ باوجوداینکه دولت یازدهم همه‌ی توش و توان آبرو و اعتبار خود را مصروف برجام کرده بود و در درون جامعه نشانه‌ای از موفقیت در رفع تحریم‌ها و گشایش‌های وعده داده‌شده مشاهده نمی‌شد و این مقطع می‌توانست همراهی مطلوبی را از جانب توده به دنبال داشته باشد ولیکن مجدد شاهد عدم انسجام در رأس اصولگرایی هستیم و زمانی هم که به این نتیجه رسیدند که یکی از دو کاندیدای اصلی یعنی آقایان قالیباف و رئیسی بایستی کنار برود با عدم شناخت از اقبال عمومی و نیز تمرکزی که آتشبار رسانه‌ای و پروپاگاندای تخریبی اصلاح‌طلبان بر روی آقای رئیسی ایجاد کرده بود، به‌اشتباه موجبات انصراف قالیباف را به وجود آورد درصورتی‌که اگر این راهبرد(که از اساس درست بود) در تعیین مصداق به خطا نرفته بود احتمال رأی آوری قالیباف بیشتر بود.

بماند که مصطفی میرسلیم این دفعه نقشی را به عده گرفت که ولایتی و محسن رضایی در ۹۲ به عهده گرفته بودند و عملاً موجبات پراکنده‌سازی آرا اصولگرایان را فراهم ساختند.

 

به‌هرحال باوجود تمامی آزمون و خطاهایی که در جریان اصولگرایی پدید آمده و بالاتر از آن، جبهه انقلاب گزاره‌هایی از همراهی را به نمایش درآورده است اما متأسفانه تا این لحظه شاهد آن هستیم که انسجام لازم و مورد انتظار در درون جبهه انقلاب تولید نشده و بیم آن می‌رود تا بمانند سنوات قبل اصلاح‌طلبان از این چندگانگی جبهه انقلاب نهایت استفاده را نموده و در روزهای منتهی به انتخابات ۱۴۰۰ بر روی یک گزینه(حتی اجاره‌ای) متمرکز شوند و باز با استمرار حضورشان در قوه مجریه زمینه‌ساز ادامه حیات لیبرال‌ها و تکنوکراتهای غرب‌گرای وطنی شوند.

اگرچه در شرایط فعلی در بدنه اصلاحات و حتی در رأس آن شاهد انفعال و تشتت نظر هستیم ولیکن ازآنجاکه نسبت جبهه انقلاب با نظام اسلامی نسبت مادر فرزندی است و نه دایه‌گی و الزامات انتخابات شور و  نشاط و حضور حداکثری در پای صندوق هدی رأی است، انقلابیون نمی‌توانند آرزوی بی‌رونقی صحنه انتخابات و قهر عامه با صندوق‌های رأی باشند و چنانچه نشاط و حضور حداکثری را مطالبه نمایند تنها راه انسجام و وحدت و تمرکز بر روی کاندیدایی انقلابی ارزشی با اقبال عمومی است که می‌تواند عرصه رقابت را به نفع جریان انقلاب رقم بزند و دولت کارآمد مقبول را مستقر نماید.
هوشنگ نادری
انتهای پیام/ن

دیدگاه شما

نقشه ماهواره ای اسدآباد
پیش بینی وضعیت هوای اسدآباد
بانک ملت
https://telegram.me/Avaseyedjamal