سرانجام یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با کمترین تنش ها و حرف و حدیث های موجود پایان یافت و دکتر حسن روحانی که در صحنه سیاست ورزی کشور به میانه روی و اعتدال مشهور است با حدود 19 میلیون رای ملت فهیم ایران توانست کرسی ریاست جمهوری را به خود اختصاص دهد.
به گزارش آواسیدجمال به نقل از بولتن نیوز، پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب دکتر روحانی به عنوان یازدهمین رئیس جمهور ایران،بارقه هایی از جنس امید و نشاط در دل مردم این دیار پدید آمد. البته تفاوت فاحش و بحث برانگیزی میان تفکر فعالان عرصه سیاست و اقتصاد از یکسو و دولتمردان و نمایندگان کنونی و چهره های حاشیه نشین سال های نه چندان دور کشور از سوی دیگر دیده می شود.گروهی دکتر روحانی را اصلاح طلب می دانند.گروهی دیگر او را میانه رو می خوانند و گروهی نیز او را اصولگرایی مترقی قلمداد می کنند.در این میان جنس مطالبات این گروه ها و سهم خواهی آنها از دکتر روحانی نیز با یکدیگر متفاوت است.
اما فارغ از اینکه جناح ها و گروه های سیاسی در صحنه عمل چقدر در این سهم خواهی به منظور و مراد خود برسند و به چه میزان از همراهی در دولت یازدهم و داشتن دستکم یک وزیر دست یابند باید به مطالبات فراموش شده مردم خوب کشورمان بپردازیم.مردمی که متاسفانه مطالبه و خواسته هایشان در میانه سهم خواهی گروه ها و جناح ها از دکتر روحانی جایی ندارد! متاسفانه در این میان هیچ یک از نامزدان ریاست جمهوری و از جمله جناب آقای دکتر روحانی به انبوه مطالبات قانونی فراموش شده مردم از سازمان تامین اجتماعی نپرداختند و اظهار نداشتند برای سازمانی که با حدود 38 میلیون بیمه شده اصلی و تبعی سر و کار دارد چه طرح و نقشه و برنامه ای دارند.
مردان احمدی نژاد در تامین اجتماعی!
اکنون برای آشنایی منتخب یازدهم ریاست جمهوری با اوضاع وخیم و تلخ کنونی سازمان تامین اجتماعی باید به واکاوی گوشه ای از خرابی های این سازمان مخروبه بپردازیم.خرابی هایی که در همایش«تامین اجتماعی، گذشته،حال و آینده که با حضور سه مدیر عامل اسبق سازمان تامین اجتماعی روز یکشنبه 30 تیر 1392 در سالن الغدیر دانشکده مدیریت دانشگاه تهران»برگزار شد نیز به آن توجهی نشد و هر چه بود شعار و شعار بود و تکرار گفته های شیرین تکراری که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.با روی کارآمدن محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس دولت های نهم و دهم در سال های 1384 و 1388،سکان مدیریتی سازمان تامین اجتماعی به ترتیب به داود مددی،حسینعلی ضیائی،علی ذبیحی، رحمت الله حافظی،سید مجید موسویان و سرانجام متهم شماره یک فاجعه کهریزک یعنی قاضی سعید مرتضوی رسید.داوود مددی، مردی که معتقد بود: «محمود احمدی نژاد هدیه ای از سوی خداوند است» ناباورانه از سازمان تأمین اجتماعی کنار گذاشته شد ودیگر هرگز به دولت باز نگشت.او دوست قدیمی وهمرزم محمود احمدی نژاد بود وهیچ کس به درستی نفهمید چرا از مدیریت بزرگترین سازمان اقتصادی ایران کنار گذاشته شد.داوود مددی که از او به عنوان یکی از دوستان نزدیک محمود احمدی نژاد یاد می شد از ابتدای روی کار آمدن دولت نهم، فراز و نشیب های زیادی را تحمل کرد و در نهایت به گونه ای رمزآلود، از تامین اجتماعی کنار گذاشته شد .حسینعلی ضیائی در سال1386 به منظور افزایش شمار عددی بیمه شدگان به میدان کارزار آمد.وی مدیری دست و دلباز بود و به شدت رسانه ای.به همین خاطر مهمترین گام ها را در جهت تعطیلی هفته نامه آتیه و تبدیل آن به روزنامه خورشید برداشت.ضیائی،همیشه از آرزوهای طلائی بیمه ای خود (افزایش بیمه شدگان به مرز 10 میلیون نفر)سخن به میان می آورد،بدون اینکه ساز و کارها و بسترهای لازم را برای رسیدن به این جهش عددی بیمه شدگان فراهم کند و یا بگوید چگونه می تواند به این مهم دست پیدا کند در حالیکه سازمان تامین اجتماعی را به حیاط خلوت بانکی دولت احمدی نژاد تبدیل کرده است؟!
جولان رادیکال های ضد اندیشه
پس از ناکامی او در رسیدن به خواب شیرین افزایش بیمه شدگان و حرف و حدیث های فراوانی که در پی راه اندازی روزنامه میلیونی خورشید برای وی ایجاد شد،علی ذبیحی با اندیشه و تفکرات رادیکالی و انقباضی به سازمان تامین اجتماعی آمد .ذبیحی در بدو ورود به قلع و قمع دگر اندیشان و روشنفکران و فعالان شاغل در موسسه های فرهنگی و پژوهشی تامین اجتماعی پرداخت.وی خیلی سریع و در آغازین روزهای تعطیلات نوروزی(10فروردین 1388)دستور تعطیلی موسسه فرهنگی و هنری آهنگ آتیه را که مجری هفته نامه داخلی تامین و هفته نامه سراسری آتیه بود و در ادامه به روزنامه خورشید تغییر انتشار یافت صادر کرد.اما این آغاز برخوردهای رادیکالی و امنیتی ذبیحی در سازمان تامین اجتماعی نبود.او به حقوق و مزایای قانونی کارکنان بخش های بیمه ای و درمانی سازمانی تامین اجتماعی هم دست اندازی کرد.به همین خاطر مزایای قانونی کارکنان شاغل در بخش های بیمه ای مانند کارانه تلاش،بهره وری و نیم عشر را هم قطع کرد.وی به شدت مدیری ضد رسانه ای بود و مانند خیلی دیگر از مدیران احمدی نژاد،اعتقادی به پاسخگویی به خبرنگاران و گزارشگران رسانه ها نداشت.سرانجام پس از اعتراض های بیشمار کارکنان بخش های بیمه ای و درمانی در کاهش چشمگیر حقوق و مزایای قانونی شان جای خود را رحمت الله حافظی پزشک داد که با آمدن خود به سازمان تامین اجتماعی یک اتوبوس پزشک با خود به ساختمان تامین اجتماعی آورد.از نشاندن دکتر عباس زارع نژاد در مسند مشاور مدیر عامل و مدیر کل روابط عمومی و امور بین الملل این سازمان تا دکتر تدین در مسند مشاور اجرایی خود و به همین ترتیب سایر پزشکانی را که سرمایه کافی برای راه اندازی یک مطب نداشتند با پرداخت حقوق های میلیونی به تامین اجتماعی آورد!اما جنگ نافرجام و قدرت نمایی حافظی بر سر مساله اجراء«پزشک امین»با«پزشک خانواده»وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی دکتر مرضیه وحید دستجردی به تراژدی تلخی برای حافظی منجر شد.سرانجام هم پزشک امین، طرح جنجالی رحمت الله حافظی برای گسترده شدن تصدی گری بزرگترین بیمه درمانی در بخش درمان کشور،متوقف شد.البته این طرح پزشک امین نبود که متوقف شد،بلکه این رحمت الله حافظی بود که متوقف و مجبور به خروج از ساختمان تامین اجتماعی در خیابان آزادی شد.حافظی که رفت،سید مجید موسویان که اصفهانی بود و در سازمان بیمه روستائیان و عشایر عنوان مدیر عاملی را یدک می کشید در تاریخ 30 دی 1390حکم سرپرستی خود را از سوی شیخ الاسلامی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دریافت کرد تا به مدت حدود 50 روز پا به ساختمان قدیمی تامین اجتماعی گذاشته باشد.عمر صدرات عظمایی موسویان اصفهانی هم چندان به درازا نکشید و سرانجام در واپسین روزهای اسفند ماه سال 1390 ناگهان پای پرحاشیه ترین چهره جنجالی بازداشتگاه کهریزک به ساختمان تامین اجتماعی باز شد.
بازی دادن مردم با واژها!
به نظر نمی رسد دکتر روحانی بتواند به راحتی کلید ساختمان تامین اجتماعی در خیابان آزادی تهران را به شخص مورد نظرش واگذار کند.این سازمان دریایی از وسوسه است.امروز تامین اجتماعی گردش میلیاردی بسیار بالایی دارد و بسیار هم جذاب و فریبنده است.معلوم نیست سی و یکمین کلیدار تامین اجتماعی چه کسی می شود؟اما از جناب آقای دکتر روحانی انتظار می رود تا در کوتاه مدت به مسائلی که در ادامه گفته می شود بیشتر بپردازد.مهمترین راهکار برای برون رفت از بحران مالی و فساد اقتصادی در سازمان تامین اجتماعی،تغییر اساسنامه این سازمان و انتخاب مدیر عامل آن توسط نمایندگان کارگری،کارفرمایی و دولت است.یعنی تحقق اصل مترقی و زیبای سه جانبه گرایی که در حال حاضر به طور کامل به فراموشی سپرده شده است.به گفته تحلیلگران و آسیب شناسان مسائل بیمه ای،نخستین و مهمترین مشکل سازمان تامین اجتماعی که اتفاقا در تقابل و تضاد شدید با عنوان و محتوای آن که شمول سازمان عمومی غیر دولتی بودن را دارد می کند،انتصاب مدیر عامل این سازمان از سوی دولت است!تا زمانیکه مدیر عامل این سازمان را دولت انتخاب کند،آش همان آش است و کاسه همان کاسه و نباید انتظار معجزه داشته باشیم تا مشکلات و معضلات فراوان بیمه شدگان و مستمری بگیران حل و فصل شده و شاهد سرمایه گذاری و افزایش منابع مالی در تامین اجتماعی باشیم.در گام مهم دیگر،بلافاصله باید موسسه های تعطیل شده فرهنگی و هنری آهنگ آتیه و پژوهش که به تولید فکر،اندیشه و بسترسازی برای افزایش رشد و نمو فکری و ایجاد عقلانیت در بدنه کارکنان و مدیران سازمان از یکسو و مخاطبان سازمان مانند کارگران و کارفرمایان از دیگر سو می پردازند راه اندازی شوند.جایگزینی مدیران آگاه،توانمند،فهیم و با دانش که در حال حاضر در اداره های کل تامین اجتماعی در استان های محروم کشور خدمت می کنند و اتفاقا سوابق بسیار خوب و درخشانی هم از خود به جای گذاشته اند به جای مدیران سنتی و سرسپرده که بیشترین آسیب ها و ضررها را به بیمه شدگان و مستمری بگیران وارد کردند،در کوتاه مدت می تواند مسکنی قابل قبول باشد.اما همانطور که پیشتر هم اشاره شد،تغییر نگاه دولتمردان به سازمان تامین اجتماعی است.آقای دکتر روحانی؛قبول بفرمائید که حال سازمان تامین اجتماعی خراب است و این سازمان در حال حاضر به مخروبه ای بدل شده است.در این میان باید به مدیران عامل اسبق سازمان هم اشاره کرد.آنها که کاستی ها و کژی ها را دیدند و طی این مدت بسیار سکوت کردند!شاید این سکوت آنها برای جماعت حاضر در همایش روز یکشنبه 30 تیر 1392 در سالن الغدیر دانشکده مدیریت تهران پرسش برانگیز نباشد،اما به طور حتم برای جامعه مستقل،آزاد و اندیشمند کارگری،کارفرمایی،بیمه شدگان و مستمری بگیران و بویژه برای نمایندگان افکار عمومی یعنی خبرنگاران و گزارشگران آزاد اندیش جای شک و تردیدهای فراوانی دارد.این سکوت برای آزاد اندیشان به معنای تائید وخامت وضعیت کنونی سازمان تامین اجتماعی از منظر مدیران تامین اجتماعی دولت های نهم و دهم احمدی نژاد است.
اگر حافظه مدیران عامل اسبق سازمان تامین اجتماعی حاضر در همایش روز 30 تیر 1392 به خاطر کهولت سن دچار کاستی شده است،در عوض مردم فهیم و هوشیار این سرزمین و بویژه رسانه های گروهی از حافظه قوی برخوردار هستند و تفاوت منتقدان وضعیت گذشته در فضای بسته مدیران احمدی نژاد در تامین اجتماعی با حال حاضر و بویژه با سازشکارانی که اکنون بوی صندلی های خالی مدیریتی در این سازمان مشام شان را قلقلک می دهد خوب درک می کنند.آنهایی که
می توانستند بنویسند و ننوشتند.آنهایی که می توانستند حرف های شان را با افکار عمومی مطرح کنند و نکردند و حالا یادشان آمده که وامصیبتا پرچم سفید سازمان تامین اجتماعی تیره شده و کشتی مالی آن به گل نشسته است!
آقای دکتر روحانی؛حال تامین اجتماعی بسیار خراب است.به داد آن برسید.
دیدگاه شما