آخرین اخبار

17. فروردين 1399 - 8:18   |   کد مطلب: 35326
قاسمعلی زارعی نوشت: ای کرونای من! خلوت با تو بودن دانشگاهی از بیم و امید بود، شاد ‌از بودن و دلخوش از رفتن.

به گزارش آوای سیدجمال، نویسنده اسدآبادی بعداز ۲۹ روز درگیری با بیماری کرونا در یادداشتی نوشت: 

 

 چقدر نعمت دارد این ویروس ! 

نمای دیگرش را در پشت ذره‌بین یکی‌یکی می‌شود دید!
 چشمک خدا با زیباترین لبخند، آنموقع که دارویی کار ساز نیست، 

اقامه نماز و تلاوت قرآن با خس‌خس سینه‌ای که دلنشین‌تر از همیشه از درز پنجره بر موج می‌نشیند و دست به دست تا آسمان هفتم اوج می‌گیرد 

و بعد انعکاس صدایی با کادویی از آرامش مهمان سجاده نمازت می‌شود،

دستهای که برای خیرمقدم بر سینه‌ و سرها به تعظیم، گویی آنها بیشتر از خودت سالهای دلتنگی‌ات را می‌شمارند‌، محفل گرم‌شان را می‌بینی که با چهره خندان به همدیگر تو را خطاب می‌کنند و تشویق‌شان برای زودتر پریدنت.

 

همانانی‌که سالهاست از کاروانشان جا ماندی و برای دیدنشان لحظه شماری میکنی، چه مهربانند مردمان شهرم دست‌های که به دعا بلند و اشک‌های که به التماس جاری و بغض‌های که در گلو خشکید،

 

مادری که به زبان محلی‌ام  بیشتر از گفتن:«ای‌روله» نداشت کلمه‌ی که یک دنیا دلسوختگی یدک می‌کشید،

 

کرونای من! وقتی پیامت رسید، وجین کردم تا ته مانده مهربانی، بخشیدن، عدالت، قضاوت و ارزیابی داشته‌ها و نداشته‌هایمان را پیمانه کنیم، و حسابها را قبل از یوم‌الحساب محاسبه کنیم،

 

خلوت با تو بودن دانشگاهی از بیم و امید بود، 
 شاد ‌از بودن و دلخوش از رفتن، 

 

آئینه دلم را ‌می‌نگرم، چقدر زلال است، 
مهری به دل، اشکی در چشم، سینه‌ی به دور از کین! و جمالی به زیبایی دنیا و ثروتی از دوستدار بودن و دوستداشتن، خلوت با تو چکارها که نمی‌کند.
قاسمعلی زارعی
انتهای پیام/ن

دیدگاه شما

نقشه ماهواره ای اسدآباد
پیش بینی وضعیت هوای اسدآباد
بانک ملت
https://telegram.me/Avaseyedjamal