به گزارش آوای سیدجمال، قبل از اینکه چیزی به کودکان بگویید، ابتدا احساسات خود را پردازش کنید. قبل از وارد شدن به مکالمه با فرزندتان وقت بگذارید و بگذارید اطلاعات و احساساتتان ثابت شود.
به آنچه میخواهید فرزندتان بداند یا یاد بگیرد فکر کنید. مثلاً آنها به یادگیری جزئیات درباره جنگ نیازی ندارند. در عوض، ممکن است بخواهید بدانند «جنگ دور است و ما در امان هستیم.» همچنین مجبور نیستید پاسخ همه سؤالات را بدانید. میتوانید با هم درباره یک مسئله فکر کنید. این کار به کودکان کمک میکند تا احساسات مبهم را یاد بگیرند و به آنها اجازه میدهد تا درباره چیزهای سخت و بزرگ فکر کنند.
توصیههایی درباره نحوه صحبت با کودکان در مورد جنگ بر اساس سنشان در ادامه میآید:
پیش از دبستان تا هشت سال
برای خردسالان باید اطلاعاتی که ارائه میدهید کوتاه و واضح باشد. مثلاً میشود گفت: «جنگی در فلسطین وجود دارد که سربازان مسلمان آمادهبهخدمت هستند. ما در امان هستیم؛ اما این اتفاق یک مسئله بزرگ است.» اگر سؤال بیشتری داشتند، بر مدار ارزشهایتان و بهسادگی پاسخگو باشید.
اگر فرزندتان بپرسد: «برای چی میجنگند؟» میتوانید بگویید: «آنها بر سر اینکه فلسطین مالِ کیست، میجنگند. اسرائیلیها میخواهند فلسطین را برای خودشان بردارند.»
ضروری است که به فرزندتان اطمینان دهید و گفتوگوی باز داشته باشید. واقعاً کارساز است که به فرزندتان بگویید: «هروقت دلت میخواهد، هروقت احساس کردی درباره جنگ احساس ناراحتی داری یا سؤال داری، بیا با من دربارهاش صحبت کن؛ هروقت»
هشت تا ۱۰ سال
در سنین هشت تا ۱۰ سال هم پیام را ساده نگه دارید و درسی درباره آنچه برای خانواده آنها مهم است، به اشتراک بگذارند. ممکن است در زندگی خودتان یا فرزندتان احساس کنید که این پیام در مورد امنیت یا وطن پرستی است.
وقتی بچهها با سؤالاتی درباره جنگ غافلگیرتان میکنند، اگر آمادگی رسیدگی به آن را ندارید، اشکالی ندارد. آن را تصدیق کنید و زمانی برای پیداکردن جواب اختصاص دهید و بعد از اینکه جواب گرفتید، به آن برگردید. اینطور مواقع میتوانید بگویید: «من حتماً میتوانم بپرسم و وقتی به جواب رسیدم، برایت بگویم». این رفتار شما را قابل اعتماد میکند.
در حالی که فرزندتان درباره جنگ میپرسد، ممکن است غافلگیر شوید؛ اما مزیتی هم برایتان دارد: میفهمید چه چیزی فرزندتان را نگران میکند و متوجه میشوید دنبال چه پاسخهایی هستند.
سنین متوسطه اول
برای فرزندانی که در نوجوانی اول و دوران راهنمایی بهسر میبرند، شما شروعکننده سؤال درباره جنگ باشید تا بتوانید به سؤالات خاص فرزندتان پاسخ دهید.
ما دوست داریم خودمان فرض کنیم بچههایمان احساس خاصی دارند و بههمین خاطر با پیشفرضهایمان دچار خطا میشویم. وقتی از آنها سؤال میکنیم و از آنها درباره جنگ میپرسیم، نگاهشان را متوجه میشویم و بحث از جای درستی شروع میشود؛ نه از پیشفرضهای پدر و مادر که شاید با واقعیت موجود فاصله داشته باشد.
مزیت دیگر پرسیدن سؤال این است که به شما اجازه میدهد تا فرزندتان را بهسمت حقایق سوق دهید. شما میتوانید هرگونه تصور غلط را اصلاح کنید.
اگر پاسخ چیزی را نمیدانید، باید آن را در فرزند خود جستوجو کنید و او را به چالش بکشید. به این شکل بچهها بهتر متوجه میشوند اطلاعات مطمئن را از کجا پیدا کنند و چگونه تفکر نقادانه خود را رشد دهند. وقتی یادگیری آنها را تماشا میکنید، میتوانید خودتان بخشی از فرآیند و گفتوگو باشید.
بچههای دبیرستانی
نوجوانان میخواهند بدانند والدینشان درباره این موضوع چه موضعی دارند و تحتتأثیر آن نگاه قرار میگیرند. اما تحت تأثیر افراد دیگر هم هستند.
باید ابتدا از نوجوانتان بپرسید که درباره جنگ فعلی چه میداند و تا آنجا که میتوانند اطلاعات واقعی را درباره ارزشها و دیدگاه خود را به اشتراک بگذارد. اما بعد از آن باید از او بپرسید که درباره این موضوع چه احساسی دارد و اطلاعات خود را از کجا به دست میآورد و با تمرکز روی این موضوع که رویکردش را از کجا دریافت میکند، به نقادانهاندیشیدن او کمک کنید. البته برای این کار خودتان باید به ابزار تفکر نقادانه مسلح باشید.
برای بسیاری از نوجوانان مخصوصا پسر، جنگ احتمالی به این معنی است که باید نگران سربازشدن باشند. از نوجوانتان بپرسید اگر لازم باشد چگونه حاضری به کشور و دین خود خدمت کنی؟
دیدگاه شما