به گزارش آوای سیدجمال، تاریخ را که ورق میزنیم به روزگارانی میرسیم که امپراتوری و شاهنشاهی ایران از غرب تا پشت دروازههای اروپا و از شرق تا دیوار چین و از جنوب و شمال هم طوری کشور گشایی شده بود که معروف بود که خورشید در جغرافیایی ایران غروب ندارد، آن کشور گشایی و آن نام آوری جز ماندن در لابلای صفحات تاریخ کاربرد دیگری نداشته و ندارد.
در حکومت داری و حکومت رانی تنها چیزی بجا می ماند و ماندگاری دارد که با روح و جسم و فطرت انسانها سازگاری داشته باشد، اگر اقدام و عملی با این معیارها سازگاری داشته باشد نه فراموش میشود و نه کهنه،
نمونه بارز آن که از افتخارات انسانیت و ایرانیت است منشور کوروش کبیر در ۲۵۰۰ سال پیش است، آنجا که در پشت دروازههای بابل میرسد، علیرغم میل باطنی حاکمان دروازههای شهر و آغوش مردم به روی لشگر کوروش گشوده میشود، چرا که ساکنان آنشهر به عدالت و مردم دوستی و فطرت پاک کوروش ایمان داشتند،
تاریخ مینویسد در این لشگر کشی و غلبه بر شهر حتی به یک زن تعرضی نشد، کوروش در آن شهر منشوری نوشت مبنی بر آزادی دین و مذهب و قومیت و قبول سنتهای ملل، امروز این منشور در سازمان ملل نصب است و تمام ادیان و ملل حتی دین مبین اسلام از او به نیکی یاد میکنند تا جائیکه حتی علامه طباطبایی ذوالقرنین قرآن را همان کوروش کبیر میداند،
با این مقدمه به این نتیجه میرسیم که کشورگشایی در تاریخ و در دلها ماندگار نیست بلکه در پارهی از مواقع بدنامی هم برای حاکمان در تاریخ بجا میگذارد مثل حمله وحشیانه مغول و صدها مورد مشابه در نتیجه اقتدار یک حکومت به روش و عمل برنامه و اهداف حاکمان آن مربوط است
حکومتی که به اراده مردمش احترام میگذارد، طمع ورزی در ثروت سایر ملل ندارد ظلم ستیز است به ملل در ستم کمک بی چشمداشت میکند و خود زیر بار هیچ ظلم و ستمی سر خم نمیکند عمل و حرکتش با فطرت انسانها و ادیان سازگاری دارد این حکومت مقتدر است و در دلها حاکم، معنی همه اینها میشود اقتدار،
در روزگاری که زیر شدیدترین تحریمهای تاریخ که هر کدام از این تحریمها به تنهایی یک کشور را بهم میریزد و مردمی که مقاومت میکنند به این واقعیت واقفند که اقدامات ایران انسانی و اسلامیست،
این یعنی اقتدار نظام و کشور، مردمی که راه و روش انتخابی را در عمل میبینند و مشاهده میکنند در مسیر معین در حرکت است پشتیبانی میکنند و تجربه نشان داده است این مردم علیرغم کمبودها و مشکلات همچنان پای نظام و رهبری خردمندش خواهند ماند،
در مقابل، دشمن هم همچنان در اطراف اکناف ما بدون استراژیک و راهبرد انسانی دنبال چپاوول و منافع مادی بنفع خود است که این مهم از نگاه مردمان و نسل جدید با ارتباطات جمعی امروزی پنهان نمیماندو این وضع پایدار نباشد، در واقع شکست دشمن این است که نگاه مادی به کشورها و ثروت آنها دارد نه نگاه به مردم و نیازهایشان، تحقیقات و با تجربه این ۴۱ سال و پیشرفتهای نفوذ انقلاب اسلامی گویای این واقعیت است،
دستآوردانقلاب اسلامی همین بس که سرداران و بزرگانی همچون حاج قاسم را پرورش داده که دشمن هم به بزرگی آنها اذعان مینماید، نمونه عینی که یادآور کوروش و حکومت صدر اسلام و حاکمان صالح از ازل تا ابد و مانده بر دلهاست.
قاسمعلی زارعی
انتهای پیام/ن
دیدگاه شما