به گزارش آوای سیدجمال، در ابتدای انقلاب اسلامی مردم ایران حسب تکلیف دینی انقلابی، پای صندوق های رای می آمدند؛ هر چند ممکن بود مانند قضیه بنی صدر انتخاب آنها با الزامات ملی انقلابی هماهنگ نباشد و به محض اینکه متوجه اشتباه خود میشدند نسبت به اصلاح آن قدمهای اساسی بر می داشتند.
اما از ماجرای انتخابات ۱۳۷۶ به این طرف، بلکه دقیقتر آن از انتخابات مجلس پنجم درسال ۱۳۷۵، با الگوبرداری از رقابت های انتخاباتی در نظام لیبرال سرمایهداری غربی، تلاش کردند حساسیتهایی در دل جامعه تولید کنند که این حساسیتها از طریق معیارهای حسی تجربی، شاخصهای ارزشگذاری جامعه را از باورهای معنوی و ایدهآلگرایی انقلابی (تکلیف مداری) بر چالشهای روزمرگی کشانید!
شاید در ابتدای امر که دولت کارگزاران، سیاست های دیکته شده صندوق بینالمللی پول یا بانک جهانی را پیاده میکرد، خیلی متوجه این مسئله نبود که در اثر پیادهسازی این سیاست ها و اثرات آن بر درآمد جامعه، عملاً باور مردم را نشانه رفته است و افق دیده امت اسلامی را در پاره ای مواقع، از دغدغه های انقلابی، در حد گرفتاری سفره شخصی نازل میکند، اما بعدها که همین جماعت تاثیر این اقدامات در پسند اجتماعی را متوجه شدند، به دفعات از آن استفاده کردند.
به عنوان نمونه جامعه در اثر تورمهای شدید دوران هاشمی رفسنجانی بود که ناطق نوری را بدیل هاشمی گرفتند و برای فرار از سیاستهای اقتصادی اتخاذ شده در دوران هاشمی به خاتمی رای دادند!
احمدینژاد هم در دو ساله پایانی دولت دهم به عمد مهار اقتصاد را رها کرد تا نظام تصور کند چارهای وجود ندارد مگر اینکه اجازه دهد تیم احمدی نژاد در سر کار باشند تا مشکلات بوجود آمده اقتصادی را خود برطرف کند اما مردم خط بطلانی بر این نگرش کشیدند و برای فرار از این رویه و به تصور گشایش اقتصادی، انتخابشان روحانی شد.
اکنون اصلاحطلبانی که فشار اقتصادی و بحران آفرینی منبعث آن را در ۹۶ و ۹۸ تجربه کردهاند و تیرشان به سنگ خورده و نتوانستند نظام را در تنگنای ” یا بقا یا مذاکره” گرفتار کنند، باز هم نمی خواهند از سیاستی که اثرات آن را به عینه دیده اند دست بکشند و همچنان تمایل دارند با فشار اقتصادی حداکثری به جامعه، امکان تشخیص صحیح را از مردم سلب کرده و مطلوب خود را به مردم غالب کنند.
جریان اصلاحات با وجود اینکه ۸ سال کارنامه مملو از ناکارآمدی و مضیقه های اقتصادی را پشت سر گذاشته و با دادن امتیازات واهی به غربیها به ویژه آمریکا مردم را به یاد دوران قاجار( که عصر امتیازات لقب گرفته بود) انداخته است و با گروگانگیری معیشت مردم استقلال جامعه را به زیر سوال برده است، بازهم قصد ندارد از قدرت کنارهگیری نماید و برای همین تاکتیکهای متعددی را در نظر دارد که امتحان کند و با هر کدام که شد گوی رقابت را برباید.
از جمله اینکه در نظر دارد با مطرح کردن گاه و بیگاه اسم محمد خاتمی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری۱۴۰۰ ، حساسیت جامعه اصلاح طلبان را تحریک کرده و امیدهای مرده در جبهه اصلاحات را زنده کند و همزمان شورای نگهبان را در فشار قرار دهد( به مانند تاکتیک هاشمی در ۹۲) و پس از آنکه جبهه اصلاحات توانست تحت لوای نام او به یک همگرایی برسد و بعد از رد صلاحیت خاتمی توسط شورای نگهبان، لبه اعتراض به شورای نگهبان را نیز تیز کرده، آنگاه از کاندیدای اصلی خود، رونمایی کند.
سیاست دیگر این مساله است که زیست سیاسی خود را از طریق رحم اجاره ای امکانپذیر سازد؛ برای این رویه گزینه هایی محتمل است، از جمله اینکه علی لاریجانی را علم کند و داشتههای خود را به پای او هزینه کرده و همانگونه که دولت روحانی به واقع یک دولت اصلاح طلب بود تا اصولگرا، دولت حاصل از پیروزی لاریجانی را نیز قبضه نماید.
موضوعی که در این میان از اهمیت ویژه برخوردار است این مسئله است که اصلاح طلبان هیچکدام از تاکتیکهای خود را منتج به نتیجه نمی دانند ،یعنی به باور آنها اگر جامعه طی یک فرآیند طبیعی و آرام پای صندوقهای رای بیاید، خروجی انتخابات ۱۴۰۰ گزینه آنها نخواهد بود و برای همین به شدت به بحران آفرینی و تشنج زایی تمایل دارند.
حال که به لطف مدیریت حکیمانه رهبری میرود تا آبان ماه را بدون بحران سپری کنیم و از اشتباهات استراتژیک برخی از جامعه اصولگرایی با تذکرات رهبری و هوشمندی بخشهای دیگر جریان انقلابی جلوگیری شد، بهترین حالت برای جریان انقلاب همین است که از ابزارهای موجود حاکمیتی، استفاده حداکثری را برای تولید اقتدار، تحکیم وحدت و نمایش کارآمدی، به عمل آورده و در نهایت هوشمندی ضرر و زیان حضور اصلاح طلبان را به حداقل رسانیده و به گونهای مدیریت کرد تا این چند ماه باقی مانده از دولت در قبضه اصلاحات بدون بحران صحنه اجرایی کشور را ترک نماید.
در ضمن جریان انقلابی توجه داشته باشد که معرفی گزینههای متعدد و بعضا جوان و بیتجربه، صرفاً باعث پراکندگی آرا و تفرقه در درون جبهه انقلاب میشود و هنوز برای معرفی مصداق در درون جریان انقلاب زود است و نباید به سرعت به طرف معرفی مصداق بروند.
هوشنگ نادری
انتهای پیام/ن
دیدگاه شما