به گزارش آوای سیدجمال، در تاریخ اسلام با دو جریان مواجه هستیم؛ جریانی که اصیل است مبتنی بر اموزه های قرانی و سیره نبوی است و جریانی که بر اثر ازادسازی انرژی قومی و عصبیت عربی بوجود امد.
رسول الله ص، امیرالمومنین ع، امام حسن مجتبی ع و امام حسین ع و سایر معصومین تا حضرت حجت عج محور و اسوه جریان اول است، این جریان مجموعه ای از جلوه افعال حسنای الهی را متجلی میسازد و در اینجا جنگ و جهاد به تنهایی و بخودی خود اصالت ندارد.
مگر برای احقاق حق و جلوگیری از مفسده و مبارزه برای سرکوبی ظالم جابر جائر اما در جریان دوم جنگ اصالت دارد جهاد توجیه کننده کشورگشایی میشود.
این سیره در میان اعراب با مدیریت برخی خلفا و تهور منسوبین به ایشان و بعد با اشتیاق بنی امیه و آل مروان شروع شده و تبدیل به سنت جاری میگردد و در قرون بعد به وسیله اقوام نومسلمان دیگر که دستشان از دامان اهل بیت (علیهم السلام) کوتاه است تقلید میشود.
ولیکن در مقابل جریان اصیل، سلسه قیامهایی را مدیریت میکند که فلسفه وجودی این قیامها برای مبارزه با جور،فساد،احقاق حقوق عامه و برگردانیدن محوریت اداره امور مسلمین بر روش و سیره نبوی ص بوده است.
از انجایی که نماد اتم و آیینه تمام نما و کامل این حقیقت جویی و ظلم ستیزی و بسترسازی احکام قرانی برای اتصال به ظهورنهایی حضرت بقبه الله الاعظم، از دیدگاه شیعه قیام امام حسین ع در نظر گرفته میشود، لذا تنها قیام جامعی که بدون خدشه، زلال و شفاف، اسلام حقیقی نبوی را به دولت کریمه صاحب الزمانی عج پیوند میدهد و قلوب و عقول آزادگان جهان را به سمت حقیقت ناب دلالت میکند و کرامت ناب قرآنی و اخلاق نبوی را در برابر رذیلتها به نمایش میگذارد قیام اباعبدالله الحسین ع در عاشوراست.
حقیقت تعظیم عزای حسینی در اتصال این دو امر نهفته است؛ از یک سو متصل است به اسلام حقیقی و پیراسته از حواشی ایجادی حکامی که خارج از اراده نبوی به اداره امور مسلمین مسلط شدند و از سویی توجه میدهد و دلالت میکند به نهضتی فراگیر که بوسیله حضرت حجت عج ان شاءالله بوقوع خواهد پیوست و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود. تمام فلسفه دستگاه عزای حسینی در تحقق این امر مدون شده است.
شیعه در طول تاریخ خواسته است توجه بدهد به این امر که حقیقت قران کرامت انسان و اخلاق است زیرا رسول الله ص فرمود “انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق” و در کربلا هرچه که از سمت امام ع و اصحاب و خاندان ایشان دیده میشود نور است و کرامت است و اخلاق منبعث از قرآن و در مقابل هرچه که از دیگران پدیدار میشود رذیلت است دنیت و پستی است و توجیه افعال رذیلانه با روکشی از مفاهیم بظاهر اسلامی. اگر کربلا نبود چگونه امکان داشت نتیجه دوری از هدایت اهل بیت سلام الله علیه را پیش چشمان امت نمایانید؟
کربلا خط بطلانی بود بر هرآنچه که قرار بود بنام اسلام در آینده تاریخ بدون راهبری اهل بیت اتفاق بیافتد و در مقابل عزای بر حسین ع یاداوری قیام موعود است و از اینرو هر اتفاقی که در دستگاه حسینی محقق میشود از انجهت که توجه میدهد بظهور ارزش مظاعف پیدا میکند و هر انچه که تفضل میشود از اثر بسترسازی ظهور است که اعمال ضریب میخورد و از جانب خدای سبحان گرانسنگ شمرده میشود.
ظهور گمشده تاریخ حیات بشری است که سیدالشهدا ع به ان توجه داد و عزای بر سیدالشهدا بوسیله شیعه قلوب جهانیان را به ان سمت دلالت میدهد برای همین است که صاحب الزمان عجل الله فرجه الشریف نیز در هنگام ظهور خود را با سیدالشهدا ع معرفی میکند “انی انا المنتقم الحسین ع” و چه انتقامی بالاتر از خود ظهور که تجلی قران و سنت رسول الله و سیره اهل بیت علیهم السلام خواهد بود.
عده ای بدون توجه به شرایط ایجابی بساط عزای بر امام حسین ع بیهوده تلاش میکنند تا شیعه را از عزای بر سیدالشهدا ع منع نمایند، صغرا و کبرا بهم می بافند ، فلسفه چینی می کنند اما غافلند که عزای بر امام حسین ع خود حقیقت ناب است و تنها حقیقتی است که باعث شده شیعه در طول تاریخ زنده بماند همانگونه که امام خمینی رحمه الله علیه فرمودند: “محرم و صفر است که اسلام را زنده نگهداشته است”.
هوشنگ نادری
انتهای پیام/ن
دیدگاه شما